استاد انصاریان: ایمان امیرالمؤمنین(ع) به پیغمبر(ص)، دلیل قاطع بر حقانیت اسلام است

کد خبر: 69007
 وارث:استاد انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه شهدای تهران با بیان اینکه هر عاقلی و هر انسان با انصاف و اندیشمندی، شخصیت، حال، ایمان، عمل و اخلاق رسول خدا(ص) را دقت کند، به طور یقین تسلیم وجود مقدس او می‌‌شود، اظهار کرد: از زمان بعثت ایشان تا الآن، در این پانزده قرن، میلیاردها انسان عاقل، با مروت، منصف و مؤمن به او شدند و او را باور کردند و به او اقتدا کردند. اما من کاری به این میلیاردها نفر ندارم بلکه فقط اسم یک نفر را می‌برم که برای اطمینان صددرصد قلب شما نسبت به نبوت او، شخصیت او و وجود او بس است، و آن یک نفر که خودش به تنهایی همه عالم و همه نفرات است، وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) است.
 
وی ادامه داد: ما الآن کسی را در دنیا نداریم که نسبت به  امیرالمؤمنین(ع) منفی صحبت کند، یک روزگاری حاکمیت دست بنی امیه خبیث بود و با تبلیغات سنگین، چهره امیرالمؤمنین(ع) را غیر از آنکه بود، نشان داد ولی با نابود شدن آنها و کنار رفتن پرده فرهنگ ابلیسی آنها، امیرالمؤمنین(ع) شناخته شد و وجود مقدسش از زیر بار آن همه هجوم غلط و حسادت‌منشانه مثل خورشید درآمد.
 
این مفسر قرآن کریم یادآور شد: امیرالمؤمنین(ع) شخصیتی است که شیعه درباره عظمت او، شخصیت او و عقل او، هزاران کتاب نوشته است. البته همه این کتاب‌ها را آدم نمی‌تواند به ذهن بگیرد ولی من برای نمونه می‌گویم که مثلاً یک کتاب درباره شخصیت ایشان در هند در حدود صد سال پیش نوشته شده است. نویسنده‌اش عالِمی به نام میرحامد حسین است، این کتاب فقط درباره امیرالمؤمنین(ع) است و هیچ مطلب دیگری در این کتاب نیست و به چاپ زمان ما حدوداً نزدیک صد جلد است. اگر ما بخواهیم یک معدل بگیریم از این صد جلد، باید بگوییم که این کتاب در این صد جلد که هر جلدی پانصد صفحه می‌شود پنجاه هزار صفحه، فقط می‌خواهد بگوید علی(ع) کیست.
 
استاد انصاریان افزود: یک وقتی من جوان بودم، شعرهایی درباره امیرالمؤمنین(ع) می‌شنیدم که حالی‌ام نمی‌شد و نمی‌فهمیدم به چه معناست اما بعداً با دیدن این کتابها فهمیدم که وجود مقدس او چیست؟ مثلاً یک شعر این بود «کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست نیست» قدیم‌ها برای ورق زدن کتاب، انگشت می‌زدند به دهان و ورق می‌زدند. شاعر در اینجا می‌گوید: کتاب ارزش‌های وجود تو، دریا جوابش را نمی‌دهد که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم؛ یعنی اینقدر ارزش در تو تجلی دارد.
 
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: این شعر برای یک شاعر فارسی زبان است اما یک شاعر عرب می‌گوید که به نظر من این شعر شاعر عرب، لطیف‌تر از این شعر فارسی است. وی می‌گوید که «هیهات ان یاتی الزمان بمثله، ان الزمان لمثله لعقیم»، یعنی خیلی بعید است که روزگار، یک نفر دیگر مانند تو را بیاورد و علت بعید بودنش هم این است که مادر روزگار از زاییدن مثل تو عقیم شده و دیگر نمی‌تواند فرزندی مثل علی ابن ابیطالب(ع) تحویل جهان بدهد.
 
وی اظهار کرد: یک کتاب هجده جلدی هم داریم که جهانی است. من نویسنده‌اش را دیده بودم، مرحوم علامه امینی، یک شخصیت برجسته فوق‌العاده علمی و بسیار پرکار بودند. ایشان نزدیک صد هزار کتاب اهل تسنن را در کتابخانه‌های سوریه، یمن، مصر، عراق و عربستان، ورق زده و از این تعداد، هجده جلد کتاب جهانی «الغدیر» را به وجود آورده بودند. این کتاب، فقط و فقط می‌خواهد بگوید: مردم عالَم، حق علی(ع) در روز روشن غارت شد و بعد حضرت علی(ع) را معرفی می‌کند که این شخصی که بعد از مرگ پیغمبر(ص) در روز روشن، حقش را غارت کردند، کیست و چه انسانی است و دارای چه شخصیتی است.
 
این مفسر قرآن کریم اضافه کرد: یک کتاب دیگر داریم که یک جلد است که وقتی نوشته شد، دنیای اهل سنت را تکان داد، در لبنان هم تنظیم شد و اصلش در مصر بناگذاری شد. اسم این کتاب «المراجعات» است که بسیار کتاب فوق العاده‌ای است و به فارسی هم ترجمه شده به نام «مناظره دو رهبر مذهبی»، شیخ مجید سلیم، مرجع تقلید اهل سنت و مرحوم شرف الدین، مرجع تقلید شیعه. این دو با همدیگر راجع به امیرالمؤمنین(ع) گفت‌وگو کردند و گفتگوهایشان هم به صورت نامه است و این نامه‌ها به عنوان مناظره دو رهبر مذهبی چاپ شده است و واقعاً برای شما مردم شیعه خواندنش واجب است.
استاد انصاریان تأکید کرد: حالا آن هجده جلد و آن صد جلد را که شما حوصله ندارید بخوانید ولی این یک جلد را که حتماً کتاب فروشی‌های مذهبی قم و تهران دارند، بخرید و بخوانید و ببینید امیرالمؤمنینی که به او علاقه دارید و او را امام می‌دانید، چه شخصیتی است. حالا نه تنها شیعه این کتابها را نوشته، بلکه یک کتابی در 9 جلد است که آن هم ترجمه شده، و نویسنده‌اش عبدالفتاح مقصود است، شغل این نویسنده با سواد، رئیس دفتر جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر بوده ولی اینقدر شناختش در حد خودش نسبت به امیرالمؤمنین(ع) درست بود که آمد این کتاب را نوشت با عنوان «الامام علی ابن ابیطالب». این کتاب هم خیلی خواندنی است و واقعاً این دانشمند سنی مذهب، شاهکار کرده است.
 
وی افزود: اما در لبنان، یک دانشمند و استاد دانشگاه به نام جرج جرداق مسیحی بود که دو سه سال پیش فوت کرده است. حدود نود سالش بود و ایران هم یکی دو بار آمد، در نجف هم سخنرانی کرد، پنج جلد کتاب نوشته که به فارسی ترجمه شده است به نام «صدای عدالت انسانیت علی ابن ابیطالب»، چه اسم زیبایی است. عربی این کتاب این است «صوت العدالة الانسانیه»، این امیرالمؤمنین(ع) که صد جلد عقبات درباره‌اش نوشته شده، هجده جلد الغدیر، یک جلد المراجعات، 9 جلد امام علی، پنج جلد صدای عدالت انسانیت، وقتی می‌خواهد نسبت خودش را با پیغمبر(ص) بیان بکند، می‌گوید: من علی ابن ابیطالب(ع) غلامی از غلامان حضرت محمد(ص) هستم.
 
استاد انصاریان تأکید کرد: این برای باور نبوت پیغمبر برای ما کافی است یا نه؟ حجت خدا نسبت به نبوت پیغمبر بر ما تمام است یا نه؟ یعنی تمام مخالفین ایرانی، عرب، آفریقایی و اروپایی. پیغمبر(ص) را خداوند روز قیامت می‌آورد و می‌گوید: شما که مخالف با پیغمبر بودید، پیغمبری را قبول نداشتید و او را رد می‌کردید، حاضر به ایمان به او نبودید، چه شد که علی ابن ابیطالب(ع) گفت: من غلامی از غلامان او هستم. علی(ع) که آدم شناخته شده‌ای در سنی، شیعه و مسیحی بود، حضرت علی(ع) که می‌گفت من غلام او هستم؛ با آن عقلش، با آن علمش، با آن ارزشهایش تو چه کاره بودی که پیغمبر را گفتی قبول ندارم؟
 
این مفسر قرآن کریم خاطرنشان کرد: این مقدمه را لازم بود برایتان بگویم که از طریق امیرالمؤمنین(ع) قلبتان و ایمانتان به رسول خدا(ص) به نبوت او، به ارزش‌های او و به کمالات او مطمئن شود. وقتی یک شخصیتی مثل امیرالمؤمنین(ع)، به پیغمبر(ص) ایمان می‌آورد، به او معتقد می‌شود و به او و دین او اقتدا می‌کند، بنابراین حجت برای همه ما تمام است؛ یعنی ما دیگر روزنه فرار از نبوت پیغمبر و باور نداشتن پیغمبر را نداریم.
 
 
استاد انصاریان افزود: قرآن کریم درباره پیامبر اسلام(ص) می‌گوید: وی اصلاً در دوره عمرش، یک خط ننوشت. شاعر هم درباره ایشان می‌گوید: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد». بعد از این مقدمه یک آیه درباره حضرت بخوانم که خداوند فرموده است: «هو الذی بعث فی الامیین» امیین یعنی یک ملت صددرصد بی‌سواد، یک نفر هم نداشتند که بلد باشد خط بنویسد، مردم مکه یک مکتبخانه نداشتند، کار مردم مکه تجارت با کشورهای سر راه مکه تا سوریه و گاهی ایران بود، یک کارشان هم گاهی حمله به چادرنشینان اطراف برای غارت اموالشان و یک کارشان هم باز کردن مراکز فساد بود که زنان و دختران را در اختیار مردان قرار می‌دادند و پول درمی‌آوردند.
 
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: پیغمبر اکرم(ص) بین این مردم، مبعوث به رسالت شد؛ جامعه‌ای که یک خواننده کتاب در آنها نبود و هیچکس بلد نبود خط بخواند و خط بنویسد. خداوند می‌فرماید: من در این ملت بی‌سواد برانگیختم یک نفر از خودشان را که بی‌سواد بودند، یعنی روز 27 رجب که پیغمبر(ص) را مبعوث به رسالت کردم، عین مردم مکه، بی‌سواد کامل بود.
 
وی افزود: اما پروردگار به پیامبر(ص) می‌فرماید: «اقرا باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق» به نام آن پروردگاری که کل  این هستی را آفرید؛ یعنی اولین حرفی که روز اول بعثت به پیغمبر(ص) می‌گوید، راجع به همه هستی است، یعنی کتاب هستی را به پیغمبر می‌گوید. خداوند می‌فرماید: کتاب آفرینش را بخوان، این را که بی‌سوادهای مکه نمی‌دانستند، این اولین باری است که خدا به پیغمبر خبر می‌دهد «خلق الانسان من علق اقرأ و ربک الاکرم»، به نام پروردگارت، پروردگاری که ارزش‌دارترین ارزشهاست.
 
این مفسر قرآن کریم در پایان اظهار کرد: اولین مردی هم که روز بعثت، پیغمبر گرامی اسلام(ص) را دید، یک بچه سیزده ساله به نام علی ابن ابیطالب(ع) که تا چشمش به قیافه پیغمبر(ص) افتاد، گفت: من را وارد دایره بعثت و اسلام‌تان کنید، این یک گوشه‌ای از عظمت رسول خدا(ص) است.
 

منبع : پایگاه عرفان