گناه کردن با ادعای محبت به اهلبیت(ع) در تضاد است
این استاد حوزه بیان کرد: حق چیزی هست که تحقق دارد و هست و باطل در نقطه مقابل آن است یعنی چیزی که حقیقت و تحققی ندارد؛ کافران وقتی دنبال چیزی رفتند که حقیقت ندارد اعمالشان گم میشود و به ناکجا آباد میروند.
هادوی تهرانی عنوان کرد: کفار جان میکنند و دست و پای زیادی میزنند ولی چیزی گیرشان نمیآید ولی مؤمنان چون دنبال حق رفتند، به حقیقت رسدند.
استاد تفسیر حوزه با بیان اینکه یک نوع حق بیشتر نداریم و آن چه از ناحیه خداست حق است، تصریح کرد: در این آیه خداوند یک استدلال برهانی و فلسفی کرده است؛ فرموده این طور نیست که کفار را ما به خاطر لجبازی اعمالشان را گم کردهایم و یا برای مومنان پارتیبازی کردیم بلکه فرموده طبیعت کفر چون تبعیت از باطل است نتیجه قهری آن گم شدن عمل است.
وی افزود: اگر کسی با خوردن سم به نشاط میرسد کافر نیز با انتخاب راه کفر به نشاط خواهد رسید؛ کسی که سم میخورد، میمیرد و اعمال کفار نیز به صورت قهری گم میشود.
وی با بیان اینکه در دامنه حق و باطل یک طیفی از حق و باطل وجود دارد، اظهار کرد: هر اندازه که از حق تبعیت کنیم در وادی ایمان و هر اندازه که دنبال باطل برویم به وادی کفر افتادهایم.
وی افزود: بنابراین کسی که خود را مؤمن میداند ولی همه مناهی را انجام میدهد شاید نوک سوزنی ایمان داشته باشد؛ گاهی ما آنقدر برخی دروغها را تکرار میکنیم که خودمان باور کرده و خودمان را فریب میدهیم.
حرفهای مخالف دین
استاد تفسیر حوزه بیان کرد: برخی میگویند حب اهل بیت(ع) را داشته باشیم و هر غلطی خواستیم بکنیم، این دروغ و جزء اباطیل است؛ حرفهایی که برخی منبریها در بالای منبر میگویند کفر، دروغ و مخالف دین است کجا امام حسین(ع) فرموده که من را دوست داشته باشید و هر کاری خواستید بکنید و بعد بروید بهشت؟ این حرفها را ما در آوردهایم وقتی میپرسیم چرا بالای منبر میگویید میگویند باید این طور بگوییم تا جذب شوند که عین استدلالی است که سنتپل برای الغای شریعت بیان کرد.
وی با بیان اینکه آیا خدا خودش بلد نبود که به ما بگوید بگویید «لا اله الا الله» و دیگر نیازی به رعایت شریعت نیست، افزود: برخی که نام خود را آیت الله هم میگذارند استدلال میکنند که مگر میشود کسی به خاطر بیحجابی به جهنم برود؟ این چه استدلالی است درست مانند این است که بگوییم آیا میشود کسی سم بخورد و بمیرد؟.
وی تاکید کرد: ایمان بدون عمل صالح ممکن نیست و هرقدر که این ایمان بیشتر باشد لوازم آن نیز پررنگتر است و وقتی کسی در وادی ایمان بالا رفت، به جایی میرسد که باید برای نمازخواندنش هم استغفار کند.
برکات صلح حدیبیه
آیتالله هادوی تهرانی همچنین در ابتدای درس اصول خود در ادامه تفسیر سوره مبارکه فتح، گفت: در صلح حدیبیه شرایطی برای رشد اسلام فراهم شد و بسیاری از مشکلات پیامبر(ص) مرتفع شد و در سال هشتم فتح مکه اتفاق افتاد.
وی با اشاره به آیه سوم این سوره(وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا ﴾ بیان کرد: علامه در ذیل این آیه 8 نظریه درباره بخشیدن گناه پیامبر عنوان کرده و دیدگاه خویش را مطرح کرده که مربوط به جبران کردن سختیهایی است که پیامبر و پیروانش برای اسلام کشیده بودند و با صلح حدیبیه نعمتش را تمام کرد زیرا بعد از این صلح میزان پیروان اسلام رشد قابل ملاحظهای داشت.
وی افزود: صلح حدیبیه از طرفی استقرار به حکومت اسلامی داد و از طرف دیگر مردم فوج فوج به اسلام گرویدند و این اتمام نعمت و هدایت مسیر پیامبر بود.
هادوی تهرانی با اشاره به «یهدیک صراطا مستقیما» تصریح کرد: خداوند در اینجا تذکر به پیامبر میدهد که ما هستیم که در هر لحظه و حادثهای تو را هدایت به راه درست میکنیم.
وی اظهار کرد: خداوند نعمت اسلام و مخصوصا تشیع را به ما داده است و باید قدر آن را بدانیم و ملتزم به آنچه که اهلبیت به آن ملتزم بودهاند، باشیم و از هر چه پرهیز میکردند پرهیز کنیم در این صورت حب اهلبیت(ع) را میتوانیم مدعی باشیم.
وی تاکید کرد: مودت فیالقربی مودتی است که به دنبال آن تبعیت و اطاعت باشد و گرنه اظهار حب تنها کافی نیست؛ زمانی میتوانیم آنان را یاری کنیم که سعی کنیم مانند آنان باشیم و خداوند نیز سیئات ما را میپوشاند و از آن میگذرد.