حجت الاسلام ناصری پور: کسی که تعالی زندگی اش سیر صعودی دارد، عاقبت به خیر است

کد خبر: 63457
عاقبت به خیر به کسی گفته می شود که تعالی زندگی او سیر صعودی دارد و هنگامی که به منزلگاه آخر رسید حقیقت عالم را خواهد دید.
وارث: مراسم عزاداری ظهر 28صفر با سخنرانی حجت الاسلام ناصری پور و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمدحسین حدادیان در حسینیه فاطمه الزهرا(س) برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام ناصری پور را می خوانید:
 

حجت الاسلام ناصری پور

 
توضیح حدیث حسن عاقبت
 
روزی یک پیرمرد به محضر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم وارد شد و از ایشان پرسید: بهترین دعایی که در حق یک شخص می توان کرد چیست؟حضرت فرمود: حسن عاقبت. اینکه انسان عاقبت به خیر شود.

ملاصدرا در اثر خود راجع به مرگ می نویسد: یک مرکب را به همراه راکب فرض کنید که این مرکب مقصدی دارد، اگر در میانه راه گرفتار شدائد وطوفانها شود، در صورت آماده کردن یا نکردن خود برای این گرفتاری ها، این موانع را رد کرده و از آنها خواهد گذشت و بالاخره به مقصد خواهد رسید. چه مرده چه زنده چه زخمی و چه سالم. ملاصدرا می فرماید که آن موکب جسم شما وآن موکب، نفس شماست. هر گونه که به آخر راه برسید همانگونه با شما برخورد خواهد شد. اگر با نفس سلیم به مقصد برسید امیرالمؤمنین علیه السلام به استقبال شما خواهد آمد.

عاقبت به خیر به کسی گفته می شود که تعالی زندگی او سیر صعودی دارد و هنگامی که به منزلگاه آخر رسید حقیقت عالم را خواهد دید.

ابزار حسن عاقبت چیست؟

پیرمرد دوباره پرسید: ابزار حسن عاقبت چیست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: که پاسخ این سؤال را در میان جمع به تو خواهم داد. در ادامه حدیث سلمان فارسی به طور خصوصی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم پرسید که حقیقت عاقبت به خیری چیست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ داد: طُوبَی لِمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ زَهِدَ فِیمَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مِنْ غَیْرِ رَغْبَهٍ عَنْ سیرتی ظهر الدنیا و غیر تحول عن سنتی1؛که این پاسخ بسیار سنگین و پیچیده است که خارج از بحث است. اما پیامبر اکرم صلی الله علیه در جمع فرمودند: "طوبی لمن انفق فضل من رزقه"2 خوش به حال کسی که از رزقش انفاق کند.

حضرت آقای بهاءالدینی در شرح این حدیث فرمودند که فهم این حدیث یک شعور مقدماتی میخواهد پرسیدند: معنای آن چیست؟

اگر کسی بداند که این مال متعلق به اوست، فضلی ندارد، چون مال خود را بخشیده است، ولی اگر بداند که این مال متعلق به خداست و فضل خداست قضیه فرق خواهد کرد. یک مثال در عالم حقیقت: اگر شما صد هزار تومان پول دلشته باشی و کسی پنجاه هزار تومان آن را بخواهد شما به سادگی آن را می بخشید، چون اطمینان دارید مال خودتان است و برای آن زحمت کشیده اید اما در مقابل شما برای یک مال زحمت کشیده اید و آن را می بخشید اما میدانید که برای خودتان نیست. این نحوه بخشش از زمین تا آسمان تفاوت دارند. یا مثالی دیگر اینکه: در یک مهمانی، یک مهمان برای دیگری آب می آورد، حال این لیوان متعلق به فرد دیگری است نه آن مهمان وصاحب خانه حواسش به همه چیز هست. خدا فقط برای روز مبادا نیست.

مال و انفاق همیشه پول نیست بلکه از هرچیز که روزی توست می توان انفاق کرد. عمر در یک لحظه به پایان میرسد. آقای طبرسی عالمی است که سکته کرد ودر بستر افتاد که با خدا پیمان بست که مرا به دنیا برگردان که تفسیری برای قرآن بنویسم که می گوید عمر مانند یک چرت زدن بود وبس.

در ادامه حدیث شخص پرسید: در مصیبت چه کنیم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ، آن حدیث قدسی را فرمودند که خدا قسم خورد اگر بنده در مصیبت بر من توکل کند، خودم راه حل را به او نشان میدهم.

قسمت دوم این کلام این است که " وامسک فضل من کلامه" این فضل جلوی زبان او را میگیرد.
 
تهمت از مصادیق ظلم است

پس دو نکته: مال را از خودت ندان و دوم جلوی زبان خود را بگیر. مثلا اولین اثر دروغ این است که به هیچ کس اعتماد نخواهی داشت. یا غیبت کردن، شب اول قبر به دردسر خواهی افتاد و تهمت که یکی از مصادیق ظلم است و خداوند فرموده که ظالم را من خودم لعن می کنم.

قاعده های خدا تغییر ناپذیر است. امام رضا علیه السلام فرمود: در جامعه ای که ربا باشد، برکت از آن جامعه خواهد رفت، برکت برود، فساد و فحشا می آید و نعم سماوی کم خواهد شد. این سنت خداست.

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر به اندازه یک آه، پدرت از تو ناراحت باشد، خداوند برکت را از عمر تو برمی دارد. ممکن است صد سال عمر کنی اما هیچ چیز از عمرت نفهمیده باشی.

خداوند از تمام موجودات عالم یک بار عهد گرفته است. در روزهای پایانی عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خداوند امر کرد که یکبار دیگر از علی علیه السلام عهد بگیرد. جبرئیل فرمود که تمام جریانات بعد از رحلت را برای علی علیه السلام بیان کن و حضرت بیان کردند و علی علیه السلام عهد کردند که پای کار بمانند.

پی نوشت:

1و2- مرآة العقول المجلد 26