نکوهش خواص در خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)
آنچه بعد از رحلت پیامبر(ص) منجر به انحرافات عمده گردید، ناشی از رویکردهای اتخاذشده توسط همین خواص بود. ازاینرو بخش دیگری از مبارزات حضرت زهرا(س)، در جهت روشنگری خواص، و به چالش کشاندن اقدامات صورت گرفته توسط آنها بود. دختر گرامی رسول خدا میدید که با خروج رهبری از محور حقیقت و حق، چهبسا ممکن است امور مهم دیگر نیز دچار آفت شود و هرگونه ساکت ماندن، نوعی مهر تائید بر کارهای ناروا باشد و یا حتی برای همیشه کار قانونی جلوه داده شود و نشانی بر حقانیت مدعیان حکومت مستقر تلقی گردد.
چراکه مسلمانان به چندین گروه تقسیم میشدند و بخشی از خواص این گروهها، اگرچه در ظاهر ایمان آورده بودند، ولی جانودل آنها با اسلام نبود و مترصد فرصت بودند که بتوانند افکار و اندیشههای جاهلی را در جامعه بازتولید کنند و تودههای جامعه نیز ازآنجاییکه در طی زمان طولانی با افکار و اندیشه غلط خوی گرفته بودند، در کمترین زمان مکان امکان بازگشت را داشتند. این فرصت در اختیار خواصی که ایمان باطنی به اسلام نداشتند، در طول حیات پیامبر(ص) حاصل نشد، ولی رحلت پیامبر(ص) این فرصت را در اختیار آنها قرارداد تا بتوانند خواستههای خود را در جامعه در شکل و ظاهر اسلامی پیاده کنند و این خطری بود که از سوی خواص به ظاهرمسلمان جامعه را تهدید میکرد و حضرت محکم در این مسیر به مبارزه و روشنگری پرداخت.
آن چیزی که بعد از رحلت پیامبر(ص) در جامعه در موضوع خواص رخ داد ، دو بعد داشت: یک بعد، آن گروه اقلیتی بودند که در سقیفه بنی ساعده(اعم از انصار و مهاجر) آینده جهان اسلام را در حاکمیت سیاسی رقم زدند و حوادث دیگر تحت تأثیر این مسئله قرار گرفت و بعد دیگر، تساهل و تسامح اکثریت خواص جامعه اعم از انصار و مهاجرین بود که با سکوت کردن، یا کنارهگیری کردن و یا با طرفداری از تصمیمات گروه سقیفه در جناحبندیهای سیاسی ، نتیجهاش آن شد که خاندان اهلبیت از حقوق سیاسی و اجتماعی خودشان محروم گردیدند درحالیکه اگر این خواص درصحنه فعال بودند، مطمئناً امری دیگر اتفاق میافتاد.
ازاینرو حضرت زهرا (س)آنان را توبیخ کرده، مورد سرزنش و ملامتهای آشکار قرارداد و بدینوسیله حجیت اجماع خواص اصحاب در بیعت را از بین برد. چرا مشروعیت اقدام صورت گرفته، به اجماع خواص بود امری توسط حضرت زهرا(س) رد شد. حضرت با این اقدام، اندیشه عدالت صحابه را نیز باطل اعلام نمود و اجماع اصحاب اهل حل و عقد را در تشخیص حق و باطل نادرست شمرد. اگر اندیشه عدالت صحابه و حجیت و اجماع اهل حل و عقد تثبیت میشد، اثبات حقانیت علی(ع) و عدم مشروعیت خلفای مستقر بسیار دشوار بود.بنابراین مبارزه سیاسی حضرت در موضوع خواص توانست حقانیت امام را برای آیندگان روشن سازد.
از نگاه فاطمه(س) اگر اصحاب متساهل،کاهلی را کنار نهاده و بهطورجدی در برابر انحرافها ایستادگی میکردند، مشکلات برطرف میشد و امور طبق روال صحیح جریان مییافت، لذا یکبار در میان احتجاجات خود علیه خلیفه به خاطر مسئله فدک رو به انصار کرد و فرمود: یا مَعْشَرَ الْفِتْیَةِ و النَّقِیبَةِوَاَعْضادَ الْمِلَّةِ وَحَضَنَةَ الاسلام ! ما هذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقّی وَالسِّنَةُ عَنْ ظُلامَتِی؟ اَما کانَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) اَبِی یَقُولُ : «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فِی وُلْدِهِ»؟ سَرْعانَما اَحْدَثْتُمْ وَعَجلانَ ذا اِهالَة، وَلَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ وَقُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَاُزاوِلُ. وأبشروا بسيف صارم وسطوة معتد غاشم ، وبهرج من الظالمين ، يدع فيئكم زهيداً وجمعكم حصيداً ، فيا حسرة لكم ، وأنى بكم.
اى جوانمردان! و اى بازوان توانمند ملت و یاران اسلام! این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوى شما چیست؟ این چه تغافلى است که در برابر ستمى که بر من وارد شده نشان میدهید؟! آیا پدرم نمیفرمود: «احترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاه داشت؟» چه زود اوضاع را دگرگون ساختید، و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید، بااینکه توانایى بر احقاق حق من دارید، و نیروى کافى بر آنچه میگویم در اختیار شماست.
همچنین حضرت نیز در نکوهش پیمانشکنان و سستی و بیتفاوتی مردان فرمودند: «یا معاشر المسلمین المسرعه الی قیل الباطل المغضیه علی الفعل القبیح الخاسر افلا تتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها»ای مسلمانان که بهسوی سخن باطل شتابانید و اعمال زشت زیانکارانه را نادیده میگیرید. آیا در قرآن تدبیر نمیکنید با بر دلها مهر زدهشده است.
همچنین وقتی زنان مدینه آمدند تا از حضرت عیادت و دلجویی کنند، حضرت شوهرانشان را ملامت و نسبت به کاری که کردهاند و آیندهای که در پیش روی آنها قرارداد مورد سرزنش و مواخذه قرارداد؛ بشارت باد شمارا به شمشیرهای کشیده و حمله متجاوز ستمکار و به هرجومرج عمومی و استبداد ستمگران، که حقوقتان را اندک داده و اجتماع شمارا بهوسیله شمشیرهایشان درو خواهند کرد، پس بر شما حسرت باد که کارتان به کجا میرسد.
در شرح خطبه حضرت زهرا(س) در سرزنش انصار بخصوص خواص آمده است که حضرت میفرماید: علی(ع) را که برای ولایت و زمامداری شایستهترین بود و به تصرف در امور قضایایی اسلام از دیگران سزاوارتر بود کنار گذاشتید و به فکر راحتی خود بودید. علی سازشکار نیست و کسی را در بخشش بر دیگری برتر نمیدارد و مسلماً این موضوع برای شما تنگنا محسوب میگردد بهاینترتیب و با انتخاب [فرد دیگر] بهعنوان خلیفه اول و قبول او، از این تنگنا رهایی یافتید و بهسوی کسی که مطیع امر شماست و آنچه شما بخواهید انجام میدهد، به آنچه شما اراده کنید حکم میکند روی آوردید.(فاطمه الزهرا از ولادت تا شهادت، 1381 ص536) درحالیکه خلیفه واقعی پیغمبر در میان شما موجود است. خدا قبلاً یا شما پیمان بسته که از وی اطلاعت کنید. او کتاب ناطق خدا و قرآن صادق و نور درخشنده است و نماینده امرونهی خدا و حامل دین و علوم نبوت هست(فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام، 1373 ص165).
پس از منظر حضرت زهرا، یکی از علل این مشکلات، حقیقت تسامح و تساهل خواص بود .لذا حضرت عذرشان را نپذیرفت و در فرازی از سخنان خویش فرمودند: شما در حالی با [با کسی]بیعت کردهاید که هنوز از عهد و قرار شما یعنی بیعت غدیر خم چیزی نگذشته بود و شکاف زخم عمیق بود و دهانه زخم هنوز به هم نیامده و بهبود نیافته بود،هنوز پیامبر(ص) دفننشده بود که هر چه خواستید کردید و بهانه آوردید که از فتنه میترسید اما در آتش فتنه سقوط کردید و راستی که جهنم بر کافران احاطه دارد شما کجا و فتنه خواباندن کجا.
در شرح خطبه حضرت در فراز دیگری از سخنانش در رابطه با سکوت و بیتفاوتیهای خواص چنین میفرماید:هدف من اتمامحجت است، وگرنه امیدی به شما ندارم، با سکوت خود، صحه بر پای مظالم گذارید و همهچیز را زیر سؤال بردید. و گمان مبرید که این سکوت شما میوه تلخ آن را در همین دنیا بهصورت حکومتهای جباری همچون بنی امیه و بنیعباس که نه بر نسلهای آینده شما رحم میکنند و نه بر اسلام و قرآن، خواهید چشید و سخنان امروز من در تاریخ اسلام ثبت میشود و آیندگان قضاوت خواهند کرد(زهرا برترین بانوی جهان، 1384 ص208)
بنابراین حضرت، ضمن اینکه از اقدام گروهی که منجر به تغییر مسیر شدند، انتقاد میکند و حجیت و عدالت آنها را به علت عدم درک حقایق و وصایای پیامبر(ص) رد میکند بیتفاوتی خواص دیگر را به چالش میکشاند و اعمال جمع کثیری از اصحاب را که در صف خواص اول قرار میگیرند، پس از پیامبر خدا نخستین عملی میداند که بدون اساس الهی است و کوچکترین انگیزه الهی ندارد. حضرت خوب درک میکند که با این گام انحرافی، اسلام چهره اصلی خویش را از دست خواهد داد و از آن نامی نخواهد ماند ازاینرو، با تمام قوام میخواهد انحرافاتی را که در خط اصیل اسلام پدید آمده است اصلاح کند و زمام امت پدرش را به دست خداوند بسپارد تا مسلمانان به ریسمان محکم اسلامی چنگ زنند و دین پدرش مصونیت یابد.