دیدگاه ابنتیمیه دربارهزیارت رسولالله(ص)
به بیان دیگر: اصلاً سفر برای زیارت قبر پیغمبر نه داخل در «مستثنی منه» است و نه داخل در «مستثنی»، علاوه بر این، این حدیث به شیوههای دیگر نیز نقل شده که اصلاً استثنا در آن نیست، بلکه فقط میگوید که شما به این سه مسجد سفر کنید، بدون اینکه کلمه «الّا» را داشته باشد.
البته من اگر بخواهم نسخههای مختلف این مسئله و این حدیث را بیان کنم، به طول میانجامد، آنچه که میخواهم بگویم این است که ادبا و فضلاء در کنار شما هست، ما در اینجا یک «مستثنی» داریم و یک «مستثنی منه»، ببینید که «مستثنی منه» در این حدیث مسجد است یا مکان؟ اگر مکان باشد، غلط است، چون معناش این است که اسلام دستور داده اصلاً سفر نکنید و این خلاف قرآن است و خلاف تواتر و خلاف ضرورت.
بنابراین، مسجد مطرح است، یعنی برای زیارت مسجد سفر نکنید، مگر این سه مسجد. اما سفر برای زیارت قبر پیامبر، شهدای احد، شهدای بدر، و یا زیارت قبور ائمه اهل بیت علیهمالسلام اصلاً در این حدیث مطرح نیست، با این وجود آیا شایسته نیست عالمانی که در مکه و مدینه هستند و عرب خالص هستند و باید مردم به تبادر آنان مراجعه کنند، سزاوار است که این حدیث را در کنار غار ثور بنویسید یا در کنار غار حرا بنویسید یا در جاهای دیگر، در حالی که اینجا فقط مسجد مطرح است چه برویم چه نرویم، یعنی غیر مسجد اصلاً مطرح نیست نه نفیاً و نه اثباتاً (لانفیا و لا اثباتاً).
البته فعلاً با راوی این حدیث که جناب ابوهریره باشد بحثی ندارم، البته من در باره ابوهریره و احادیث او، اعم از صحیح و غیر صحیحش بحث دارم و خوانندگان را ارجاع میدهم به کتاب «الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة» و من در آنجا با کمال بی طرفی در باره ابوهریره بحث کردهام، روایات صحیح ایشان را آرودهام، روایاتی که قابل خدشه است را نیز آوردهام، همین حدیث معلوم نیست که از پیغمبر اکرم صادر شده باشد و تازه اگر ابوهریره راستگو هم باشد، اشتباه در نقل بوده، ممکن است حتی ابوهریره نگفته باشد، بلکه دیگرانی که بعد از او آمدهاند، به ایشان نسبت داده باشند، ولی چون این حدیث در صحاح است، فلذا آقایان حاضر نیستند که بگویند صحیح خدشه بردار است، یعنی میگویند صحیحه خدشه بردار و چکش بردار نیست.
پس این حدیث مخالف است با آن حدیثی که صحیحین نقل میکنند که پیغمبر اکرم (ص) روزهای شنبه هر هفته از مدینه شدالرحال میکرد و به مسجد قبا میرفت (که در دو فرسخی مدینه واقع شده بود و الأن چسبیده به مدینه است، ولی در آن زمان بین مدینه و بین مسجد قبا دوازده کیلومتر فاصله بود) پیغمبر شدالرحال میکرد برای مسجد قبا و در آنجا دو رکعت نماز میخواند و بر میگشت، اگر واقعاً سفر برای هیچ مسجدی جایز نیست، مگر این سه مسجد، پس این حدیثی که در صحیحین شما و در صحیحین ما هست چه میگوید و صحیحین به همه متعلق است.
آنان میگویند که ما این را استثنا میزنیم
ما در جواب میگوییم اگر شما این استثناء را زدید، در حقیقت آن جمله هیمنه خودش را از دست میدهد. علاقمندانی که رسول خدا را بشناسند، به زیارت قبر او میشتابند و میدانند که اگر به زیارت قبر او نروند به آن حضرت جفا کردهاند، چون رسول گرامی اسلام کراراً فرموده است که: هر کس حج کند و مرا زیارت نکند، بر من جفا کرده است، این روایت را یک نفر، دو نفر یا ده نفر نقل نکردهاند، بلکه مرحوم علامه امینی این حدیث را از چهل دانشمند سنی نقل کرده است و اگر دانشمندان شیعی را اضافه کنیم، از تواتر هم بالا میزند.
بنابراین؛ باید مقام نبی و رسول اکرم را شناخت و در کنار قبر او باید با ادب نشست و با ادب سخن گفت، و خوشبختانه الآن هم این آیه را در کنار ضریح پیغمبر نوشتهاند که: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ.
یعنی مبادا بلندتر در محضر پیغمبر سخن بگویید.
هارون الرشید در کنار ضریح و قبه پیغمبر اکرم بلند صحبت میکرد، مالک - که فقیه آن زمان است- گفت جناب خلیفه! در کنار قبر پیغمبر بلند صحبت نکنید، هارون الرشید گفت به چه دلیل؟
این آیه را خواند.
ممکن است بگویند این مربوط است به زمانی که پیغمبر در قید حیات بوده است، ولی اکنون آن حضرت زنده نیست، البته ما نیز قبول داریم که الآن پیغمبر حیات مادی ندارد، اما حیات برزخی دارد، کراراً میفرماید: «صلّوا علیّ فإنّ صلواتکم تصل إلیّ»
یعنی بر من درود بفرستید که درود شما به بر من میرسد.
ما در آینده یک بحثی خواهیم داشت به نام: «حیات برزخی» تا کسی فکر نکند که مرگ پایان زندگی انسان است، فقط افراد مادی هستند که فکر میکنند مرگ پایان زندگی انسان است و حال آنکه این گونه نیست، بلکه مرگ خروج از یک دهلیز است به دهلیز دیگر است، یا خروج از یک خانه است به خانه دیگر، خروج از یک مقامی است به مقام دیگر، شهدا «احیاء عند الله»، آیا پیغمبر شهدا احیا نیست؟! و حال آنکه همه ما میگوییم: «السلام علیک أیها النبی و رحمت الله و برکاته»
نه تنها شهداء زندهاند، بلکه مسلمانان نیز بعد از مرگ شان احیاء و زندهاند، زیرا پیغمبر میفرماید: «السلام علیکم دار قوم المؤمنین»
بنابراین، ما باید به زیارت قبر پیغمبر اکرم (ص) و جگر گوشههای آن حضرت برویم و عرض ادب کنیم و این آثار را حفظ کنیم و این آثار برای ما بهتر است، حتی هارون الرشید از مالک سوال کرد و گفت میخواهم دعا کنم، آیا رو به قبله بایستم یا رو به قبر پیغمبر اکرم (ص)؟
مالک گفت: رو به قبر پیغمبر بایست، زیرا او شفیع توست و شفیع جدت آدم است، آدم به وسیله توسل به پیغمبر نجات یافت، اینها مقامات انبیا و اولیاء است، شما اگر واقعاً آیاتی که در باره شأن پیامبر اکرم نازل شده است را در یکجا جمع کنید، عظمت پیغمبر اکرم تجلی میکند، علم پیغمبر اکرم علم زیادی است: «وَعَلَّمَک مَا لَمْ تَکن تَعْلَمُ وَکانَ فَضْلُ اللَّـهِ عَلَیک عَظِیماً»
علم انبیاء و اولیا و بالاخص علم پیامبر را عظیم میشمارد، جایی که خدا علم یک انسانی را علم عظیم بشمارد، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
قرآن مجید میفرماید: «وَمَا کانَ اللَّـهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِیهِمْ وَمَا کانَ اللَّـهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یسْتَغْفِرُونَ»
ای مردم آگاه باشید تا پیامبر در میان شما هست، عذاب فرود نمیآید، کانّه وجود پیغمبر اکرم یک نوع سپری است میان ما و عذاب الهی.
بنابراین، با این عظمت و با این شأنی که آن حضرت دارند، نباید زیارت قبر او، و سفر برای زیارت قبر او را ترک کنیم، و نباید آن حضرت را به دست فراموشی بسپاریم.
البته شما باید زیارت قبر امیرالمؤمنین و زیارت قبر سید الشهداء و سایر ائمه علیهمالسلام را بر زیارت رسول اکرم (ص) عطف کنید، روایاتی که ما از امیر مؤمنان ، از امام صادق و از امام باقر علیهم السلام داریم، همه اینها در یکجا برای ما مطرح است، ولی چون بحث من، یک بحث عمومی است و میخواهم همه طوائف اسلامی را روشن کنم که این مکتب وهابیت، یک مکتب علمی و فکری نیست، یعنی نه قرآنی است و نه سنتی و لذا جامعتر بحث میکنم و الا اگر میخواستم فقط برای شیعیان سخن بگویم، روایاتی که در فضیلت زیارت سید الشهداء است عرض میکردم، تا معلوم میشد که چه آثار و برکاتی دارد.
بزرگداشت قبور پاکان
بحث دیگری که باز امروزه مطرح است، مسئله بزرگداشت قبور پاکان است، البته بزرگذاشت قبور، غیر از زیارت قبور است. بزرگداشت قبور پاکان، یعنی اینکه انسانهای والایی در میان مردم بودهاند و خدماتی را هم برای آنان کردهاند، ولی فعلاً از میان آنها رفتهاند، باید قبر چنین کسانی را حفظ کنیم، به این معنا که یا آن را به صورت گنبدی در بیاوریم، یا به صورت خانهای و یا به شکل دیگری.
آیا حفظ این قبور (مانند قبر پیغمبر اکرم (ص) و سایر ائمه علیهمالسلام یا حفظ قبر انبیاء دیگر) توحید است یا شرک؟ آیا این مسئله بدعت است یا سنت؟
عرض کردم اگر آن دو مسئله را به دقت حفظ کنیم، همه مسائل آینده ما حل خواهد شد و ما خواهیم گفت که حفظ این قبور یکی از وظائف اسلامی ما است، یعنی وظائف اسلامی ایجاب میکند که قبور گذشتگان را حفظ کنیم، عرض کردم که بحث ما درباره «زیارت» تمام شد، فعلاً بحث این است فقط قبور را حفظ کنیم، اصالتها را حفظ کنیم، اگر این اصالتها را حفظ نکنیم، در آینده خسارتی متوجه ما خواهد شد که هرگز قابل جبران نیست، ما باید آنچه را که از گذشتهگان، حتی انبیاء سلف و حتی ابراهیم خلیل، همچنین انبیاء بنی اسرائیل و هم چنین شهداء و پیغمبر اکرم (ص) داریم، باید قبور اینها را حفظ کنیم و این اصالتها را نشان بدهیم، تا کسی خیال نکند که اسلام همانند یک بوتهای است که الآن از دل زمین در آمده است، بلکه باید به گونهای این آثار را حفظ کنیم که ببینند این اسلام ریشههای عمیقی در اعماق تاریخ اسلام و بشریت دارد و این «آثار» آثار اصالتها است، یعنی اگر بخواهیم آیندگان را نسبت به اسلام مرتبط کنیم و آنان خیال نکنند که اسلام فقط افسانه است، حتما باید این آثار حفظ شود.
ولی متأسفانه برخی از این آثار محو و نابود شده، و برخی دیگر هم که الآن موجود است در آستانه محو شدن است. از این رو، ما در بحث آینده حفظ اصالتها را مطرح خواهیم کرد.