بدگویی امام صادق (ع) از نزدیکترین یارش

کد خبر: 47831
به «زراره»خبر می‌رسد که امام صادق، علیه‌السلام، در مذمّت او بیاناتی فرموده‌اند و از او بدگویی نموده‌اند. گویا از روی شرم، خود به محضر امام نمی‌رسد، بلکه فرزندش را نزد ایشان می‌فرستد تا علت را جویا شود. ادامه‌ی ماجرا از زبان فرزندش...
وارث : خبر می‌رسد که امام صادق، علیه‌السلام، در مذمّت او بیاناتی فرموده‌اند و از او بدگویی نموده‌اند. گویا از روی شرم، خود به محضر امام نمی‌رسد، بلکه فرزندش را نزد ایشان می‌فرستد تا علت را جویا شود. ادامه‌ی ماجرا از زبان فرزندش...]


 


عبدالله، فرزند زراره، نقل کرده است:


امام صادق، علیه‌السلام، فرمودند:


 


«از جانب من به پدرت سلام برسان و به او بگو:


من تو را به این خاطر معیوب می‌سازم، تا از تو دفاع نمایم.


مردم[2] و دشمنان، نسبت به کسی که ما (اهل بیت) به او نزدیک شویم و جای‌گاهش را ستایش کنیم، سرعت می‌گیرند، تا کسی که دوستش داریم و به او نزدیک می‌شویم را آزار رسانند، و او را به‌خاطر محبت‌مان به او، و نزدیکی‌اش به ما، متهم سازند و به قتل رسانند.


آنان هرکس را که ما از او عیب بگیریم، ستایش می‌کنند، هرچند شیعه باشد.


پس ما تو را به این جهت معیوب ساختیم که به رابطه با ما شهرت یافته‌ای و به ما نزدیک هستی، و به‌همین‌خاطر، نزد مردم مورد مذمّت هستی... ما از این جهت تو را معیوب می‌سازیم و بر تو نقص وارد می‌کنیم، که شرّ آنان را از تو دفع نماییم.


 


[آن‌گاه حضرت آیه‌ی مربوط به علتِ معیوب ساختنِ کشتی، توسط حضرت خضر(ع)، برای مصون ماندن کشتی از پادشاه ظالم را تلاوت فرمودند؛]


 


خداوند، جلّ و عزّ، می فرماید:


 


«أَمَّا السَّفِینَةُ فَکاَنَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فىِ الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِیبهََا وَ کاَنَ وَرَاءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کلُ‏َّ سَفِینَةٍ غَصْبًا»؛


 


«اما کشتى، برای بینوایانى بود که در دریا کار می‌‏کردند، خواستم آن را معیوب کنم، [چرا که‏] پیشاپیشِ آنان پادشاهى بود که هر کشتىِ [بی نقصی‏] را به زور می‌‏گرفت.»[3]


 


...این مثل را درک کن، خدا تو را رحمت کند!


به‌راستی که تو ـ به خدا قسم ـ نزد من از تمام مردم و از تمام اصحاب پدرم ـ مرده و زنده‌شان ـ دوست‌داشتنی‌تری. به‌راستی که تو برترین کشتیِ این دریای بی‌کران هستی، و در پسِ تو پادشاهِ ستم‌کارِ غاصبی است که مراقب عبور هر کشتی بی‌نقصی است که از دریای هدایت عبور می‌کند، تا آن را به‌همراه سرنشینانش[4] غصب کند.


رحمت خدا بر زنده‌ات و رحمت و رضوانش بر مُرده‌ات باد...»[5]


 


 [رجال الکشی(إختیار معرفة الرجال)، ص138]


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


[1] «زرارة بن اعین»، بزرگ‌ترین فقیه عصر خویش و از یاران نزدیک امام باقر، امام صادق و امام کاظم، علیهم‌السلام، بوده است. جدش از راهبان مسیحی بوده، که اسلام آورده و پدرش نیز اهل علم بوده است. زراره ساکن مرکز تشیع(شهر کوفه) بوده است. امام صادق، علیه‌السلام، در ستایش خدمات علمیِ او فرموده‌اند: «به‌گمانم، اگر زراره نبود، احادیث پدرم از بین می‌رفت.»؛ رجال ‏الکشی، ص133


[2] در عصر ائمه، علیهم‌السلام، اکثر مردم را غیرشیعیان تشکیل می‌داده‌اند، و تشیع، مذهبی مخفی و غیرقانونی بوده‌است.


[3] سوره کهف، آیه79.


[4] مقصود از سرنشینان کشتی زراره، نزدیکان، یاران و شاگردان اویند.


[5] بعدها مشخص می‌شود که دستگاه غاصب بنی‌عباس، دستور قتل زراره را صادر کرده بودند و طرد زراره در میان اصحاب، موجب صرف نظر حکومت از تصمیم قطعی‌شان می‌شود. چرا که اختلافاتِ داخلیِ یک مجموعه، مقدمه‌ی ضعف آن مجموعه است، و بدخواهان همواره از اختلافات داخلی استقبال می‌کنند و به آن دامن می‌زنند.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


پانوشت۱: این حدیث پرده از گونه‌ای از دشواری‌های کار فقهای معظّم شیعه بر می‌دارد؛


یکی از مواردی که برای سنجش اعتبار یک حدیث بررسی می‌گردد، مورد اعتماد بودنِ راویانِ حدیث است. شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه، موجب می‌شد چنان که در حدیث مذکور مشاهده شد، ائمه برای حفظ مذهب و دفع خطر از اصحاب، نسبت به آنان تعریضاتی داشته باشند. تشخیص این‌که آیا این تعریضات تقیه‌ای بوده‌اند یا حقیقی، از وظایف فقیه است.


پانوشت۲: حکیم، چوب‌زدنش نیز حکیمانه، و به مصلحت است.


/1102101305