سیره تربیتی رسول اکرم(ص)
بدون ترديد سازندگي دروني انسان و اصلاح و تهذيب نفس او در سعادت فردي و جمعي، دنيوي و اخروي او نقش بسزايي دارد. بطوريکه اگر انسان تمامي علوم را تحصيل کند و کليه نيروهاي طبيعت را مسخر خويش کند اما از تسخير درون و تسلط برنفس خود ناتوان باشد از رسيدن به سعادت و نيل به کمال باز خواهد ماند. از اين رو تربيت روحي و اخلاقي انسان در يک کلام«برنامه انسان سازي» براي هرجامعه اي امري بغايت جدي و حياتي است.
با اين وصف نگاهي به اوضاع جوامع بشري، نشان ميدهد که آنچه قبل از همه بدست فراموشي سپرده شده است، تربيت اخلاقي و معنوي انسان است. تمامي نابساماني هاي موجود در سطح بين المللي و گرفتاريهاي روزافزون آن،همگي ناشي از غفلت انسان از امر «تربيت» و سازندگي روحي و اخلاقي خودش است.
انسان ظاهراً متمدن امروزي نيک مي داند که در عرصه تسلط بر خود و اميال و کششهاي ناموزون خويش کمترين توفيقي بدست نياورده است ولي هرگز اين شکست بزرگ و اساسي را به روي خود نمي آورد و چنان وانمود مي کند که گوئي فاجعه اي بوجود نيامده و چيزي از دست نرفته است. اما در اين ميان برهيچکس پوشيده نيست که در اين تمدنهاي ظاهر فريب آنچه قبل از همه بدست فراموشي سپرده شده است همانا «انسان» و فضايل و کرامات انساني است. حال قصد داريم باتوجه به اوضاع و شرايط کنوني دنيا، اهميت و ضرورت و فوريت تعليمات اخلاقي دين مبين اسلام و بخصوص آشنايي با سيرۀ اخلاقي و تعليم و تربيتي پيامبر بزرگوار اسلام که الگوي کامل اخلاقي است بيش از پيش احساس مي شود . بنابراين در اين مقال تلاش شده است با پرداختن به سيرۀ تربيتي پيامبر اعظم(ص) گامي مثبت در جهت بسط و گسترش و احياي ارزشهاي اصيل اخلاقي و سيرۀ عملي آن حضرت در ابعاد مختلف رفتار مربيان و متربيان جامعه اسلامي مان را با آن هماهنگ ساخته و با الگو گرفتن و قراردادن خود متربيان جامعيت نظام تربيتي اسلام را جامه عمل بپوشانيم.
عوامل بازدارنده تعليم و تربيت اسلامي
دل انسان که لطيفه اي رباني است كانون درك و معرفت و نيز خواست ها و گرايش هاي متنوع است. روح آدمي در حالت تعادل از لطافت خاصي برخوردار است، دل مؤمن جايگاه ايمان، محبت ، خوف و رجاء ، رضا و مانند آن است. اما هنگامي انسان مرتكب خطا و گناهي مي شود تعادل وجودي او بهم مي خورد، رفته رفته لطافت اوليه را از دست مي دهد و دل، به نارسائيها و بيماريهاي گوناگون مبتلا مي گردد كه در نهايت قساوت قلب نتيجه آن است و بسياري از مواهب فطري و معنوي را از دست مي دهد بطوريكه نه رغبتي براي راز و نياز با خدا دارد و نه شوقي براي عبادت . بنابراين ريشه كمالات در درون او مي خشكد كه پيامبر اعظم(ص) مي فرمايد«دورترين مردم از خدا، شخص سخت دل است»
و در جاي ديگر حضرتش مي فرمايد:
«اي اباذر اگر مرگ خويش را كه با شتاب بسراغت مي آيد ببيني از آرزوهاي دور و دراز دل زده مي شوي و ديگر فريب آن را نخواهي خورد».
در جاي ديگر حضرت مي فرمايد:
«هركس مي خواهد قساوت دل خود را ازبين برد بايد يتيمي را مورد محبت و نوازش خود قرار دهد. و از او دلجويي نمايد تا اينكه دل او به خواست خدا نرم شود چرا كه براي يتيم حقي است» و در روايتي ديگر آمده است : هركس يتيمي را بر سر سفره طعام خود نشاند و دست مهر بر سرش كشد دل او نرم شود.
عوامل بازدارنده تعليم و تربيت
ريـاء:
رياء چيست: اگر خواسته دروني كسي اين باشد كه بواسطه انجام عبادتي از واجبات و مستحبات نزد مردم كسب آبرو كند و معتبر شود و مردم او را آدم درست و نيكو پندارند و بدينوسيله به مقاصد شوم دنيوي خود از افزوني ثروت و مقام و منصب برسد اين خواسته و ميل قلبي و اراده رياء است.
نبي مكرم اسلام(ص) مي فرمايد: دشمن ترين دشمنانت نفس تو است.
و در جاي ديگر مي فرمايد:«هرگاه خداوند به بنده اي اراده كند خير فرمايد نيك هايش را از نظر دور كند تا مغرور نشود و زشتي هايش را پيش رو قرار دهد تا فراموش نكند و از همنشيني با كسانيكه از ياد خدا رو گردانند بيزاري كند تا با آنها ننشيند».
كبـر:
کبرخلقي است نفساني و حالتي است نهاني كه در انسان بواسطة بلند مرتبه ديدن خود از ديگري پيدا مي شود بطوريكه بر اين اعتقاد نادرست تكيه كند. پس خود را مهم و عزيز و بزرگوار و ديگران را ناقابل و كوچك بپندارد و به بزرگواري خيالي خود شادمان باشد.
رسول خدا(ص) فرمود: هركس از روي كبر بر زمين راه رود از زير و رويش آن را لعنت كنند»
و در جاي ديگر مي فرمايد: خداوند تبارك و تعالي فرمود هركس بيك دوست من اهانت كند هرآينه به جنگ با من كمين كرده است.
روزيكه رسول خدا(ص) به علي (ع) خبر داد كه در ماه رمضان كشته مي شوي و ريش تو از خون سرت خضاب خواهد شد علي (ع) فرمود يا رسول الله آيا در آنوقت دين من سالم است؟ فرمود بلي عرض كرد پس مرا از شهادت باكي نيست»
در جاي ديگر حضرتش مي فرمايد: خداوند سلام كردن را مستحب و جوابش را واجب فرمود و در وصيتش به علي(ع) فرمود. يا علي سه چيز پاك كننده گناه است. بطور آشكارا سلام كردن، طعام دادن و نماز خواندن در شب هنگامي كه مردم خوابند.
حسـد:
هركس كه از داشت هاي ديگران چون مال و فرزند علم و شجاعت نا خشنود باشد و خشمگين شود و در آرزوي گرفتن اين نعمت از او باشد، اين حالت دروني حسادت است و صاحبش را حاسد و آنكه به او حسد مي ورزند محسود گويند.
روزي رسول خدا(ص) به اصحابش فرمود. اي ياران من آگاه باشيد مرضي كه مردم پيش از شما گرفتار شدند بسوي شما رو آورده و آن بيماري حسد است كه مويي را نمي زدايد ولي دين را ريشه كن مي كند و نجات از آن به اين است كه انسان دست و زبانش را نگهدارد و دشمني برادر ديني را در دل نداشته باشد»
پيامبر اكرم (ص) فرمود: اي مردم راستي شيطان آدم را از بهشت بيرون كرد به سبب حسدي كه داشت پس حسد نداشته باشيد كه اعمال تان هدر شود و از راه دين بيرون شويد. . . »
و نيز فرمود «ايمان و حسد در دل مؤمن جمع نميشوند»
اگر دو نفر در يك كلاسند يا در طبابت و مربي گري در يك محيط همكاري مي کنند هرگاه يكي ديگري را ديد كه بدلايلي توفق دارد و يا مردم و دانش آموزان به او علاقه بيشتري نشان مي دهند از او قهر كند به بيماري حسادت مبتلا شده كه سرچشمه فساد اخلاقي است.
رسول اكرم اسلام مي فرمايد«بهشت بر هر بخيلي حرام است و چيزي مانند بخل ايمان را نابود نمي سازد و نيز فرمود بخل و ايمان در دل بنده جمع نميشود.
رسول خدا مي فرمايد«حسود كم لذت ترين مردم است»
سعدي مي فرمايد:
اگـــر لـذت تـــرك لـذت بــدانــي ديـگــر لــذت نفـس لـذت نــدانــي
سفرهـاي علـوي كنـد مــرغ جـانـت گــــر از چـنـبر آز بــازش نشـانـــي
وليـكـن تـــرا صبـر عنـقـا نـبــاشــد كه در دام شهوت به گنجشك مـاني
تو اين صورت خود چنان مي پرستي كـه تـا زنـده اي ره بــه معني نــداري
ريختن آبروي مؤمن
از گناهان كبيرهاي كه خداوند برآن وعده عذاب داده ريختن آبروي مؤمن است. به هر نحوي كه باشد خواه مسخره كردن يا دشنام دادن و بد گفتن يا عيب گزاردن يا سرزنش و خوار كردن و يا سبك شمردن و اهانت كردن يا هجو كردن و آزردنش باشد.
پيامبر اسلام(ص) مي فرمايد«در قيامت اهل سخريه و استهزاء را ميآورند و براي يكي از ايشان دري از بهشت مي گشايند و به او مي گويند بشتاب و داخل شو او با غم و اندوه مي آيد كه داخل شود در را مي بندند و از طرف ديگر دري مي گشايند و به او مي گويند زود داخل شو چون نزد آن مي رسد در را مي بندند همچنين به اين بليه گرفتار است و از هيچ دري داخل نمي تواند بشود بطوريكه مأيوس مي شود چنانچه به او باز مي گويند بيا و نمي آيد.
پيغمبر اكرم(ص) مي فرمايد: دشنام دادن به مؤمن مانند نزديك شدن به هلاكت است .
و در جاي ديگر مي فرمايد: براستي خداوند بهشت را حرام فرموده است بر هر فحش دهندة بي آبرو و كم شرم كه باك ندارد چه بگويد و چه به او گفته شود .
همچنين پيغمبر اكرم(ص) مي فرمايد:هركه كار زشتي را فاش كند مانند كسي است كه آن را بجا آورده و هركه مؤمني را به چنيزي سرزنش كند نمي ميرد تا آنرا مرتكب شود.
غيبت:
غيبت كردن يكي از گناهان كبيره اي است كه خداوند وعدة عذاب دردناكي براي مرتكبين اين گناه داده است و در سورة نور مي فرمايد «و كسانيكه دوست مي دارند خصلت ناشايسته فاش شود در بارة كسانيكه ايمان آوردند براي ايشانست عذابي دردناك در دنيا و آخرت .
رسول خدا(ص) مي فرمايد«غيبت آن است كه برادر دينيت را به آنچه كراهت دارد ياد كني»و حتي استماع غيبت نيز حرام است و گناه كبيره است . پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايد«شنونده غيبت در حكم غيبت كننده است و گوش دهندة به غيبت يكي از غيبت كنندگان است».
رسول اكرم اسلام(ص) در جاي ديگري مي فرمايد«كسانيكه از برادر ديني اش نزد او غيبت شـود
درحاليكه بتواند او را ياري كند و ياريش كند،خدايتعالي او را در دنيا و آخرت ياري مي فرمايد و چنانچه درصورت توانايي ياريش نكرد، خداوند اورا بخودش واگذار نموده و در دنيا و آخرت ياريش نمي فرمايد.