آيا سیاه پوشيدن در محرم و صفر فضيلت دارد؟

کد خبر: 43353
موضوع پوشيدن لباس هاي سياه که در ماه هاي محرم و صفر، حال و هواي خاصي به خود مي گيرد، همواره مطرح بوده و هميشه از دو زاويه با آن برخورد شده است.
وارث:ديدگاه اول، نظر کساني است که با عشق و علاقه وصف ناپذيري در ايام محرم سوگواري اهل بيت علیه‌السلام خصوصاً در دو ماه محرم و صفر، لباس سياه به تن کرده و بيرق هاي مشکي بر سر در منازل خود نصب مي کنند و معتقدند که اين لباس اظهار حزن و همدردي با عترت پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است .ديدگاه دوم، نظر کساني است که مي گويند پوشيدن لباس سياه، مفهوم چنداني ندارد و بي خاصيت است و به نوعي تحت تأثير القائات و تفکرات روشنفکر مآبانه قرار گرفته و با ژست هاي به اصطلاح علمي و امروزي، به ديدگاه اول حمله مي کنند و آنان را به دور از قافله تمدن معرفي مي کنند. متأسفانه عده اي نيز به خاطر عدم آگاهي از حقيقت امر، دچار تحير شده و در بلاتکليفي اند، که واقعيت کدام است؟

نخست؛ از نظر فقهي، آنچه از روايات استفاده مي شود، مکروه بودن پوشيدن لباس سياه در نماز و غيرنماز است و از حد کراهت تجاوز ننموده است. نکته اي که قابل توجه مي باشد اينکه عده اي از فقها قائلند که پوشيدن لباس سياه در عزاداري امام حسين علیه‌السلام از اين حکم کراهت مستثني است و پوشيدن آن در عزاداري امام حسين علیه‌السلام کراهت ندارد، علت کراهت را اين گونه بيان کرده اند که پوشيدن لباس سياه در ايام وفات ائمه علیه‌السلام خصوصاً در ايام محرم و صفر، در حقيقت اظهار مودت و محبت به ساحت مقدس اهل بيت علیه‌السلام است. شيعيان و محبان آن بزرگواران با به تن کردن جامه سياه، حزن و اندوه خود را ابراز کرده و به سفارش ائمه علیه‌السلام که فرموده اند: شيعيان در حزن ما محزونند، عمل مي کنند.

به علاوه اين سياه پوشي، خاصيت سازنده ديگر ي به نام احياي امر اهل بيت علیه‌السلام دارد که مطلوب و محبوب آن ذوات مقدس است که فرمودند: «رحم الله من احيا امرنا» يعني مشمول رحمت حق باد، کسي که امر ما را احيا کند.

بدون ترديد وقتي پير و جوان، بزرگ و خردسال، در اين ايام لباس سياه مي پوشند، يادآور حزن و مصيبت جانکاهي است که به وجود مقدس حضرت سيدالشهدا علیه‌السلام رسيده است و حقيقت اين است که بقاي اسلام مرهون دو ماه محرم و صفر است.

دوم اينکه؛ از نظر تاريخ، چنانکه مورخان نوشته اند، بعد از واقعه جانسوز عاشورا، زنان خاندان رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله اولين کساني بودند که تا يک سال لباس سياه به تن داشتند و چنان مشغول عزاداري بودند که امام سجاد علیه‌السلام براي آنها غذا فراهم مي ساختند. در طول تاريخ نيز پوشيدن لباس سياه در عزاداري اهل بيت علیه‌السلام به صورت يک سنت ارزشمندي در بين شيعيان و محبان رايج بوده است.

بعضي از فقهاي بزرگ مقيد بودند در ايام سوگواري امام حسين علیه‌السلام جامه سياه مي پوشيدند و به آن تبرک مي جستند و با جديت از آن نگهداري و مراقبت مي کردند و وصيت مي نمودند بعد از رحلتشان به عنوان تبرک با آنها دفن شود.

بنابر اين پوشيدن لباس سياه در ايام سوگواري ائمه علیه‌السلام خصوصاً در دو ماه محرم و صفر نه تنها کراهت ندارد بلکه از آن جهت که اظهار همدردي با آن ذوات مقدس و احياي امر ايشان مي باشد، داراي فضيلتي بس بزرگ است.

قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را بر مسلمانان واجب کرده اند. دوستي لوازمي دارد و محب صادق کسي است که شرط دوستي را - چنان که بايد و شايد - به جاي آورد . يکي از مهم ترين لوازم دوستي، همراهي و همدلي با دوستان در غم ها و شادي ها است . از اين رو، احاديث بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهل بيت علیه‌السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان تاکيد ورزيده اند .

حضرت علي علیه‌السلام مي فرمايد: شيعه و پيروان ما در شادي و حزن ما شرکت دارند؛ امام صادق علیه‌السلام نيز فرمود: «شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا، يسوؤهم ما يسوءنا ما يسرهم ما يسرنا...؛ شيعيان ما پاره اي از خود ما بوده و از زيادي گل ما خلق شده اند، آنچه ما را بدحال يا خوشحال مي سازد، آنان را بدحال و خوشحال مي گرداند .»

اين وظيفه عقلاني و شرعي ايجاب مي کند که در ايام عزاداري اهل بيت علیه‌السلام حزن و اندوه خود را در گفتار (اشک و آه و ناله و زاري)، رفتار (کم خوردن و کم آشاميدن)، و حتي پوشاک (پوشيدن لباسي که از حيث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف حکايتگر اندوه و ناراحتي است) آشکار سازيم.

اما چرا لباس و پوشش سياه؟

رنگ سياه، از جهات گوناگون، آثار و خواص مختلف دارد و به اعتبار هر يک از اين خواص، در مورد يا مواردي خاص، به کار مي رود . رنگ سياه از جهتي رنگ پوشش است; يعني سبب استتار و اختفا مي گردد و براي چنين هدفي به کار گرفته مي شود؛ از جهت ديگر، رنگ هيبت و تشخص است . به همين سبب، لباس رسمي شخصيت ها سياه يا سرمه اي سير است . در نقل هاي تاريخي موارد فراوان مي توان يافت که براي نشان دادن هيبت و تشخص فرد، گروه، حکومت يا مسأله اي از اين رنگ استفاده شده است.

يکي ديگر از خواص و آثار رنگ سياه، آن است که اين رنگ به صورت طبيعي، رنگي حزن آور و دلگير و مناسب عزا و ماتم است . از همين رو، بسياري از مردم جهان از اين رنگ براي اظهار اندوه در مرگ دوستان و عزيزان خود سود مي جويند . البته انتخاب رنگ سياه در ايام سوگواري، علاوه بر نکته فوق، علتي منطقي - عاطفي نيز دارد. آن که در ماتم عزيزان خويش جامه سياه مي پوشد و در و ديوار را سياهپوش مي کند، بااين عمل مي خواهد بگويد و بفهماند: عزيز از دست رفته، مايه روشني چشم و فروغ ديدگانم بود و دفن پيکرش در دل خاک به سان افول ماه و خورشيد در چاه مغرب، پهنه حيات و زندگي را در چشمم تيره و تار ساخته و زمين و زمان را در سياهي و ظلمت فرو برده است. اين مطلب شواهد گوناگون دارد. حضرت زهرا علیه‌السلام هشت روز پس از رحلت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله  بر مزار آن حضرت فرياد برآورد: «اي پدر، تو رفتي و با رفتن تو دنيا روشني هاي خويش را از ما برگرفت و نعمت و خوشي اش را از ما دريغ کرد . جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود [ولي اکنون با رفتن تو] روز روشن آن سياه گشته و تر و خشکش حکايت از شب هاي بس تاريک دارد . . . و حزن و اندوه، همواره، ملازم ماست...»

فردوسي نيز، با اشاره به قتل سيامک توسط ديوان، مي گويد:

چو آگه شد از مرگ فرزند، شاه         از اندوه گيتي بر او شد سياه

بنابراين، سياه پوشي به دليل رمز و رازي که در اين رنگ نهفته است، رسمي طبيعي و سنتي منطقي براي نشان دادن حزن و اندوه بوده، ملل و اقوام گوناگون در ايام عزا از آن بهره جسته اند.

سابقه سياه پوشي

شواهد فراواني در متون کهن ايراني وجود دارد که سياهپوشي را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است. شاهنامه فردوسي که بيانگر فرهنگ و تمدن کهن ايران است، از مواردي که جامه سياه را نمود عزا و غم تلقي کرده، آکنده مي نمايد. وقتي رستم به ست برادرش، شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، با اين بيت روبرو مي شويم:

به يک سال در سيستان سوگ بود          همه جامه هاشان سياه و کبود

در عصر ساسانيان، هنگامي که بهرام گور در گذشت، ولي عهدش يزدگرد سياه پوشيد:

چهل روز سوگ پدر داشت راه                 بپوشيد لشگر کبود و سياه

وقتي فريدون در گذشت نيز بازماندگان و سپاهش جامه سياه پوشيدند:

منوچهر يک هفته با درد بود                   دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود

سپاهش همه کرده جامه سياه              توان گشته شاه و غريوان سپاه

اين سياهپوشي تا اکنون در ايران رايج است.

در اساطير يونان باستان آمده است: زماني که تيتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور شديدا اندوهگين شد، به نشانه عزا سياه ترين جامه هايش را پوشيد. اين امر نشان مي دهدکه قدمت رسم سياهپوشي در يونان به عصر هومر باز مي گردد. در ميان عبرانيان نيز رسم آن بود که در عزاي بستگان سرها را مي تراشيدند و بر آن خاکستر مي پاشيدند و لباس تيره مي پوشيدند.

بستاني، در دائرة المعارف خود، رنگ سياه را مناسب ترين رنگ عزا در تمدن اروپاي قرن هاي اخير گزارش کرده، مي نويسد: «طول دوران عزاداري، بر حسب درجه نزديکي به ميت، از يک هفته تا يک سال طول مي کشد و بيوه زنان دست کم تا يک سال عزا مي گيرند و در اين مدت لباس هاي آنان سياه رنگ و خالي از هر گونه نقش و نگار و زيور آلات است.»

در کتب تاريخي گزارش شده است که عرب، در مواقع مصيبت، جامه خويش به رنگ سياه مي کرد. در عصر پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از پايان جنگ بدر که 70 تن از مشرکان و قريش به دست مسلمانان بر خاک هلاکت افتادند، زن هاي مکه در سوگ کشتگان خويش جامه سياه پوشيدند.

شعر لبيد، درباره سياهپوشي زنان نوحه گر، مورد استشهاد بسيار از کتب لغت است:

يخشمن حر اوجه صحاح             في السلب السود و في الامساح

آن زنان در حالي که لباس هاي سياه عزا و پلاس مويين بر تن کرده بودند، گونه هاي خويش را با ناخن مي خراشيدند.

پس شواهد تاريخي و ادبي نشان مي دهد، رنگ سياه از دير باز در ميان بسياري از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است . اين امر به ايران يا دوران اسلام اختصاص ندارد و اعراب پيش از اسلام، ايرانيان و يونانيان باستان در عزا جامه سياه يا کبود مي پوشيدند .

اما آيا واقعاً پوشيدن لباس سياه در عزاي اهل بيت علیه‌السلام  مکروه است؟

جواب:

آيت الله بهجت مي فرمايند: پوشيدن پيراهن مشکي مانعي ندارد بلکه مطلوب است.

و آيت الله فاضل لنکراني، در مورد نماز خواندن با لباس مشکي تأکيد کرده است: چون لباس سياه علامت عزاداري سيدالشهداء علیه‌السلام  است و عزاداري آن حضرت کمال رحجان دارد لذا نماز خواندن با آن مکروه نمي باشد.

و آيت الله نوري همداني اعتقاد دارد: پوشيدن لباس مشکي در عزاي ائمه علیه‌السلام رحجان دادر و کار خوبي است.

آيت الله خامنه اي هم معتقدند: پوشيدن پيراهن مشکي براي ابراز حزن بر مصيبتي که بر سيدالشهداء و اهل بيت علیه‌السلام  وارد شده مطلوب مي باشد.

و آيت الله مکارم شيرازي مي فرمايند: پوشيدن لباس هاي سياه به عنوان عزاداري که موجب تعظيم شعائر دين است اشکالي ندارد.

سياه پوشي از ديدگاه فقها

 الف – عالم بزرگوار مرحوم بحراني مي نويسد: بعيد نيست استثناء پوشيدن لباس سياه در ماتم امام حسين علیه‌السلام  از اين اخبار ( دال بر كراهت پوشيدن لباس سياه )، چون روايات مستفيضه داريم كه امر به اظهار شعائر حزن مي كند و تاييد مي شود به روايتي كه علّامه مجلسي(ره) از برقي در كتاب « محاسن » از عمر بن زين العابدين علیه‌السلام  نقل مي كند.( الحدائق الناصره: 7/118)

ب – مرحوم علّامه نوري پس از ذكر رواياتي كه حاكي از حسن و رجحان پوشيدن لباس مشكي در عزاي سالار شهيدان(ع) است مي نويسد:

اين اخبار و قضايا اشاره يا دلالت بر مكروه نبودن يا رجحان پوشيدن لباس سياه در عزاي امام حسين(ع) دارد، همانطور كه سيره بر آنست.( مستدرك الوسائل : 3/328)

ج – عالم بزرگوار مرحوم سيد محمد كاظم يزدي – صاحب عروه الوثقي – در پاسخ سؤالي در همين زمينه مي نويسد:

بلي، راجح و موجب خشنودي پيغمبر خدا و ائمه هدي(ع) است به لحا‌ظ اينكه نوعي از اظهار مصيبت و حزن است، و از بعضي اخبار هم رجحان و مطلوبيّت آن استفاده مي شود بنابراين پوشيدن لباس سياه به غرض مذكور مستثني است.

علاوه براين مطالب گفته شده سيره عدّه اي از مراجع عاليقدر تقليد از گذشته براين اصل استوار است كه از اول محرم تاپايان ماه صفر جامه‌ سياه مي پوشيدند و در طول اين دو ماه، جامه‌ سياه را از تن خارج نمي كردند.

استحباب پوشيدن لباس سياه  در عزاي سيدالشهداء(ع)

  1- در جنگ احد كه 70تن از مسلمانان شهيد شدند ، زنان مسلمان- ازجمله امّ سلمه- درسوگ شهيدان جامه سياه در بركردند.( سير‌ه‌ ابن هشام : 3/159)

2- ابو نعيم اصفهاني نقل مي كند: هنگاميكه خبرشهادت امام حسين علیه‌السلام  به امّْ سلمه رسيد، د رمسجد پيامبر  صلی‌الله‌علیه‌وآله  قبّه اي سياه زد و جامه سياه پوشيد. (عيون الاخبار از عماد الدين ادريس قريشي /109)

3- اسماء بنت عميس، پس از جنگ موته در عزاي همسر خويش« جعفر طيّار» لباس سياه پوشيد.( مجمع الزوائد هيثمي : 3/16)

4- يكي از فرزندان امام زين العابدين صلی‌الله‌علیه‌وآله قل مي كند كه پس از شهادت امام حسين علیه‌السلام زنان بني هاشم در ماتم آن حضرت لباسهاي سياه و جامه هاي خشن پوشيدند و هرگز از سرما شكايت نمي كردند و پدرم عليّ بن الحسين علیه‌السلام به علّت (اشتغال آنها به) مراسم عزاداري براي ايشان غذا درست مي كردند.( محاسن برقي / 420ح195، بحارالانوار: 45/188)

5- هنگامي كه يزيد، اهل بيت رسول خدا را طلبيد و آنان را ميان ماندن در شام و برگشتن به مدينه مخيّر نمود، گفتند: « ما بيش از هر چيز دوست داريم كه براي امام مظلوم مجلس ماتم و عزا برپا كنيم وگريه و زاري كنيم.

يزيد گفت: آنچه مي خواهيد انجام دهيد. آنگاه خانه هايي را براي آنان مهيّا ساخت، پس از زنان بني هاشم و طائفه قريش كسي باقي نماند، جز اينكه (به نشانه‌ عزاداري ) براي حسين علیه‌السلام  لباس سياه پوشيدند، و به مدت هفت روز براي آن حضرت ندبه و زاري كردند.( منتخب طريحي : 2/482، بحارالانوار: 45/196)

6- پس از خطبه تاريخي امام سجّاد علیه‌السلام د رمسجد جامع دمشق، منهال برخاست و گفت: چگونه هستي اي فرزند رسول خدا؟ امام سجاد علیه‌السلام فرمود: چگونه مي شود حال كسي كه پدرشبه قتل رسيده باشد و اهل و عيالش اسير شده باشند؟ همانا من و اهل بيتم لباس عزا پوشيده ايم و پوشيدن لباس نو برما روا نيست. (مقتل ابي مخنف / 217، ناسخ التواريخ، زندگي امام سجاد عليه السلام)

7- سليمان بن راشد از پدرش نقل مي كند كه امام سجاد علیه‌السلام  را ديدم که جبه اي جلو باز و سياه رنگ و طيلساني کبود رنگ پوشيده بود.

اين شيوه از سوي ديگر ائمه علیه‌السلام و بزرگاني چون ام سلمه، مختار ثقفي و سيف بن عميره نخعي کوفي جريان داشته و در عصر غيبت تا کنون تداوم يافته است. (كافي: 6/449، وسائل: 5/34 ب 18 احكام ملابس، حديث دوم)

8- نعمان بن بشير هنگامي كه خبر شهادت امام حسين(ع) را به گوش اهالي مدينه رسانيد، همه‌ مردها سياه پوشيدند و فرياد و ناله سردادند. ( مقتل ابي مخنف/222)

9- سليمان بن ابي جعفر (عموي هارون) در تشييع پيكر مطهّر امام كاظم علیه‌السلام جامه‌ سياه پوشيده بود. (بحارالانوار: 48/227)

10- سيف بن عميره، صحابي بزرگ امام كاظم علیه‌السلام در سوگنامه خود مي گويد:

والبس ثياب الحزن يوم مصابه         ما بين اسود حالك او اخضر

در روز شهادت آن حضرت ( روز عاشورا ) جامه هاي عزا بر تن كن، يا به رنگ سياه تند و يا سبز سير (منتخب طريحي: 2/437)

اين ده مورد ثابت مي كند كه در قرون اوليه اسلام نيز همانند روزگار ما لباس سياه علامت عزا بوده است. قضيه اول و دوم به بانويي مربوط مي شود كه هفت سال همسر پيامبر  صلی‌الله‌علیه‌وآله  بود و بيش از پنجاه سال با امامان معصوم از نزديك مربوط، و محشور و مأنوس بوده است. ودايع امام علي و امام حسين علیه‌السلام  درنزداو بود، و امام حسين علیه‌السلام  او را مادر خطاب مي كرد، با توجه به اينكه اقامه‌ مراسم عزا از مسائل مبتلابه بود و همواره رخ ميداد، مي توان عمل او را به تقرير معصومين علیه‌السلام  نيز نسبت داد و عمل او را علاوه بر سيره كاشف از سنت دانست .

مورد سوم درباره اسماء بنت عميس است كه همواره در محضر حضرت فاطمه زهرا و امير المؤنان(ع) حضور داشت، عمل او نيز بيش از مسأله سيره براي ما مطرح مي باشد.

درمورد چهارم بايد گفت كه وجودافرادي چون عقيله بني هاشم، نائبه حضرت زهرا، قهرمان كربلا، حضرت زينب كبري علیه‌السلام در ميان بانوان سياه پوش ، مسأله را از حدّ سيره بالاتر مي برد.

 مورد پنجم نيز عيناً همانند مورد چهارم است و در حدّ حجّت شرعي است.

اينك رواياتي كه حاكي از قول يا عمل معصوم مي باشد:

1- اصبغ بن نباته گويد: بعد از شهادت مولاي متقيان اميرالمؤمنان علیه‌السلام  وارد مسجد كوفه شدم، ديدم كه حضرت حسن و حسين علیه‌السلام جامه سياه به تن كرده بودند. (در سال 352هجري معزّالدوله امر كردكه دهه اول محرم مردم لباس سياه تن كنند و بازارها را ببندند.)

2- بعد از شهادت اميرالمؤمنين علي علیه‌السلام  عبدالله بن عباس به سوي مردم بيرون آمد و گفت: اميرالمؤمنين از ميان ما رفت و براي خود جانشيني گذاشت كه اگر دوست داريد به سوي شما بيرون آيد، وگرنه كسي را بر كسي (اجباري) نيست. مردم به گريه افتادند و گفتند: بيرون آيد، پس امام حسن علیه‌السلام در حالي كه جامه هاي سياه پوشيده بود به سوي مردم بيرون آمد و براي آنان خطبه خواند. (سياه پوشي درسوگ ائمّه نور/233به نقل از رساله آيت الله مامقامي)

3- رسول اكرم علیه‌السلام  در آستانه‌ رحلت خودسياه پوشيده بودند، امام صادق علیه‌السلام نيز مي گويند: رسول اكرم هنگام رحلت پيراهني سياه بر تن كرده بود.

4- بعداز شهادت امام حسين علیه‌السلام  فرشته اي از فرشتگان بهشتي بر درياها فرود آمد و بالهاي خود را بر فراز آن گسترد و سپس شيهه اي كشيد و گفت: «اي اهل درياها جامه عزا برتن كنيد كه فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  را سر بريدند. (بحارالانوار : 45/221)

5- سكينه دختر امام حسين علیه‌السلام  خطاب به يزيد گفت: ديشب خواب ديدم كه... خادم بهشتي دستم را گرفت و داخل قصر نمود. آنجا با پنج بانوي بزرگ و نوراني روبرو شدم كه در ميان آنها زني بزرگوارو نوراني تر از همه به چشم مي خورد كه موي پريشان كرده و لباس سياه پوشيده بود و در دستش پيراهني خون آلود...او فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها  بود. (بحارالانوار: 45/195)

6- امام حسن عسگري علیه‌السلام دراوصاف روز نهم ربيع فرمودند:

« يَوْمَ نَزْعِ السَّوادِ» «روز بيرون آوردن جامه هاي سياه است.» (مستدرك: 3/326 ب 48 از احكام ملابس ح 30)

فلسفه سياه پوشي عباسيان

عباسيان که در طول قيام داعيه خونخواهي شهداي اهل بيت علیه‌السلام  داشته اند و وقتي به قدرت رسيدند، دولت خود را دولت آل محمد  صلی‌الله‌علیه‌وآله  و ادامه خلافت علي بن ابي طالب صلی‌الله‌علیه‌وآله  خواندند، لباس سياه را براي نشان دادن تداوم ماتم و اندوه شان در فقدان عزت پيامبر و مصائب اهل بيت علیه‌السلام  انتخاب کردند . (22) براساس منابع تاريخي، پس از قتل فجيع زيد و يحيي، آتش خشم مردم عليه رژيم اموي زبانه کشيد و در خراسان بزرگ آن روز، شهري باقي نماند که مردمش، لباس سياه نپوشيده باشند . قيام ابومسلم و ظهور سياه جامگان عباسي نيز دقيقا در همين دوره حساس تاريخي صورت گرفت . بني عباس که در بحبوحه قيام زيد و يحيي خود و پيروان خويش را از معرکه و جنگ بابني اميه و خطرات ناشي از آن برکنار داشته بودند، اوضاع و شرايط را جهت بهره برداري مناسب ديدند و به بهانه خونخواهي شهداي مظلوم کربلا و زيد و يحيي، پرچم سياه و سياهپوشي را ابزار اعلام عزاي شهداي اهل بيت علیه‌السلام  ساختند و با اين ترفند دوستداران اهل بيت علیه‌السلام  را پيرامون خود گرد آوردند; و براي آن که اين تبليغ ظاهري را در اذهان مردم زنده نگه دارند، پس از به قدرت رسيدن، سياهي پرچم و لباس را شعار هميشگي خويش ساختند.

به دليل همين فريبندگي ظاهري بود که امام صادق علیه‌السلام  و ديگر ائمه علیه‌السلام  به رنگ و لباس سياه خرده مي گرفتند; يعني مخالفت امام در اين موارد، به سياهپوشي رسمي و خاصي که از سوي بني عباس تحميل شده و نماد بستگي و اطاعت از حکومت ستمگران به شمار مي آمد، ناظر است نه سياهپوشي در عزا و ماتم; به ويژه مصائب اهل بيت علیه‌السلام .

کتاب هايي درباره استحباب پوشش سياه در عزاي عترت

1-  ارشاد العباد الي الاستحباب لبس السواد علي سيدالشهداء و الأئمه الامجاد  تاليف : سيد جعفر طباطبايي نوه صاحب رياض چاپ 1404ه قم.

2-   عزاداري سيد الشهداء علیه‌السلام  تاليف: سبط حسين زيدي – معاصر – چاپ 1415ه 216صفحه

3-  عزاداري از ديدگاه مرجعيّت شيعه، تاليف: علي رباني خلخالي – معاصر – چاپ 1415ه 240صفحه قم

4- و اما جامع ترين کتابي که تا کنون در اين خصوص نوشته شده، سياه پوشي در سوگ ائمه نور تاليف "علي ابوالحسني" (منذر) است که چاپ نخست آن از سوي انتشارات "معاصر" در سال 1375شمسي در 392 صفحه و در قم انتشار يافته است.

کتاب «سياه پوشي در سوگ ائمه نور(عليهم السلام) ـ ريشه‌هاي تاريخي، مباني فقهي» نوشته علي ابوالحسني(منذر) به همت پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي عرضه شده است.

اين كتاب در 15 فصل با عناوين «طرح مسئله»، «رنگ سياه؛ رنگ پوشش، هيبت، اعتراض و عزا»، «رمز انتخاب رنگ سياه در ايام عزا»، «سياه پوشي در ملل و اقوام جهان»، «سياه پوشي در عرب»، «سياه پوشي در سوگ آل الله؛ رسم جاري اهل بيت(ع) و دوستان آنان در تاريخ»، «رنگ سياه، در نخستين عزاداري آشكار  و عمومي شيعيان (بغداد، عاشوراي 352 هجري»، «سياه پوشي بني عباس؛ تمسك به شعار شيعه براي دستيابي به قدرت!»، «نتيجه مباحث گذشته»، «دلايل جواز و استحباب سياه پوشي در سوگ ائمه اطهار(ع)»، «فتاوي علما در استحباب سياه پوشي (در سوگ سالار شهيدان(ع)»، «سياه پوشي عرشيان در عزاي سالار شهيدان(ع)»، «سياه پوشي جنيان در عزاي سالار شهيدان(ع)»، «نهم ربيع و عيد غدير؛ روز كندن جامه هاي سياه» و «پايان سخن (خلاصه و جمع بندي نظر اسلام در باب سياه پوشي)» ارائه شده است.

اين كتاب، پنج ضميمه به نام‌هاي «سياه پوشي پيامبر(ص) در آستانه رحلت (يك بحث علمي ـ انتقادي)»، «سياه پوشي زنان پيامبر(ص) در سوگ آن حضرت»، «قصيده شيوا و سوزناك سيف بن عميره (صحابي بزرگ امام صادق و كاظم(ع) در سوگ سالار شهيدان(ع) و ترغيب شيعيان به پوشيدن لباس سياه در عزاي آن حضرت»، «آل بويه؛ اعتقاد به تشيع اثني عشري، ترويج شعائر شيعي و ارتباط قوي با فقهاي اماميه» و «بني عباس؛ تمسك به شعارها و شعائر شيعه براي دستيابي به حكومت» به نگارش درآمده است.

در مقدمه اين کتاب چنين آمده است كه «کتاب سياه پوشي در سوگ ائمه نور علیه‌السلام  به تبيين ريشه‌هاي تاريخي و اعتقادي يکي از همين سنتها ـ سنت سياه پوشي در عزاي ائمه نور علیه‌السلام  بويژه سالار شهيدان علیه‌السلام  ـ مي‌پردازد، و شيوه تدوين و نگارش آن، چنان انتخاب شده که در عين بهره‌مندي خواص، عوام را نيز سودمند افتد. همچنين، اگرچه موضوع آن بحث در باب سياه پوشي است و نويسنده بر بحث حول اين موضوع، ثاب و استوار مانده است؛ اما خواننده تيزبين با نکته‌هاي بسيار ديگري نيز ـ در طول کتاب ـ آشنا خواهد گشت.»