از توس جاده ای است سوی کربلا

کد خبر: 62613
حاج صادق آهنگران در مراسم بدرقه خادمان اربعین حسینی شعری ویژه را قرائت کرد که متن آن به این شرح است:

از توس جاده ای است سوی کربلا
ای آن‌که دل به عشق تو شد مبتلا حسین
از توس جاده‌ای است سوی کربلا حسین
عشق حسین بود و غمش جنس اصل بود
شش گوشه‌اش به پنجره فولاد وصل بود
ای آفتاب سوخته بر چوب نی حسین
خونت حلال سلطنت روم و ری حسین
هرجا که نام توست دل به شور و شین است
در مشهد الرضا به لبم یا حسین است
نقاره ها که رو به حرم ناز می کنند
از شوق کربلای تو آواز می کنند
تمام خاک خراسان به نام توست
مشهد نشانه ای است که ایران به نام توست
ای میهمان تشنه لب سر جدا حسین
ای کشتی نجات و چراغ هدی حسین
راهی شدند ساده و آسان به سوی تو
خدام پادشاه خراسان به سوی تو
از راه دور سوی تو پرواز می کنند
از شوق کربلای تو پر باز می کنند
هر دل که عاشق است برای تو می تپد
در آرزوی صحن و سرای تو می تپد
باز اربعین رسیده و غوغاست در زمین
اوج شکوه شیعه هویداست در زمین
هرجا که بنگری علمی روی شانه است
فصل ظهور آمده این ها نشانه است
بنگر به کوی عشق روان فوج فوج را
فواره های رفته فراتر ز اوج را
سینه ستبر کرده و ایستاده در بلا
پای پیاده یاد اسیران کربلا
دل خون ز داغ غربت هفتاد لاله ام
پای آبله به عشق یتیم سه ساله ام
از راه های دور و دراز آمدند باز
با کوله بار درد و نیاز آمدند باز
باز آمدند تا که ببندند عهد را
با ذکر یا حسین بنوشند شهد را
در سینه ای که هست ابالفضل آه نیست
ما را به غیر پنجره فولاد راه نیست
باب الحوائج است رضا و عموی او
ما را گره ز دست حوائج به موی او
ای آنکه دل به عشق تو شد مبتلا حسین
از توس جاده ای است سوی کربلا حسین
ای در رگ تو خون خدا ایها الغریب
عشق تمامی شهدا ایها الغریب
دیوانه توایم و همه مبتلای تو
از مشهد عازمیم سوی کربلای تو
ما از رضا جواز زیارت گرفته ایم
حاجت از این بلند عمارت گرفته ایم
عمری کبوترانه به مشهد شتافتیم
سوی غریب آل محمد شتافتیم
ما حامل هزار سلامیم یا حسین
همسایه های هشتم امامیم یا حسین
شور حسین است و چه ها می کند ببین
نام حسین درد دوا می کند ببین
یا ایها الغریب نظر بر غریب کن
ما را به فیض کرببلایت نصیب کن
باز اربعین رسیده و غوغاست در زمین
اوج شکوه شیعه هویداست در زمین
ای ضامن تداوم اسلام یا حسین
طوفان پرتلاطم اسلام یا حسین
ما خادمان بارگه هشتمین امام
از مشهد الرضا به تو گوییم السلام
ما حل شدیم در تو و در خویشتن گمیم
سیاره های گنبد خورشید هشتمیم
ما مفتخر به خدمت دربار مشهدیم
هم چون کبوتران حرم گرد گنبدیم
آهوی نفسمان به ضمانت نیاز داشت
دل غرق درد بود و در این حال ناز داشت
او کیست شاه مشهد و سلطان توس هم
شمس الشموس هست و انیس النفوس هم
ما مفتخر شدیم به خدمت گزاری اش
در ما حلول کرد هوای بهاریش
آقای غریبان عالم است
باب الحوائج است ولی در دلش غم است
زخمی است از ولایت عهدی به سینه اش
دلتنگ می شود به هوای مدینه اش
آقا عنایتی که سریع الرضا تویی
امضا کننده سفر کربلا تویی
یا ثامن الحجج! نظری کن به خادمت
گاهی نگاه مختصری کن به خادمت
بر درد ها دوا تویی ای ثامن الحجج
بر زخم ها شفا تویی ای ثامن الحجج
آقا تو بال خسته ما را گشوده ای
آقا تو دست بسته ما را گشوده ای
یک عمر خادم حرمت بوده ایم ما
در آستانه کرمت بوده ایم ما
از لطف توست حال خوش کفشدارها
لبخند آسمانی انوار یارها
هر صبح در مراسم دار السعاده ایم
اینک که رو به کرببلایت نهاده ایم
در بر بگیر زائر دربار عشق را
وا کن به دست خود گره کار عشق را
ای آنکه دل به عشق تو شد مبتلا حسین
از توس جاده ای است سوی کربلا حسین
آقا به جان مادر پهلو شکسته ات
آقا به حرمت پدر دست بسته ات
در بر بگیر باز به لطف و عنایتت
در بر بگیر با کرم بی نهایتت
خدام بارگاه انیس النفوس را
جارو کشان مرقد شمس الشموس را

شاعر: زمان گلدسته