آیا خمس در صدر اسلام هم پرداخت مى‏‌شد؟

کد خبر: 4856
وارث: یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ می‌شود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کرده‌اند.
 
به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.
 
یکی از سؤالات درباره اخذ خمس این است که آیا در صدر اسلام، خمس اخذ می‌شد؟
 
در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه علیهم‌السلام باشد، جواب این است که روایات و تاریخ این مساله را اثبات می‌کند زیرا همانطور که از بحثهاى گذشته استفاده شد که بسیارى از ائمّه هدى علیهم‌السلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مکاسب (درآمد انواع کسبها) را مى‌‏گرفتند، بلکه به مردم دستور مؤکّد مى‌‏دادند که در پرداخت این خمس کوتاهى نکنند، و حتّى وکلا و نمایندگان مخصوص براى جمع‌‏آورى این خمس معیّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزیار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها این وظیفه را به عهده داشتند.
 
و اگر منظور از صدر اسلام، خصوص زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه‌السلام بوده باشد، باید گفت که طبق تاریخ و روایات غیر از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنین غوص (جواهراتى که بوسیله غوّاصى از دریاها بیرون آورده مى‏شود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه این موضوع در سنن بیهقى نقل شده که در زمان على علیه‌السلام شخصى گنجینه‌‏اى پیدا کرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 156)
 
و نیز نظیر این موضوع در همان کتاب در حدیث دیگرى نقل شده است. (همان ص 157)
 
و همچنین در همان کتاب که از منابع معروف اهل تسنّن است از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: در «رکاز» خمس است؛ پرسیدند منظور از رکاز چیست؟ فرمود طلا و نقره‏‌اى که خداوند از روز نخست در زمین آفریده است. (همان ص 152)
 
در کتاب وسائل الشّیعه نیز حدیث مفصّلى در زمینه همین موضوع مربوط به عصر امام على علیه‌السلام دیده مى‏شود که شخصى «رکازى» (معدن یا گنجینه‌اى) در عصر امام على علیه‌السلام پیدا کرد، هنگامى که امام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بیاور و تحویل بده. (وسائل الشیعه جلد 6 باب 6 حدیث 1)
 
همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نامه‏‌هاى خود کراراً دستور مى‌‏داد که در سیوب، خمس است، و مردم باید خمس آن را بپردازند، و همانطور که قبلًا گفتیم «سیوب» بر وزن «عیوب» جمع «سیب» بر وزن «غیب» به معنى معادن و گنجها است و بعضى احتمال داده‏‌اند که هرگونه هدیه و بخشش و عطائى را نیز شامل مى‌‏شود و به هر صورت نتیجه مى‌‏گیریم که در غیر غنائم جنگى در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله دستور خمس داده شده بود، و پیامبر صلى الله علیه و آله در نامه‏هاى خود آن را از مردم مطالبه مى‏‌کرد. (رک: مکاتیب الرسول، ص 309 و 405 ؛ اسد الغابه جزء 3 ص 38)
 
امّا این سؤال باقى ماند که آیا در عصر پیغمبر صلى الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام از ارباح مکاسب (درآمدهاى کسب و کار) نیز خمس گرفته شده است یا نه؟
 
در پاسخ مى‌‏گوئیم اسناد تاریخى روشنى در این زمینه درد دست نیست که خمس ارباح مکاسب را پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام گرفته باشند.
 
دقت شود که واقع امر چه بوده، یک بحث است و اینکه اسناد تاریخی نقل کرده‌اند یا نه بحث دیگری است. صرف نقل نکردن دلیل بر عدم این امر نیست. بله اگر اسناد تاریخی و روایات معتبر اثبات کند که در آن زمان خمس ارباح مکاسب گرفته نمی‌شد می‌توان وجوهی برای آن ذکر کرد و در هر حال این موضوع هیچ‏‌‌گونه اشکالى در زمینه این حکم ایجاد نمى‏‌‌کند.
 
زیرا گرفتن و بخشودن این مالیات اسلامى در اختیار حاکم مشروع اسلام است، هنگامى که حکومت مشروع خود را بى‌‏نیاز و یا مردم را در زحمت ببیند مى‌‏تواند آن را ببخشد ولى هنگامى که حکومت مشروع، نیاز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببیند مى‌‏تواند آن را بگیرد، همانطور که امامان بعد، بعضى آن را مى‌‏گرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و یا وضع بیت‌‏المال، آن را مى‏‌بخشیدند. (دقت شود)
 
در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام، غنائم فراوانى از طریق جنگها و همچنین درآمد زیادى از طریق زمین‏‌هاى خراجى که مال‌‏الاجاره آنها به بیت‌‏المال مى‌‏ریخت عاید حکومت اسلامى مى‌‏شد، رقم این غنیمتهاى جنگى گاهى بقدرى زیاد بود که خمس آن به تنهائى مى‌‏توانست قسمت عمده مشکل مالى حکومت اسلام را بر طرف سازد.
 
همچنین درآمد زمین‏هاى خراجى نیز گاهى بقدرى زیاد بود که بیت‌‏المال سرشار از اموال مى‏‌شد، و در این شرایط نیازى به گرفتن خمس ارباح مکاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشیدند.
 
در آغاز اسلام که نیاز بیت‌‏المال به منابع درآمد شدید بود نیز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پریشان و ضعیف بود که دادن خمس علاوه بر زکات، براى آنها طاقت‌فرسا بود، و به همین دلیل خمس گرفته نشد.
 
امّا در عصر ائمّه دیگر که خمس غنائم جنگى و همچنین درآمد زمین‌‏هاى خراجى به دست خلفاى غاصب مى‌‏رسید و دست امامان از آن کوتاه بود، و از سوى دیگر مردم توانائى بر پرداخت خمس همه درآمدهاى خود داشتند، امامان خمس را از آنان مطالبه مى‏‌کردند. (دقت شود)
 
ذکر این نکته ضروری است که مساله خمس، به عهده پیامبر و امام معصوم و در دوران غیبت امام، به عهده ولی فقیه جامع الشرایط یا مرجع تقلید جامع الشرایط است.
 
خلاصه این که، نگرفتن خمس از خصوص درآمد کسب‏ها در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیه‌السلام هیچ‏‌گونه دلیلى بر نبودن این حکم در برنامه‏‌هاى احکام اسلام نیست.
 
ذکر این نکته نیز لازم است که از بعضى از نامه‏‌هاى پیامبر صلى الله علیه و آله استفاده مى‌‏شود که از «انفال» (زمین‏‌هاى موات و مراتع و چشمه‌‏ها) نیز مطالبه خمس کرده است. (نک: مکاتیب الرسول، ص 365 ؛ خمس پشتوانه استقلال بیت المال، ص 107)

/ف104