ماجرای جالب دعوت حاج اکبر به مجلس عروسی در شهریار
حاج اکبر بازوبند ضمن بیان خاطرهای جالب از دعوتش به مجلس عروسی در شهریار گفت: سطح سواد مخاطبان نسبت به گذشته بسیار بالاتر رفته است.
وارث: اجتماع عمومی کانون بسیج مداحان یاس کبود، یک شنبه 5 اردیبهشت ماه همزمان با ایام شهادت حضرت زینب کبری (س) در حسینیه شهدای بسیج برگزار شد که حاج اکبر بازوبند، از پیرغلامان و اساتید عرصه ستایشگری اهل بیت (ع)، سخنرانی این مراسم را برعهده داشت که متن سخنان وی را در ادامه میخوانید.
نظام رشتی از منبریهای قوی تهران بود. در بستر افتاد و به عیادتش آمدند. گفتند که زبان نظام بند آمده و نمیتواند حرف بزند. دور بستر او نشستند و دیدیند که لبهای نظام رشتی در حال تکان خوردن است و میگوید: آقاجان! 60 یا 70 سال نوکری شما را کردهام و میخواهم تا آخرین لحظه با شما باشم.
من بارها گفتهام. این مورد را خودم را دیدهام. مرحوم کربلایی که از افتخارات غرب تهران و پدر سه شهید بود. یک یا دو ساعت به پایان عمرش مانده بود. کنار بستر او نشستم و متوجه شدم که کارش تمام است. بر بالین او زیارت عاشورا خواندم و به سجده که رسید، مهر را بر پیشانی او گذاشتم و شروع به خواندن کردم. به عبارت «شفاعه الحسین» که رسیدم، بدن کربلایی تکان خورد و او حتی سه بار تلاش کرد که برخیزد اما نتوانست. خانوادهاش سراسیمه آمدند و علت را پرسیدند و من هم در پاسخ گفتم: کربلایی به آن چه که میخواست رسید.
من تا ساعاتی قبل در سازمان حج بودم. به همراه چندین نفر دیگر از تعدادی از پذیرفته شدگان بعثه مقام معظم رهبری امتحان میگرفتیم. در بعضی مواقع واقعا خجالت میکشیدم چرا که برخی از افراد قرآن، جامعه کبیره و اشعار بسیاری را حفظ بودند.
سطح سواد مخاطبان بالا رفته است
زمان حال با زمان گذشته تفاوتهای بسیاری دارد. در زمان ما سواد همه مخاطبان به چند کلاس هم نمیرسید اما امروزه همه سطح درک و فهم بالایی دارند و باسواد هستند.
کسی که خودش را به امام حسین (ع) فروخت و نوکری ارباب را کرد، در برابر همه عزت پیدا میکند. خداوند به آقای فراهانی خیر بدهد که در حال پرورش دادن مداحان بااخلاق هستند. من توفیق حضور در جمع شما عزیزان را ندارم اما از دوستانم روند کاری این مجمع را میپرسم و خداوند را شاکرم روند رو به رشد خود را حفظ کرده است.
یکی از این جوانهایی که در تهران خیلی معروف است، امروز به من پیام داد که به مجلس ما نمیآیی؟ و من هم با کمال میل به هیئتش رفتم و دیدم که جمعیت زیادی از جوانان در آن حضور دارند. برخی از اینها همان جوانانی هستند که در خیابانها و پارکها بودهاند اما این مداح اهل بیت (ع) آنها را در مجلس عزای سیدالشهدا (ع) دور هم جمع کرده و این یک هنر است.
ما نباید به برخی از مداحان تذکر بیش از حد بدهیم تا موجب زده شدن آنها از هیئات شود. اگر مشکلی داشته باشند، به مرور زمان حل میشود. در اینکه سبک و شعر باید درست و اصولی باشد هیچ حرفی نیست اما این مشکلات زیر نظر استاد حل میشود. بنده 73 سال دارم اما گاهی اوقات که در درک شعری به مشکل میخورم، با برخی از اساتید صحبت میکنم و مشکلم را برطرف میکنم.
فردی که دم از امام حسین (ع) میزند باید همه چیزش حسینی باشد
قصد جسارت به کسی ندارم، اما فردی که دم از امام حسین (ع) میزند باید همه چیزش حسینی باشد. اگر کسی از اهل بیت (ع) دم بزند و در انظار عمومی کارهای ناشایسته انجام دهد، موجب بدبینی مردم به این مکتب میشود.
بنده در عروسیهای اقوام که شرکت میکنم، بیرون میایستم و به یک نفر میسپارم که موقع شام به من پیام بدهید. یکی از همین افرادی که به او سپرده بودم گفت: برای شام آمدهای؟ و من هم گفتم که خیر، من که نمیخواهم عقد کنم یا عروسی بگیرم! شما هم شرکت کنید اما مجالستان را با گناه پیش نبرید.
ماجرای جالب دعوت حاج اکبر به مجلس عروسی در شهریار
اوایل دورانی که تازه از یزد به تهران آمده بودم، بنده را به مجلس عروسی در شهریار دعوت کردند. من به همراه پسرعمو و یکی از دوستانم که هر دو به رحمت خدا رفتند به آن مجلس رفتیم. تا وارد شدیم، دیدیم که آلات موسیقی را گذاشتهاند و چند زن در حال خوانندگی هستند. عبایم را در دستم گرفتم و از کنار درختان باغ به بیرون آمدم. صاحب باغ دوید و به من گفت که کجا میروی؟ گفتم: من نوکر امام حسین (ع) هستم و در این مجلس نمیمانم. ان فرد به من گفت: من قول میدهم که تمام این گرامها و ضبطها را خاموش کنم. شما مداحی کن.
من هم شعری زیبا برای عروسی داشتم که مرحوم علیخانی آن را سروده بود. پشت تریبون ایستادم و بعد از خواندن چند خط، دیدم که چند نفر دستهایشان را بر پیشانیشان گذاشتند و صاحب باغ آمد و گفت: آقا تمامش کن، عروس در حال گریه کردن است (همراه با صدای خنده حضار).
قسم میخورم که اربابی همچون امام حسین (ع) نیامده و نمیآید. اگر یک نوکر اشتباهی را انجام دهد و خطایی را مرتکب شود، امام حسین (ع) او را تنبیه نمیکند اما او را از نظرها میاندازد و اعتبار او در بین مردم را کاهش میدهد. اما اگر شخصی نوکر واقعی باشد، امام حسین (ع) او را صاحب نفس میکند و حتی در پیری هم مردم به آن شخص متوسل میشوند و به او ارادت دارند.
روضه خوانی که به «یاحسینی» معروف بود
در تهران روضه خوانی داشتیم که فرزندش نیز اکنون زنده است. این پیرغلام، بلندگو را میگرفت و سه مرتبه میگفت یا حسین (ع)، یا حسین (ع)، یا حسین (ع) و مجلس را با نفسش به هم میریخت و اتفاقا به «یاحسینی» هم معروف بود.
حدود 30 سال قبل به یکی از منبریها گفتم: شما چهطور شد که این گونه جلوه کردید و هر جا که میروید مردم میآیند و استقبال میکنند؟ و ایشان من را به بیدار شدن قبل از نماز صبح سفارش کرد. چه ایرادی دارد که یک ساعت قبل از نماز صبح بیدار شوید و عبادت کنید؟ همه دربها در نیمههای بسته هستند اما درب خانه خداوند همیشه باز است. خدا را گواه میگیرم که اگر خودتان برای امام حسین (ع) بسوزید، درب و دیوار هم خون گریه میکنند.
منبع: سازمان بسیج مداحان
/1102001307
نظام رشتی از منبریهای قوی تهران بود. در بستر افتاد و به عیادتش آمدند. گفتند که زبان نظام بند آمده و نمیتواند حرف بزند. دور بستر او نشستند و دیدیند که لبهای نظام رشتی در حال تکان خوردن است و میگوید: آقاجان! 60 یا 70 سال نوکری شما را کردهام و میخواهم تا آخرین لحظه با شما باشم.
من بارها گفتهام. این مورد را خودم را دیدهام. مرحوم کربلایی که از افتخارات غرب تهران و پدر سه شهید بود. یک یا دو ساعت به پایان عمرش مانده بود. کنار بستر او نشستم و متوجه شدم که کارش تمام است. بر بالین او زیارت عاشورا خواندم و به سجده که رسید، مهر را بر پیشانی او گذاشتم و شروع به خواندن کردم. به عبارت «شفاعه الحسین» که رسیدم، بدن کربلایی تکان خورد و او حتی سه بار تلاش کرد که برخیزد اما نتوانست. خانوادهاش سراسیمه آمدند و علت را پرسیدند و من هم در پاسخ گفتم: کربلایی به آن چه که میخواست رسید.
من تا ساعاتی قبل در سازمان حج بودم. به همراه چندین نفر دیگر از تعدادی از پذیرفته شدگان بعثه مقام معظم رهبری امتحان میگرفتیم. در بعضی مواقع واقعا خجالت میکشیدم چرا که برخی از افراد قرآن، جامعه کبیره و اشعار بسیاری را حفظ بودند.
سطح سواد مخاطبان بالا رفته است
زمان حال با زمان گذشته تفاوتهای بسیاری دارد. در زمان ما سواد همه مخاطبان به چند کلاس هم نمیرسید اما امروزه همه سطح درک و فهم بالایی دارند و باسواد هستند.
کسی که خودش را به امام حسین (ع) فروخت و نوکری ارباب را کرد، در برابر همه عزت پیدا میکند. خداوند به آقای فراهانی خیر بدهد که در حال پرورش دادن مداحان بااخلاق هستند. من توفیق حضور در جمع شما عزیزان را ندارم اما از دوستانم روند کاری این مجمع را میپرسم و خداوند را شاکرم روند رو به رشد خود را حفظ کرده است.
یکی از این جوانهایی که در تهران خیلی معروف است، امروز به من پیام داد که به مجلس ما نمیآیی؟ و من هم با کمال میل به هیئتش رفتم و دیدم که جمعیت زیادی از جوانان در آن حضور دارند. برخی از اینها همان جوانانی هستند که در خیابانها و پارکها بودهاند اما این مداح اهل بیت (ع) آنها را در مجلس عزای سیدالشهدا (ع) دور هم جمع کرده و این یک هنر است.
ما نباید به برخی از مداحان تذکر بیش از حد بدهیم تا موجب زده شدن آنها از هیئات شود. اگر مشکلی داشته باشند، به مرور زمان حل میشود. در اینکه سبک و شعر باید درست و اصولی باشد هیچ حرفی نیست اما این مشکلات زیر نظر استاد حل میشود. بنده 73 سال دارم اما گاهی اوقات که در درک شعری به مشکل میخورم، با برخی از اساتید صحبت میکنم و مشکلم را برطرف میکنم.
فردی که دم از امام حسین (ع) میزند باید همه چیزش حسینی باشد
قصد جسارت به کسی ندارم، اما فردی که دم از امام حسین (ع) میزند باید همه چیزش حسینی باشد. اگر کسی از اهل بیت (ع) دم بزند و در انظار عمومی کارهای ناشایسته انجام دهد، موجب بدبینی مردم به این مکتب میشود.
بنده در عروسیهای اقوام که شرکت میکنم، بیرون میایستم و به یک نفر میسپارم که موقع شام به من پیام بدهید. یکی از همین افرادی که به او سپرده بودم گفت: برای شام آمدهای؟ و من هم گفتم که خیر، من که نمیخواهم عقد کنم یا عروسی بگیرم! شما هم شرکت کنید اما مجالستان را با گناه پیش نبرید.
ماجرای جالب دعوت حاج اکبر به مجلس عروسی در شهریار
اوایل دورانی که تازه از یزد به تهران آمده بودم، بنده را به مجلس عروسی در شهریار دعوت کردند. من به همراه پسرعمو و یکی از دوستانم که هر دو به رحمت خدا رفتند به آن مجلس رفتیم. تا وارد شدیم، دیدیم که آلات موسیقی را گذاشتهاند و چند زن در حال خوانندگی هستند. عبایم را در دستم گرفتم و از کنار درختان باغ به بیرون آمدم. صاحب باغ دوید و به من گفت که کجا میروی؟ گفتم: من نوکر امام حسین (ع) هستم و در این مجلس نمیمانم. ان فرد به من گفت: من قول میدهم که تمام این گرامها و ضبطها را خاموش کنم. شما مداحی کن.
من هم شعری زیبا برای عروسی داشتم که مرحوم علیخانی آن را سروده بود. پشت تریبون ایستادم و بعد از خواندن چند خط، دیدم که چند نفر دستهایشان را بر پیشانیشان گذاشتند و صاحب باغ آمد و گفت: آقا تمامش کن، عروس در حال گریه کردن است (همراه با صدای خنده حضار).
قسم میخورم که اربابی همچون امام حسین (ع) نیامده و نمیآید. اگر یک نوکر اشتباهی را انجام دهد و خطایی را مرتکب شود، امام حسین (ع) او را تنبیه نمیکند اما او را از نظرها میاندازد و اعتبار او در بین مردم را کاهش میدهد. اما اگر شخصی نوکر واقعی باشد، امام حسین (ع) او را صاحب نفس میکند و حتی در پیری هم مردم به آن شخص متوسل میشوند و به او ارادت دارند.
روضه خوانی که به «یاحسینی» معروف بود
در تهران روضه خوانی داشتیم که فرزندش نیز اکنون زنده است. این پیرغلام، بلندگو را میگرفت و سه مرتبه میگفت یا حسین (ع)، یا حسین (ع)، یا حسین (ع) و مجلس را با نفسش به هم میریخت و اتفاقا به «یاحسینی» هم معروف بود.
حدود 30 سال قبل به یکی از منبریها گفتم: شما چهطور شد که این گونه جلوه کردید و هر جا که میروید مردم میآیند و استقبال میکنند؟ و ایشان من را به بیدار شدن قبل از نماز صبح سفارش کرد. چه ایرادی دارد که یک ساعت قبل از نماز صبح بیدار شوید و عبادت کنید؟ همه دربها در نیمههای بسته هستند اما درب خانه خداوند همیشه باز است. خدا را گواه میگیرم که اگر خودتان برای امام حسین (ع) بسوزید، درب و دیوار هم خون گریه میکنند.
منبع: سازمان بسیج مداحان
/1102001307