در هیئت، محور امام حسین (ع) است! / ذاکر و سخنران باید در مقابل شیطنت ها هوشیار باشند/ جمعیت برایم ملاک نیست!

کد خبر: 4771
وی طلبه مدرسه آیة الله مجتهدی بوده و از شاگردان آیت الله مجتهدی (ره) و حاج آقا مجتبی تهرانی (ره). سوم راهنمایی بود که اولین منبرش را رفت.

وارث: سوم راهنمایی بود که اولین منبرش را رفت. وی طلبه مدرسه آیة الله مجتهدی بوده و از شاگردان آیت الله مجتهدی (ره) و حاج آقا مجتبی تهرانی (ره). متولد سال 1346 و خود را اهل خیابان خیام و میدان خراسان تهران می داند. دغدغه کار فرهنگی و حضور در برنامه های مذهبی در دوران نوجوانی، علاقه ایشان را برای ورود به حوزه منبر و سخنرانی بیشتر کرده است. حجت الاسلام شیخ محمود ریاضت هم اکنون هم به عنوان یک معلم دلسوز در مدارس تدریس می کند و هم یک منبری شناخته شده در فضای هیئات است.آنچه در ادامه میخوانید بخش اول از گفتگوی مفصل ما پیرامون مباحث مربوط به منبر و شاخصه های هیئتی بودن است: وارث: آقای ریاضت، چند سال است که منبر می روید و سخنرانی می کنید؟ من اولین سخنرانی خود را در سال 62 داشتم در حالی که سوم راهنمائی بودم . وارث: یعنی جایگاه خطیب را نداشتید؟ - خیر، ما از سال اول راهنمائی بعد از ظهرها به صورت نیمه وقت به مدرسه آقای مجتهدی می‌رفتیم. من از اول به این کار خیلی علاقه داشتم . البته نه این که به صورت شغل به آن نگاه کنم. چون شغل اصلی ما معلمی است. وارث :از بین اهل منبر برای خودتان الگویی هم داشتید؟ الگوی خودم در آن زمان مرحوم مطهری بودند. من دوره راهنمائی را می گذراندم که یک نوار سخنرانی از شهید مطهری شنیدم. آن زمان نوارهای ریلی بود حتی نوار کاست هم نبود. منبر مرحوم کافی را هم با دایی خودم حاضر می‌شدم .آن سخنرانی شهید مطهری که درباره امام حسین (ع) بود برایم جذاب بود و ما از آن زمان به این بحث علاقه‌مند شدیم. وارث: به صورت رسمی چه زمانی به منبر رفتید؟ من در سال 80 وارد لباس شدم البته دیر وارد شدم. تقریباً از سال 69مجوز آن را داشتم .حاج آقای مجتهدی اصرارشون به آن بود که طلبه لمعه‌اش تمام می‌شد لباس طلبگی می‌پوشید، و کاری می‌کرد که جا بیفتد تا بعدها نخواهد با لباس خودش را جا بیندازد. یعنی مردم وقتی شما را با لباس می‌دیدند حس می‌کردند که شما را قبلاً در لباس طلبگی دیده‌اند و شما به عنوان یک طلبه و سخنران جا افتاده‌ بودید. تقریباً می‌شود گفت که از سال 74 منبر می ‌رفتم و قبل از ملبس شدنم بود . به طور رسمی در هیأت‌ها منبر می‌رفتم و بعد از اینکه لباس طلبگی پوشیدم اشتهار آن بیشتر شد. وارث :البته این سوالم جای تشکیک ندارد که منبر یکی از ارکان هیأت به حساب می‌آید و جایگاه توجه به حساب می‌آید، اما شما به عنوان کسی که با هیئات و اهل منبر ارتباط دارید؛ آیا فضای ارتباط بین هیئتی‌ها و هیئات با منبر و اهل منبر را خوب ارزیابی می‌کنید؟ پاسخ به این سؤال یک نسخه ندارد. بعضی هیأت‌ها خیلی خوبند. خیلی فضای مثبتی دارند. بعضی هیأت‌ها متوسط هستند. بعضی هیأت‌ها صفر هستند. بعضی‌ها زیر صفر. بالاخره هیأت یک شاکله‌ای دارد، یک هیأت موسس، اُمنا و مخاطب دارد. معمولاً ذائقه مخاطب را مجریان و دست اندرکاران می‌سازند. اگر به طور مثال ذائقه دست‌اندرکاران روی مداحی بیشتر باشد، تقریباً به سمتی پیش می‌روند که ذائقه مخاطب را به سمت مداحی پیش می‌برند. یا اگر ذائقه مسئولین به منبر باشد، به سمت منبر پیش می‌رود. اما نقش اصلی را مخاطب دارد. مخاطب هرچه فرهیخته ‌تر باشد به منبر بیشتر گرایش دارد. به طور مثال هیأت‌های دانشجوئی خیلی دنبال مداح نیستند. دنبال منبری هستند. منبری هم دو وجه دارد، بعضی‌ها دنبال آنتن هستند. یعنی کاری ندارند به این که طرف چه می‌گوید؟ همین که مشهور باشد! مثلاً صداوسیما برنامه دارد یا نه؟ یا بعضی دوستان با من که تماس می‌گیرند می‌پرسند در کدام برنامه‌های صداوسیما بودید؟ میگویم هیچ‌کدام! چون قرار نیست من با برنامه تلویزیونی جا بیفتم. بنده یا مطلب دارم یا مطلب ندارم. اگر مطلب دارم که قابل استفاده است و باید بیایم، اگر نه هم که هیچ. رویکرد مخاطب‌ها دو سه سالی است تغییر کرده است و حتی در هیأت‌هایی که غلبه با مداحان است و به اصطلاح مداح محور است ( هرچند که من اصلا این اصطلاح مداح محوری و سخنران محوری را قبول ندارم ) چون اگر ما هیأت را با آن تقدس جایگاهی که دارد قبول داشته باشیم، می‌گوییم همه هیأت‌ها باید امام حسین (ع) محور باشند. باید اهل‌بیت محور باشند. بقیه در حال نوکری هستند. چه کسی که در کسوت مداحی نوکری می‌کند چه کسی که در کسوت سخنران، آشپز، کفشداری و ... این‌ها همه نوکرند و این‌جا محورش امام حسین(ع) است. ولی این اصطلاح مداح محوری باب شده است.در جلساتی که مداح است مستمعین حرف مداحان را خیلی قبول ندارند و حتی روی روضه‌هایی که ذاکرین می‌خوانند حرف دارند. تا دو سه سال پیش این‌طور نبود لذا در حال حاضر هم خود ذاکرین معتقدند باید حواس‌شان را بیشتر جمع کنند چون مورد انتقاد وارد می‌شوند و مستمعین هر روضه‌ای را از آن‌ها نمی‌پذیرد. باید بروند و سوال و تحقیق و مطالعه کنند و مثل قبل هرچیزی را نمی‌شود خواند. چون به نظر می‌رسد که قبلاً سن مخاطبین راهنمایی و دبیرستان بود، الان همه آن‌ها که با احساسات شور می‌گرفتند و سینه می‌زدند و به قول ما در دیوار و ستون می‌رفتند، وارد دانشگاه شدند و با چالش مواجه شدند.رفیق و همکلاسی او می‌پرسد چرا مشکی پوشیدی؟ و او هیچ استدلالی برای سیاه پوشیدن ندارد! لذا احساس خلأ کرده است. برای همین است که این روزها می‌بینیم حتی دنبال جلساتی که مداح محورند دنبال سخنران خوب هم هستند.سخنرانی که مطلب به آن‌ها بدهد. یعنی در واقع همان شور و شعوری که حضرت آقا فرمودند باید هر دو توأمان با هم باشد و دو بال را می خواهیم برای پرواز در افق که اگر در درصدد صعود هستیم باید هردوبال با هم پرواز کند. شور تنها و شعور تنها به درد نمیخورد. هردو باید باهم باشد. مداح و سخنران باید با هم همراه و هم‌سو باشند و کسانی هم که گاهی تلاش می‌کنند که شیطنتی کنند و بین ذاکر و سخنران را به هم بزنند، به خاطر هوشیاری ذاکر و سخنران موفق نمی شوند. بالاخره جلسه‌ای که هم از حیث سخنران و هم از حیث مداح معروف است نشان دهنده این است که هر دو هوشیار بودند. وارث: یعنی ارزیابی شما این است که جایگاه منبر به نسبت گذشته ارتقاء پیدا کرده است؟ بله. خیلی ارتقاء پیدا کرده است. وارث: قبول دارید که بعضی از جلسات خیلی تمایلی به استفاده از منبر ندارند؟ حالا هم جلسات خرد و کوچک و خانگی و هم جلسات بزرگتر. چند دلیل دارد؛اما دوتا از دلایل آن عمده هستند. یک دلیل آن این است که آمار هیأت‌ها روز به روز افزایش می‌یابد. سال گذشته 17.500 هیأت داشتیم طبق آمار که مجوز دارند برای گرفتن نذورات. تازه این‌ها رسمی‌های مجوز دار هستند. چقدر هیأت غیر مجوزدار داریم؟ حالا شما حساب کنید این 22.700 هیأتی که امسال به این عدد رسیده، (چیزی حدود 5000 تا 5200 هیأت اضافه شده است ولی 5200 سخنران اضافه نشده است)، درصورتی که هرکدام از این هیأت‌ها یک زمانی را مختص سخنران می‌خواهند. خیلی وقت‌ها گفته می‌شود که تمایل ندارند . چرا تمایل دارند ولی آن دغدغه را ندارند. با سه تا پنج آقای سخنران تماس می‌گیرند و می‌بینند وقت ندارند. بی خیال می‌شوند! و اعلام می‌کنند رفتیم دنبال آن ولی نبود. یک هیأت‌هایی هم هستند که بدون سخنران اصلاً کار آن‌ها نمی‌گیرد. یعنی باید سخنران داشته باشند. مداح هم اگر سخنران نباشد و زمینه را فراهم نکند نمی‌تواند کار خودش را انجام دهد. دوستان هم میگردند و کار را یاد گرفتند؛ یعنی از مدت‌ها قبل تماس می‌گیرند، حتی از سال قبل وقت می‌گیرند و قرار می‌گذارند. یک بخش آن برمیگردد به این موضوع که ما در تربیت مُبلّغ کم کاری کردیم. حوزه علمیه اینجا مقصر است، سازمان تبلیغات و نهادهای فرهنگی که باید به این موضوع بپردازند اینجا مقصرند. ما واقعا آیا همزمان با تولد هیئت ها، مثلا اگر به شما بگویند صد سخنران قابل که مطلب داشته باشد معرفی کن، 500، 1000 تا سخنران معرفی کن این 1000 تا بایک نوسان نیم ساعت،یک ربع بتوانند پنج هیئت در دهه محرم با بالا و پایین کردن ساعت و... پوشش دهند. 1000 تا، پنج جلسه را پوشش دهند میشود 5000 تا و 18000 مجلس خالی است حال 3000 مسجد هم اضافه کنید که اینها هم در ماه محرم مراسم دارند وسخنران میخواهند.اینچنین چیزی نداریم. همه نوع سخنران را هم که در نظر بگیریم چه کسی که در این راه پیر شده و چه کسی که امسال تازه معمّم شده است،آیا میتوانیم پیداکنیم؟ میخواهم بگویم ایراد به هیئتی ها هم نیست چون خیلی ها به دنبالش هستند ولی پیدا نمیکنند. خیلی ها هم هستند که اگر بروند پیدا میکنند اما نمیروند دنبالش چون انگیزه ای ندارند. وارث: به نظر شما بحث اقتصادی چقدر مؤثر است؟ ببینید غیر از آن شاخصه هایی که درواقع از بحث امام حسین(ع) خارج شدند، حال چه ذاکر چه سخنران،بقیه اینطور نیستند شاید درصد هم ندارد بلکه برخی شاخص هستند در واقع شغلشان شده است و کاری به درست و غلطی اش نداریم ولی بالاخره یک عده الان وارد شدند چه در حیطه مداحی،حتی در حیطه هیئت داری هم داریم ولی در کل دخیل هست. وارث: شما خودتان در انتخاب جلساتتان برای رفتن به منبر،چه شاخص هایی را در نظر میگیرد که برایتان مهم است؟ من شاخصه اولم این است که بتوانم تأثیر بگذارم و حرفم اثر بگذارد یعنی آن 45دقیقه ای که وقت میگذارم و آنجا میروم و 45دقیقه ای که وقت مردم را میگیرم بازخوردی داشته باشد اثر بگذارد. وارث: این ارتباطی با هیئت ندارد؟ از طرف شماست؟ خب چرا بالاخره ما چون در کار معلمی هستیم میگوییم دانش آموز اگر استاد را دوست داشته باشد، درسش را میخواند هیئت اگر مرا بپذیرد حرفم را گوش میکند! وارث: چطور متوجه این قضیه میشوید؟ ببینید ما در فن سخنوری که در رشته معارف دو واحد درسی داریم، میگوییم بهترین سخنرانی این است که شما وقتی از منبر پایین میروید دورت جمع میشوند و سؤال میکنند.این یعنی ایجاد انگیزه و سؤال کرده در ذهن مخاطب چون اگر شخص خسته شده باشد از سخنرانی و گوش نکرده باشد هیچ وقت در ذهنش سؤال ایجاد نمیشود این یک باز خورد خیلی خوب است. وارث: پس شما با سابقه قبلی منبر را انتخاب میکنید؟جای جدید نمی روید؟ بله، البته جای جدید هم میروم منبر جدید هم میگیرم یک بار، دوبار امتحان میکنم، ببینم باز خورد دارد یا نه. البته این یکی از باز خوردها است که میتوانم بفهمم چیزی دارد یانه. وارث: چقدر برای خودتان مهم است که منبرهایی که میروید رسانه داشته باشد؟ مثلا به یاد دارم که شما یک سال با آقای کریمی رفتید. من یک سال درمیان چیذر مراسم دارم با آقای کریمی. وارث: مثلا الآن چقدر برایتان مهم است که با آقای کریمی منبر بروید؟ منظورم آقای کریمی حقوقی است نه شخصی بلاخره ایشان رسانه هستند دیگر؟ من خودم علاقه دارم با ایشان منبر بروم ولی خیلی برایم مهم نیست ایشان هم علاقه دارند من آنجا به منبر بروم اگر بپرسید همه میگویند که آقای کریمی میگویند آقای ریاضت اما این به عنوان یک اصل در کار هر دویمان نیست. من خودم همیشه به بچه های رایة العباس میگویم شما هر زمانی که برنامه تان خیلی سنگین است تیزر تلوزیونی دارد، بنر دارد، من را نگویید بیایم چرا؟ چون از یکدستی خارج میشود، مخاطب برای فهمیدن نمی آید.یک وقت مخاطب شما عام است ولی برای فهم مطلب می آید اما گاهی نه برای سروصدا آمده است. یک وقت شما جو ایجاد میکنی تا شخص به هیئت می آید رسانه هم معمولا کارش جو است. من با این که خودم بی رسانه نیستم ،به تنهایی و با شبکه های رادیویی حتی نصف شب برنامه دارم و با شبکه های تلوزیونی هم برنامه دارم اما خیلی برایم مهم نیست. مثلا رسانه که با من تماس میگیرد، از هر بیست زنگ یکی را جواب می دهم و خیلی برایم انگیزه ندارد رسانه. وارث:  بطور مثال به آقای ریاضت، ده هیئت زنگ می زنند از این ده هیئت یکی 1000 نفر جمعیت دارید یکی 50 نفر این جمعیت در انتخاب شما مؤثر هست؟ جدا از آن تأثیر گذاری که فرمودید؟ دوستانی که مارا میشناسند میدانند که ما برایمان جمعیت ملاک نیست گاهی اوقات به جلسه ای میرویم و میگویند شرمنده جمعیت نیامده من این اصطلاح را همیشه از استاد بزرگوارم آقای مجتهدی(ره) به یاد دارم و به همه گفته ام.همیشه من دلداری میدهم میگویم از فرش تا عرش نشسته اند نگران نباشید. من خودم ملاک انتخاب هیئتی که برای بار دوم یا سوم میخواهم بروم این است که لذت ببرم از آن چون خودم هیئتی هستم. قبل از اینکه سخنران باشم خودم و پدرم هیئت دار بوده ایم هنوز هم هیئت داریم.من دهه اول را درتایم گل مجالس جایی نمیروم و همیشه در هیئت خودمان هستم و همه هم به من ایراد میگیرند.میگویم من هرجایی که وقت داشته باشم میشینم روضه میشنوم هر کس هم بخواند سینه میزنم وکاری هم ندارم که آن شخص آقای کریمی باشد،آقای طاهری یا برادر خودم که ذاکر جلسه خودمان است . چون من برای مداح سینه نمیزنم برای سبک سینه نمیزنم، من برای امام حسین سینه میزنم. همیشه آقای مجتهدی میگفت آخوندی که سینه نمیزند، به درد نمیخورد، طلبه باید پیوند با ولایت داشته باشد و پیوند با ولایت هم سینه زنی است. حاج آقا همیشه میگفتند من از شور شما خوشم می آید نه اینکه آرام باشی و سینه بزنی. وارث: چقدر مهم است که منبری خود هیئت، خودش هیئتی باشد؟ چون الان فضایی باز شده که در دانشگاه ها مثلا برخی از اساتید دانشگاه ها، به هیئت ورود پیدا کردند کسانی که خودشان هیئتی نیستند. آیا این شاخصه در منبر رفتن مهم است؟ من معتقدم که اگر کسی خودش هیئتی نباشد، ممکن است در هیئت دعوتش کنند و مردم پای سخنرانی او بنشینند ولی اثر ندارد چون ما در اصل سخنوری قائلیم که "یک سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند" شما الان میبینید هیئاتی که الان رفتند افراد دانشگاهی بیاورند، جلساتشان تبدیل شده به کنفرانس و همایش، دیگر کسی به نام هیئت آن جلسه را نمیشناسد. ببینید در عامه مردم مذهبی ما هیئت تعریف خاصی دارد. زمانی متدیّنین دیدند که مثلا مسجد نمیتواند جای مناسبی برای هیئت باشد چون یک سری اقتضائاتی دارد که نمیتوان در آن هیئت به راه انداخت لذا از دل مسجد ، هیئت درآمد. یعنی اینها با مسائل شرعی و منبر و روضه آشنا بودند و گفتند میخواهیم سرعتش را بیشتر کنیم و در مسجد نمیشود این کار را کرد. لذا این هیئتها از دل مسجد درآمد. شد تکیه و حسینیه، در خانه ها برپا شد در پارکینگها. اما آن ارتباط تنگاتنگ را با مسجد داشت یعنی روحانی و مداح مسجد می آمدند، مردم مسجد می آمدند اما دراین مکانها فضا باز تر بود .الان شما میبینید یک عده هیئت می زنند که نه در هیئت بودند نه در مسجد بودند یعنی کاملا با فضای مذهبی بیگانه اند. مثلا در ورزشگاه هیئت به راه می اندازد در این صورت شما بهترین سخنران را هم که بیاورید کسی گوش نمیکند، اثر ندارد. که ما بحثمان همان بحث اثر گذاری است نه بحث قبولی .شاید امام حسین از این افراد بیشتر قبول کند. وارث: پس فضای هیئتی بودن را شما شاخص می دانید؟ فضا باید هیئتی باشد. منبری هم باید هیئتی باشد. مثلا خیلی از اساتید حوزه هیئتی نیستند. آیت الله جوادی آملی، منبر میروند چون قبلا هیئتی بوده اند. حماسه و عرفان ایشان یک دهه منبر است که کتاب شده.این یکی از شاخصه های هیئتی بودن است. یک شاخصه دیگر هم این است که حداقل تعریف هیئتی بودن را داشته باشد. ادعایش با مدعایش همخوانی داشته باشد. الان خیلی هم اینگونه نیستند.ادعایشان با مدعایشان نمیخواند. یعنی شما میبینید که همان دلایلی که امام حسین می آورد برای مقابله با یزید، هیئتی ها دارند انجام می دهند. بعد میگویند ما یک یا حسین گفتیم. این تعبیری که بعضیها میگویند که جلوی عرق خور باید کفش جفت کرد، اگر درست بود که امام حسین(علیه السلام) جلوی عرق خوری مثل یزید کفش جفت میکردند. امام حسین (علیه السلام) دعوایش با یزید همین است.سه شاخصه را حضرت معرفی میکنند شارب الخمر،ملعن بالفساد. زنان و مردان نامحرم در مجلس یزید کنار هم به هم میچسبند، حال اگر در یک مجلس زن و مرد نامحرم پشت در حسینیه در فشارند تا غذای تبرکی امام حسین(علیه السلام) را بگیرند، اینها دیگر نقض قرض است. امام حسین(علیه السلام) برای این کشته شد که اینها در جامعه نباشد.امام حسین روی سه چیز دست میگذارند. یزید علناً تنبک و تار و تنبور آورده حال شما همین را در هیئت بیاوری تا مردم برای سر بریده امام حسین(علیه السلام) گریه کنند؟ امام جان داد تا اینها نباشد. خب این شاخصه هیئتی بودن را ندارد یا مثلا شما می بینید که حضرت در خطبه شان میگویند که می بینم که سگان و گرگان بیابان کربلا بدن من و بچه هایم را می درند. حالا برخی افراد میگویند من سگ امام حسینم. در حالی که اطلاق سگ را حضرت به قتله کربلا کرده اند. وارث: در خود فضای روضه خوانی، آیا روضه خوان بودن خود یکی از شاخصه های هیئتی بودن است؟ بله، اگر درست باشد بله. علمای بزرگ ما میگفتند که ما روضه خوانیم مثل آیت الله تبریزی. مثلا طلبه ای سر درس اشکال میکند به ایشان، ایشان جواب میدهند مجددا اشکال میکند و ایشان جواب میدهند، وقت گذشته بوده است ایشان میگوید باشد برای فردا،طلبه میگوید بگویید میخواهم روضه بخوانم! چون ایشان مقید بودند آخر بحث روضه بخوانند. شروع میکنند به گریه کردن میگویند اینها را گفتیم که روضه بخوانیم. روضه فقه اکبر است اینها که داریم میخوانیم فقه اصغر است.این را میخوانیم که آن بشود. آقای مجتهدی می گفتند این فقه و اصولی که دارید میخوانید نان و پنیر است، چلو مرغش آن سینه زنی است، این گریه است. شما بزرگان ما را میبینید مثل آیت الله وحید، آیت الله جوادی آملی، بزرگان و شاخصان. آیت الله مجتهدی می فرمودند من به یاد دارم هنگام طلبگی در فیضیه، امام قبل از تبعیدشان و مرحوم آقای مرعشی نجفی ایام محرم و صفر، روضه میرفتند منزل علما چون قبلا روضه به این شکل نبود. مجلس توسلی بود شب تاسوعا و عاشورا ایشان خانه نمیرفتند به حجره شان در مدرسه فیضیه میرفتند پس از تجدید وضو و خوردن چای، چراغ را خاموش می کردند امام برای آقای نجفی میخوانده و ایشان هم برای امام میخوانده و گریه می کردند.آقای مجتهدی می گفتند من با چشم خودم دیدم شب تاسوعا و عاشورا هر دو برهنه میشدند و تا صبح سینه میزدند چون معتقد بودند که شب تاسوعا و عاشورا تا صبح تاسوعا و عاشوراست درحالی که هیچ هیئتی نداریم که در این دوشب تا صبح سینه بزنند. وارث: خود فضای روضه خوانی میان اهل منبر چگونه است آیا اهل منبر ما روضه خوان هستند به معنای متداولش یا خیر؟ اگر اهل منبر در تعریفی که قبل داشتیم که خودش هیئتی باشد، بله. آن اهل هیئتی که هیئتی نیستند و هیئت را به عنوان یک همایش و سمینار مذهبی میدانند اینها دغدغه روضه ندارند. وارث: برای خود شما روضه چقدر مهم است؟که مثلا در جایگاه خودش منعقد شود چون گاهی مثلا منبری می آید که به او گفته اند منبر شما مثلا ساعت8 تا9 است.بعضی از منبریها می آیند برای روضه اما بعضی حرفشان را میزنند در آخر میگویند حالا چند کلمه روضه بخوانم برایشان یعنی حرفشان مهم تر است و هر چقدر رسیدند روضه میخوانند. آن شخص هیئتی نیست. ما هیئتی را حاج آقا مجتبی تهرانی(اعلی الله مقامه) میدانیم که نتیجه بحثش روضه است همیشه روضه ای که ایشان می خواند نتیجه بحثشان بود. همان که عرض کردیم علما میگفتند فقه اکبر روضه است،مثلا من الان دارم اخلاق میگویم این فقه اوسط است نتیجه اش روضه است دیگر بعد تمام مباحث اخلاقی که حاج آقا مجتبی میگویند نتیجه اش میشود روضه. ما یک دوره ای خدمت حاج آقا مجتبی میرفتیم حدود ده پانزده سال مقید بودیم حتی یک جلسه هم تعطیل نشود، حاج آقا همیشه پایانش روضه میخواندند و روضه هم نتیجه بحثشان بود و شما میدیدید که خیلی ها از اول منبر تا آخر منبر گریه میکردند آنطور نبود که چهار پنج دقیقه آخر گریه کنند چون اولش هم مقدمات روضه بود.پایان بخش اول گفتگو* مصاحبه از: صابر سخندان