دعای امام سجاد(ع) در مقام شکر پروردگار + صوت

کد خبر: 52884
صحیفه سجادیه به «زبور آل محمد(ص)» معروف بوده و شامل زمزمه‌های عارفانه و نیایش‌های امام چهارم شیعیان، حضرت زین‌العابدین(ع) با خداوند یکتا است.
وارث : دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه:

(۱) اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً.

(۲) وَ لَا يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا كَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ

(۳) فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ، وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِكَ

(۴) لَا يَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ، وَ لَا أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِيجَابِهِ

(۵) فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ، وَ مَنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ

(۶) تَشْكُرُ يَسِيرَ مَا شَكَرْتَهُ، وَ تُثِيبُ عَلَى قَلِيلِ مَا تُطَاعُ فِيهِ حَتَّى كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطَاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكَافَيْتَهُمْ، أَوْ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجَازَيْتَهُمْ!

(۷) بَلْ مَلَكْتَ- يَا إِلَهِي- أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ يَمْلِكُوا عِبَادَتَكَ، وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ يُفِيضُوا فِي طَاعَتِكَ، وَ ذَلِكَ أَنَّ سُنَّتَكَ الْإِفْضَالُ، وَ عَادَتَكَ الْإِحْسَانُ، وَ سَبِيلَكَ الْعَفْوُ

(۸) فَكُلُّ الْبَرِيَّةِ مُعْتَرِفَةٌ بِأَنَّكَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ، وَ شَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ مُتَفَضَّلٌ عَلَى مَنْ عَافَيْتَ، وَ كُلٌّ مُقِرٌّ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّقْصِيرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ

(۹) فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مَا عَصَاكَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِي مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌّ

(۱۰) فَسُبْحَانَكَ! مَا أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِي مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ: تَشْكُرُ لِلْمُطِيعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ، وَ تُمْلِي لِلْعَاصِي فِيمَا تَمْلِكُ مُعَاجَلَتَهُ فِيهِ.

(۱۱) أَعْطَيْتَ كُلًّا مِنْهُمَا مَا لَمْ يَجِبْ لَهُ، وَ تَفَضَّلْتَ عَلَى كُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا يَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ.

(۱۲) وَ لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ، وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ، وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ، وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ.

(۱۳) ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِيمَا أَكَلَ مِنْ رِزْقِكَ الَّذِي يَقْوَى بِهِ عَلَى طَاعَتِكَ، وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُنَاقَشَاتِ فِي الْآلَاتِ الَّتِي تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَى مَغْفِرَتِكَ، وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِكَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِيعِ مَا كَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ مَا سَعَى فِيهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَى مِنْ أَيَادِيكَ وَ مِنَنِكَ، وَ لَبَقِيَ رَهِيناً بَيْنَ يَدَيْكَ بِسَائِرِ نِعَمِكَ، فَمَتَى كَانَ يَسْتَحِقُّ شَيْئاً مِنْ ثَوَابِكَ لَا! مَتَى!

(۱۴) هَذَا- يَا إِلَهِي- حَالُ مَنْ أَطَاعَكَ، وَ سَبِيلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ، فَأَمَّا الْعَاصِي أَمْرَكَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْيَكَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَيْ يَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِي مَعْصِيَتِكَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلَى طَاعَتِكَ، وَ لَقَدْ كَانَ يَسْتَحِقُّ فِي أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْيَانِكَ كُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِيعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ.

(۱۵) فَجَمِيعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَةِ وَ الْعِقَابِ تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ، وَ رِضًى بِدُونِ وَاجِبِكَ‏

(۱۶) فَمَنْ أَكْرَمُ- يَا إِلَهِي- مِنْكَ، وَ مَنْ أَشْقَى مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ لَا! مَنْ فَتَبَارَكْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ، وَ كَرُمْتَ أَنْ يُخَافَ مِنْكَ إِلَّا الْعَدْلُ، لَا يُخْشَى جَوْرُكَ عَلَى مَنْ عَصَاكَ، وَ لَا يُخَافُ إِغْفَالُكَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِي أَمَلِي، وَ زِدْنِي مِنْ هُدَاكَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَى التَّوْفِيقِ فِي عَمَلِي، إِنَّكَ مَنَّانٌ كَرِيمٌ.

ترجمه دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه:

(۱) خداوندا کسی در مسئله شکر به حدّی نمی‌رسد مگر آنکه احسان دیگرِ تو او را به شکری دیگر ملزم می‌کند

(۲) و از طاعتت به‌اندازه‌ای دست نمی‌یابد – گرچه بکوشد- جز اینکه در برابر آنچه شایسته فضل توست مقصّر است،

(۳) بنابراین شاکرترین بندگانت از شکر تو ناتوان، و عابدترین بندگانت از طاعتت مقصّر است،

(۴) کسی مستوجب آن نیست که از باب استحقاق او را مورد مغفرت قرار دهی، یا بر اساس سزاواری از او خشنود باشی،

(۵) پس هر که را بیامرزی از احسان توست، و از هر که خشنود شوی در اثر تفضل توست،

(۶) عمل اندک را که بپذیری از باب فضل پذیرفته‌ای، و طاعت مختصر را مزد می‌دهی، تا آنجا که گویی شکر بندگانت که بدان سبب پاداششان را واجب ساخته‌ای و اجرشان را از آن رو بزرگ ساخته‌ای مسئله‌ای است که در برابر تو قدرت روی برتافتن از آن را داشته‌اند و از این جهت پاداششان دادی، یا گویی سبب آن شکر به دست تو نبوده و بدین خاطر به ایشان اجر بخشیدی،

(۷) بلکه ای خدای من مالک امر ایشان بوده‌ای پیش از آنکه ایشان مالک عبادت تو شوند، و مزدشان را پیش از اینکه به طاعتت اقدام کنند آماده کرده‌ای، زیرا که آئینت انعام، و عادتت احسان، و راهت عفو و بخشش است.

(۸) از این رو همه آفریدگان معترف‌اند که تو درباره هر که عقوبتش کنی ستم نکرده‌ای، و شاهدند که هر که را ببخشی در حقّش تفضل فرموده‌ای، و همگان درباره خویش به تقصیر نسبت به آنچه سزاوار آنی معترفند.

(۹) بنابراین اگر شیطان ایشان را از طاعتت نفریبد هیچ عصیان گری تو را معصیت نکند، و اگر شیطان باطل را در نظرشان به صورت حق جلوه ندهد هیچ گمراهی از راه تو منحرف نشود،

(۱۰) پس منزّهی تو، چه آشکار است بزرگواریت در معامله باکسی که تو را اطاعت کرده یا عصیان نموده: مطیع را در مقابل آنچه خود برایش فراهم آورده‌ای پاداش می‌دهی، و معصیت کار را در آنچه تعجیل در کیفرش به دست توست مهلت می‌دهی،
(۱۱) به هر یک از آن دو نفر عطایی نموده‌ای که مستحق آن نبوده، و به هر یک تفضّلی فرموده‌ای که عملش از آن قاصر است،

(۱۲) و اگر مطیع را بر آنچه حضرتت او را بر آن گماشته‌ای (نه بر عمل خودش) جزا می‌دادی، بیم آن بود که ثوابت را از دست بدهد، و نعمتت از او زایل شود، ولی تو به بزرگواری خود در برابر مدت کوتاه از دست رفتنی به مدّتی طولانی و همیشگی، و در مقابل مدت نزدیک گذرا با مدت دامنه‌دار جاوید او را پاداش دادی،

(۱۳) سپس در برابر رزقی که از سفره نعمت تو خورده تا به سبب آن بر طاعتت نیرو گیرد با او معامله پایاپای نکردی، و از او بازپرسی دقیق درباره ابزاری که آنها را سبب رسیدن به مغفرتت قرار داده ننمودی، و اگر با مطیع چنین رفتار می‌نمودی تمام حاصل دسترنج و سعی و زحمت او در مقابل کوچک‌ترین نعمت‌ها و عطاهایت از دست می‌رفت، و در پیشگاه مقدّست به خاطر سایر نعمتهایت در گرو می‌ماند، پس چه زمانی شایستگی چیزی از ثواب تو را می‌داشت، نه، هیچ گاه!!

(۱۴) این است -خدای من- حالِ آن کسی که تو را فرمان برده، و سرنوشت کسی که به عبادت تو اقدام نموده، و اما آن که از تو نافرمانی کرده و نهی تو را مرتکب شده پس عجله - در انتقام از او نکردی، تا مگر به جای حال معصیت تو حال برگشت به طاعت تو گزیند، در صورتی که او در اولین باری که بر عصیان تو همّت نموده مستحق تمام عقوبتهایی که برای جمیع بندگانت مهیا نموده‌ای گشته،

(۱۵) پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته‌ای، و هر سطوت انتقام و عقابی که از او بازپس داشته‌ای حق قطعی توست که وامی گذاری، و به کمتر از آنچه استحقاق توست رضا داده‌ای.

(۱۶) پس -ای خدای من- کریم‌تر از تو کیست؟ و بدبخت‌تر از کسی که به سبب مخالفت با تو هلاک شده، چه کسی است؟ نه، هیچ کس! پس تو والاتر از آنی که جز به احسان وصف شوی، و منزّه از آنی که جز از جهت عدل از تو بترسند، بیم جور و جفا به معصیت کار از تو نمی‌رود، و ترس واگذاشتن پاداش کسی که تورا به عبادت خشنودساخته درکار نیست، پس بر محمد و آلش درود فرست، و آرزوی مرا برآور، و هدایتت را آن گونه بر من افزایش ده که به سبب آن توفیق در کار خویش یابم، زیرا که تو بخشنده کریمی.

/1102101305