حاج علی قربانی:اگر امام بالای سرمان نباشد مسیر هدایت اصلا معنایی ندارد

کد خبر: 43489
مراسم شب پانزدهم محرم با سخنرانی و مداحی حاج علی قربانی در هیئت عشاق الحسین علیه السلام برگزار شد

وارث: مراسم شب پانزدهم محرم با سخنرانی و مداحی حاج علی قربانی در هیئت عشاق الحسین علیه السلام برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنرانی حاج علی قربانی را می خوانید:



حاج علی قربانی: چهره دوم عاشورا به فعل امام باز می گردد که نهایت تسلیم و رضا است


 وجود مقدس حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس ابن زیاد در پاسخ ابن زیاد که سعی داشت شهادت سیدالشهدا علیه السلام و اسارت آل الله را به خدا نسبت بدهد و گفت: کار خدا را نسبت به برادرت چطور دیدی؟ حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: «جمیلا».

بنی امیه در اعتقادات مردم دو طریق و اعتقاد را ترویج کرد. یکی بحث جبر را و دیگری بحث تشبیه را که در اینجا ابن زیاد هم همان بحث جبر را به میان می آورد. می خواست بگوید شهادت سیدالشهدا علیه السلام و اسارت اهل بیت ایشان را خدا انجام داده است. در منا هم که آن فاجعه به وجود آمد مفتی اعظم آل سعود گفت این تقدیر الهی بوده است! چون اگر این را بگویند کسی حق اعتراض ندارد، می گویند خدا خواسته است. این ها به خاطر اینکه حکومت خودشان را بخواهند سر پا نگاه دارد تا کسی حق اعتراض نداشته باشد این فکر خودشان را تروج کردند. شعاعی از همان فکر هنوز هم که هنوز است و وجود دارد.

بریر1 از اصحاب امام حسین علیه السلام شب عاشورا مزاح می کرد و می خندید به او گفتند تو که تا به حال نخندیدی. او هم گفت: کسانی که مرا می شناسند می دانند من اهل مزاح نیستم، اینکه می بینید می خندم برای این است که فردا با یاری امامم به مقام وصل می رسم.

شبهه درباره بحث جبر

می گویند همان طور که اصحاب امام حسین علیه السلام شوخی می کردند و حضرت زینب سلام الله علیها فرموده بودند «ما رایت الا جمیلا»، پس ما هم باید بخندیم و نباید عزاداری کنیم. زیبایی که عزاداری نمی خواهد. باید خوشحالی کنیم چون امام به مقام وصل می رسد.

این یکی از انحرافاتی است که وجود دارد. کسانی این حرف ها را در غالب عرفان بیان می کنند که می خواهند بگویند باید از شمر لعنت الله علیه قدردانی هم بکنیم. ما تابع کلام و سیره ائمه علیهم السلام هستیم.

تبعیت از اهل بیت علیهم السلام

حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه در زیارت ناحیه فرمودند: من شب و روز برایت گریه می کنم. امام رضا علیه السلام می فرمایند: از روز اول محرم دیگر خنده پدرم را نمی دیدیم و آثار حزن و اندوه روز به روز در چهره پدرم زیادتر می شد. اگر امام بالای سرمان نباشد مسیر هدایت اصلا معنایی ندارد، توحیدمان دیگر توحید نیست، نبوتمان دیگر نبوت نیست.

در جواب این ها عاشورا و قضیه کربلا را باید این طور تفکیک کرد که عاشورا چند چهره دارد. یک چهره اش برمی گردد به فعل قتله سیدالشهدا علیه السلام، که اگر از این منظر به کربلا نگاه کنیم اصلا زیبا نیست، بلکه زشتی روی زشتی است. مصداق این است که عده ای بدی را با شکل بدی انجام می دهند و ثمره اش لعن و نفرین است. اگر این طور به عاشورا و کربلا نگاه نکنیم دیگر لعن معنایی ندارد. در زیارت عاشورا می بینیم هر جایی که سلام است لعن هم آمده است. یک چهره کربلا همه اش زشتی بوده است. فعل آن ملعون الی الابد زیبا نیست، قابل حمد هم نیست. چون انتهای زیارت عاشورا به حمد می رسد.

دومین چهره کربلا

اما یک چهره دومی دارد که زیبایی ها از این جا شروع می شود. مرحوم علامه می فرمایند: اگر کسی از روز عاشورا تا روز اربعین بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشته باشد، حتما ابوابی از ابواب معنویه بر روی او باز می شود. ایشان می فرمایند: اگر نتیجه نگرفتید مرا لعن کنید. زیارت عاشورا اولا آن سندی که نقل می کنند امام باقر علیه السلام می فرمایند از پدرم و ایشان از پدرش تا امیر مومنان علیه السلام و ایشان از پیغمبر صلی الله علیه و آله و ایشان از جناب جبرئیل علیه السلام و او هم از خود خدا نقل کرده اند. یعنی زیارت عاشورا حدیث قدسی است. کلام خدا اگر یک واو از آن کم شود معنایش فرق می کند. همه چیزش سر جایش است. از سلام با کاف شروع می شود و انتهایش به حمد می رسد. زیارتی را سراغ ندارم که به سجده ختم شود. اگر کسی می خواهد خدا را در عرش زیارت کند شب جمعه به کربلا برود و زیارت عاشورا شما را از کربلا بالاتر می برد و به مقام حامدین می رساند.

غرض اینکه چهره دوم عاشورا به فعل امام بر می گردد از این جا به بعد زیبایی ها شروع می شود. ما از عهده فهمش بر نمی آییم. هر چقدر به امام نزدیک تر شویم بیشتر می فهمیم. معارف این طور است که جرقه ای در قلبمان می زند و بابی از معارف بر روی ما باز می شود. قرآن هم همین طور است که بطنی دارد و در آن هم بطن دیگری دارد. زمان ابوابی برای ما باز می کند که بهتر بتوانیم به معارف برسیم. قرآن می فرماید: «مَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلًا»2 می فرماید: هر کسی که اینجا کور است فردای قیامت هم کور محشور می شود. منظور از کوری چشم ظاهر نیست. کسی که با امام حسین علیه السلام انس و ارتباطی ندارد، فردای قیامت هم بهره اش از امام به همان میزان است.

ما امام حسینی برای خودمان درست کرده ایم که با همان جلو می رویم. ریش بلند کرده ایم و به قهوه خانه می رویم. اصلا امام حسین علیه السلام به دنبال این حرف ها بوده است. اگر امام به دنبال همچین چیزهایی بود اجازه نمی داد گوشه انگشتش خراشی بردارد. آن دینی که امام حسین علیه السلام بخاطر آن دین، سرش بالای نیزه رفت و بهترین کسانش را شهید و خواهرش را به اسیری بردند آن است که به او گفتند صبر کن. این بیشتر درد می آورد که افتخار هم می کنیم.

ما بهره مان هم از قرآن و احادیث کم است. می فرمایند: هر کسی به هر میزانی که بهره از قرآن دارد از امام هم بهره دارد. چون این دو از هم جدا نیستند و از آن طرف هر چقدر بهره از امام داری باید از قرآن داشته باشی. به همان میزانی که امام غایب است مفاهیم و معارف هم غایب هستند. الان هم زمان غیبت امام و هم زمان غیبت قرآن است. در حقیقت این دو یک حقیقت وجودیه هستند و از هم جدا نیستند. می خواهم بگویم به هر میزانی که از قرآن بهره داریم از حضرت سیدالشهدا علیه السلام هم بهره داریم.

چهره دوم عاشورا به فعل امام بر می گردد و اگر به فعل امام توجه کردی سراسر زیبایی است. در نهایت ابتلاء و امتحانی که خدا از سیدالشهدا علیه السلام گرفته است، نهایت خضوع و خشوع را از ناحیه امام می بینیم. اگر بخواهیم وارد بحث توحیدی عاشورا شویم صحنه هایی را می بینیم که اصلا نظیر نداشته است. جناب ایوب را در دهه اول عرض کردیم که قرآن می فرماید: بعد از امتحانش به او فرمود ما تو را صابر یافتیم، شیطان اول آمد گفت این همه نعمت به او دادی باید هم تو را شکر کند اینکه زحمتی ندارد دست مرا باز بگذار ببینیم باز هم تو را شکر می کند. در ابتلائات امام و انبیاء علیهم السلام دست شیطان کاملا باز بوده است. یعنی هر کاری که خواسته است کرده است یعنی از آن بیشتر نمی توانسته کاری کند. آخرین امتحان ایوب که می رسد می گوید من تا اینجا صبر کردم ولی از اینجا به بعد دیگر نمی توانم صبر کنم. اینکه قرآن می فرماید: « إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ»3 ما تو را صابر یافتیم، مرحوم شیخ جعفر شوشتری می فرماید: به یک مرحله ای که رسید خدا به او فرمود: ما تو را صابر یافتیم. آن هم جایی بود که داغ اولاد دید، وقتی صبر کرد به او گفتند ما تو را صابر یافتیم. اما به جایی رسید که امتحان درباره همسرش بود. بلافاصله جبرئیل نازل شد و گفت: تو صبر کردی؟ پس خدا چه شد؟ تو صبر کردی یا ما تو را یاری کردیم؟ وای به روزی که افعال خودمان را استقلالا چیزی فرض کنیم. جبرئیل که این را گفت، ایوب توجهش جلب شد و گل ها را به دهان خودش می زد و توبه کرد. این ایوبی است که قرآن از او تجلیل کرده است و می فرماید: ما او را صابر یافتیم. ولی حضرت سیدالشهدا علیه السلام در کربلا در همه ابتلائاتی که دچارش بود دائما مشغول ذکر خدا بود. نقطه اوج بلا گودی قتلگاه است که در آنجا هم شروع به مناجات کرده است و فقط مناجات هم نبوده است. در همان مناجات هم می فرمایند: «یا غیاث المستغیثین» اگر دستگیری و کمک خدا نباشد من هیچ چیزی نیستم. ای کسی که فریاد فریادرسان را پاسخ می گویی. حضرت در اوج ابتلاء صورت بر خاک گذاشته است و می گوید تو باید مرا کمک کنی. ایوب گفت: تا اینجا صبر کردم ولی امام حسین علیه السلام می فرمایند: کمک می خواهم که اگر کمک تو نباشد من هیچ نیستم.

چهره دوم عاشورا به فعل امام باز می گردد که نهایت تسلیم و رضا است. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»4 رجال الهی هستند که پای عهد خودشان مانده اند. روایت می فرماید: همه انبیاء و اولیاء این ابتلائاتی که متوجه شدند نتیجه آن عهدی بوده است که با خدا در عالم ذر بسته اند.

/1102101304

حاج علی قربانی: چهره دوم عاشورا به فعل امام باز می گردد که نهایت تسلیم و رضا است

پی نوشت:

1.     

بُرَیر بن خُضَیر همدانی مشرقی، منسوب به مِشرَق و شاخه‌ای از قبیله هَمْدانِ یمن است. وی از خاندان بنی مشرق از قبیله هَمْدان و ساکن کوفه بوده است.

2.     

سوره اسراء آیه 72

3.     

سوره ص آیه 44

4.     

سوره احزاب آیه 23