تفسیر جهل از زبان امام صادق علیه السلام
"آیین زندگی از دیدگاه امام رضا علیه السلام"، تألیف محسن کتابچی از آثاری است که می خواهد ریشه ها و اصول حیات طبیه را با نگاه به سیره امام رضا (ع) و گاه معصومان دیگر بیان کند. آنچه در ادامه می آید اشاره ای به پاره ای از این مباحث است. "
نقش عقل در رساندن آدمی به حیات طیبه
ارزندهترین نعمتی که خداوند به انسان مرحمت فرمود، نعمت عقل است. این نعمت، اساس شخصیت و منشأ اصلی افتخارات آدمی شمرده میشود. به وسیله این گوهر گرانبهاست که آدمی راه را از بیراهه و صلاح را از فساد تشخیص میدهد و در پرتو فروغ و روشنایی آن خود را از تاریکیها و پرتگاههای زندگی نجات میدهد. کسانی که از این سرمایه برخوردارند، حق هر نعمتی را به طور شایسته ادا میسازد و میدانند که نقش و موقعیت آنها در صحنه حیات چیست اما بیچارگانی که از این سرمایه محرومند، اصولاً حیات و زندگی انسانی ندارند زیرا دست به گریبان جهلند و از این حقیقت غافل مانده و پشت پرده غرور و نخوت فقط خود را میبینند و بس. این گروه را جز با مردگان نمیتوان سنجید.
عن الحسنبن الجهم: قال: سمعت الرضا علیه السلام: صدیق کل امریء عقله و عدوه جهله / حسنبن جهم میگوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: دوست هر انسان عقل اوست و دشمن جهل و نادانی او.
صدیق به معنای دوستی است که هرگز در روابط خود خیانت نمیکند. از دیدگاه امام رضا علیه السلام عقل سلیم دوستی است که در راهنمایی انسانها صادقانه عمل مینماید و آن چراغی فراراه آدمی به سوی خیر و سعادت است.
جهل در لغت متداول و در عرف مردم به معنای نادانی است و در کار مقابل علم و دانش، قرارداد ولی این کلمه در روایات به معنای عدم شعور و عدم تعقل به کار رفته و در مقابل عقل آمده است. عاقل کسی است که هر چیزی را به جای خودش قرار دهد، به عکس جاهل که هر چیزی را در غیر جای خود وضع میکند.
سه اصل حیات طیبه در کلام امام رضا علیه السلام
از نگاه امام رضا علیه السلام سه اصل مهم حیات طیبه عبارتند از: برخورداری از سلامت عقل، داشتن روح تعبد بندگی خداوند و داشتن اسوه و الگوی تمام عیار هدایت.
موارد، اسباب و آثار مهم جهل کدام هستند؟
جهل نسبت به استعدادهای خود، جهل نسبت به تاریخ و سرنوشت گذشتگان، جهل نسبت به زمان و مقتضیات آن و حوادث روزمره، جهل نسبت به فلسفه سختی ها و بلاهای الهی و تأثیر آن در ساختن شخصیت انسان
و جهل نسبت به مردم و شیوه رفتار با آنان خصوصاً جهل به دشمنان از مهم ترین موارد جهل هستند. اما اسباب جهل در درون انسان، تقلید کورکورانه از پدران و گذشتگان، بزرگان قوم، قدرتهای بیگانه، عدم درک صحیح از دین وعدم پیروی کامل از دین است. اما آثار جهل در قرآن عبارتند از: دگرگون شدن ارزشها، نکبت و پشیمانی، بیادبی، سوءظن و بدبینی، پراکندگی و اختلاف،خودباختگی و تقلید کورکورانه، سرچشمه بهانه جویی، تعصب و لجاجت، اشاعه فساد، عامل اصلی شکست، سرچشمه کفر، نابینایی (کوردلی)، بی برکت شدن عمر و حیات، مایه سقوط و نابودی، ورود به دوزخ.
تفسیر جهل از زبان امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام می فرماید: الجهل صورة رکبت فی بنی آدم، اقبالها ظلمة وادبارها نور والعبد متقلب معها کتقلب الظل مع الشمس.الا تری الی الانسان تارة تجده جاهلا بخصال نفسه حامداً لها عارفاً بعینها فی غیره ساخطاً لها، وتارة تجده عالماً بطباعه ساخطاً لها حامداً لها فی غیره فهو منه منقلب بین العصمة والخذلان فان قابلته العصمة اصاب، وان قابله الخذلان اخطأ، ومفتاح الجهل الرضا والاعتقاد به، ومفتاح العلم الاستبدال مع اصابة موافقة التوفیق. وادنی صفة الجاهل دعواه بالعلم بلا استحقاق واوسطه الجهل بالجهل واقصاه جحوده ولیس شیء اثباته حقیقة نفیه الا الجهل والدنیا والحرص فالکل منهم کواحد والواحد منهم کالکل / نادانی صورتی است که در وجود آدمی درست میشود و روی آوردن آن به کسی موجب ظلمت و تیرگی است و دور شدن آن سبب نورانیت و روشنایی و صفا و معرفت است، و آدمی در میان این دو حالت همیشه متحول است. مانند آفتاب که به تبع وجود آن، یا روشنایی است و یا سایه و تاریکی. آیا نمیبینی که آدمی گاهی به عیوب خود جاهل است و به ستایش خود میپردازد، و در پی عیوب دیگران است و سخط (ناسزا) به دیگران میگوید و گاهی به عکس است.
پس آدمی در بین عصمت (حفظ توفیق) از خطا و خذلان و آلودگی به خطا منقلبالاحوال است. اگر خدای مهربان پیگیری عیوب نفسش را به او توفیق داد، در راه صواب است و در آخرت اهل نجات و اگر در پی گامهای شیطانی قدم نهد و مطیع هوسهای خویش باشد و در فکر صلاح خود نباشد و به جاسوسی عیوب دیگران پردازد، از جمله عاصیان است و در آخرت در معرض عذاب و هلاکت قرار میگیرد و کلید جهل و نادانی خودپسندی و از خویشتن راضی بودن است، و کلید علم و دانش ساده گرفتن عمل خویش و برای آن قدر و ارزش قرار ندادن است. پستترین صفت جاهل در عین جهل، ادعای علم داشتن و مرتبه وسط صفت جاهل، جهل به جهل است که بدین خاطر ادعای علم ندارد و حد نهایی از جهل آنکه هر کجا علمی باشد، انکار کند و با اهل فضل و دانش و معرفت و بینش پیوسته دشمنی نموده و از آنان بدگویی کند، و چیزی نیست که اثبات وجود آن برگشت داشته باشد به نفی و نبودن آن، مگر جهل و دنیا و حرص.
اما جهل، به واسطه آنکه حقیقت جهل نیست، مگر ندانستن و این عین نفی است. و اما دنیا، به واسطه آنکه هر که طالب دنیا است و کوشش و سعی از برای دنیا میکند، به دست نمیآورد مگر زحمت و تعب و از دنیا حاصلی ندارد مگر روزی مقرر مقسوم، و همچنین حریص، هم از حرص حاصلی ندارد غیر تعب و زحمت."
مراد از این کلام، بیان دنائت و خست این سه صفت است، زیرا هر چه وجودش عین عدم یا مستلزم عدم باشد، معلوم است که به چه مرتبه دنائت و پستی دارد، حیف نباشد که کسی از برای ازاله چنین صفت نکبت بار نهایت اهتمام نداشته نباشد)؟! و این سه موضوع - جهل و دنیا و حرص- در حقیقت به یک معنی بر میگردد، زیرا هر کجا جهالت حاکم باشد، قلب انسان تیره و تار و خود به خود صاحب آن اسیر دنیا و دچار حرص شدید میشود.
تحلیل بیان امام صادق (ع) درباره علامات جهل
از مجموع سخنان امام صادق علیه السلام در مورد جهل، نتایج زیر به دست میآید: تیرگی و تاریکی و گرفتگی دل، عدم توجه به نقایص درونی و حجابهای نفس خود و دلخوش بودن به آنها و درصدد رفع آنها برنیامدن، توجه پیداکردن به عیوب دیگران و انتقاد از آنها و غفلت ورزیدن از همان عیوب در نفس خود، خوش بینی به نفس و معتقد بودن به برنامه زندگی و مسیر (نادرست) خودی و احتمال ندادن خطا و لغزش و انحراف در رفتار و کردار خود، یکنواخت بودن برنامه زندگی بدون تغییر و تحولات سازنده در آن و روی آوردن به متاع زودگذر دنیا و حریص بودن به آن و ثروت اندوزی.
راههای شناخت جهل و مبارزه با آن
طلب توفیق از خداوند برای انجام امور خیر و کسب کمالات، توجه و بیداری و خود آگاهی - به وسیله اظهار خضوع و خشوع و اقرار به حقارت نفس خود- اذعان و اعتراف به جهالت و محدودیت علم خود و گستردگی دامنه علم و عدم ستیز با اهل علم و معرفت از راه های شناخت و مبارزه با جهل هستند.
/1102001307