عالمي كه با دعاي امام زمان(عج) به دنيا آمد

کد خبر: 67835
وارث: ابوجعفر محمد بن علي ابن بابويه قمي ملقب به شيخ صدوق از پيشتازان علم حديث و از مردان نامي جهان اسلام در سال ۳۰۵ ه. ق چون ستاره‌اي در آسمان روايت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع كرد. ولادت اين عالم فقيه با آغاز نيابت حسين بن روح سومين نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) هم زمان بوده است.

ولادت شيخ صدوق به دعاي امام زمان (عج)
عمر با بركت علي بن باويه پدر شيخ صدوق از پنجاه مي‌گذشت و هنوز فرزندي نداشت و بسيار دوست مي‌داشت كه خداوند به او فرزند صالحي عنايت كند، از اين رو به حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه) متوسل شده طي نامه‌اي به وسيله حسين بن روح كه يكي از نمايندگان خاص امام زمان بود تقاضاي دعا كرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحي براي او بخواهد. ولي عصر (عج) دعا كرده و براي ابن بابويه نوشتند: «براي تو از خداوند خواستيم دو پسر روزيت شود كه اهل خير و بركت باشند.» پس از دعاي امام زمان بود كه ابن بابويه صاحب فرزندي شد كه نامش را محمد ناميد و بعد‌ها عالمي بزرگ و فقيه‌اي نام آور شد. او‌‌ همان شيخ صدوق است.

«من لايحضره الفقيه» كه از آثار اين بزرگوار مي باشد يكي از «كتب اربعه» شيعه است. اين كتاب در بردارنده نزديك به شش هزار حديث است كه بر اساس‍ موضوعات مختلف فقهى تدوين شده است.

شيخ صدوق در مقدمه اين كتاب شريف نوشته است: «من نخواستم مانند ساير مصنفان رواياتى را كه در هر موضوع رسيده است ثبت كنم بلكه در اين كتاب رواياتى را آورده‌ام كه بر اساس آن فتوا مى‌دهم و آنها را صحيح مى‌دانم و معتقد به صحت آنها هستم و ميان من و پروردگار حجت است.»


خواب ديدن شيخ صدوق و سفارش امام زمان به وي

شيخ صدوق در مقدمه اين كتاب مي‌نويسند به دليل حيراني شيعيان در امر غيبت، اندوهگين بودم تا اين كه شبي در عالم خواب حضرت ولي عصر(عج) را ديدم كه بر در خانه كعبه ايستاده است و من، با دلي مشغول و حالي پريشان، به او نزديك شدم. آن حضرت، در چهره من نگريست و راز درونم را دانست. بر او سلام كردم و پاسخم را داد. سپس فرمود: «چرا در باب غيبت كتابي تأليف نمي‌كني تا اندوهت را زايل سازد؟» عرض كردم: «يا ابن رسول اللَّه! درباره غيبت چيزهاي تاليف كرده‌ام». فرمود: «نه به آن طريق. اكنون تو را امر مي‌كنم كه درباره غيبت، كتابي تأليف كني و غيبت انبيا را در آن بازگويي».

از خواب برخاستم و تا طلوع فجر به دعا و گريه و درد دل و شكوه پرداختم. چون صبح دميد، تأليف اين كتاب را آغاز كردم.

جسد سالم شيخ صدوق بعد از هشتصد سال

اين عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شريف و پر بركتش در سال ۱۳۸۱ ه. ق دعوت حق را لبيك گفت و در شهر ري ديده از جهان فرو بست. پيكر پاكش در ميان غم و اندوه مردمان در نزديكي مرقد مطهر حضرت عبدالعظيم مدفون گرديد.

در عهد حكومت فتحعلي شاه قاجار در حدود سال ۱۲۳۸ ه. مرقد شريف صدوق كه در اراضي ري قرار دارد به دليل بارندگي‌هاي زياد خراب شده و رخنه‌اي در آن پيدا مي‌شود، براي تعمير مرقد اطرافش را مي‌كندند تا به سردابي كه مدفن شيخ صدوق بود برخورد مي‌كنند ناگهان بدن شريف صدوق را كاملاً سالم آنچنان كه گويا تازه از حمام آمده باشد مشاهده مي‌كنند و اثر خضاب را در انگشتان شريفش مي‌بينند. ۲۰ نفر از بزرگاني كه خود شاهد اين كرامت بوده‌اند مي‌توان به ميرزا ابوالحسن جلوه، حضرت آيت الله ملا محمد رستم آبادي و مرحوم والد حضرت آيت الله مرعشي نجفي حاج سيد محمود مرعشي نام برد.

روحش شاد، يادش گرامي و راهش پررهرو.