بزرگترین اقدامی که مانع از اجرای طرح بزرگ شیطان شد

کد خبر: 74541
اوج خلوص، اوج رضا و اوج تسلیم در اصحاب سیدالشهدا هست. خود حضرت هم محور این بلای عظیم هستند و این بلای عظیم را با اخلاص و رضای خودشان به مقصد رساندند، همین است که عالم با اخلاص سیدالشهداء راه می‌رود.
وارث آنچه پیش رو دارید دهمین جلسه سخنرانی آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی‌ قم است که در دهه اول محرم الحرام سال 96 در هیأت ثارالله قم (مدرسه فیضیه) برگزار شده است.

مقام محمود پیامبر در شفاعت از همه امت‌ها

اعوذبالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه و علی اهل بیته الطیبین و اللعنه علی اعدائهم اجمعین.

وجود مقدس نبی اکرم(ص) از طرف خدای متعال برای هدایت کافه امت مومنین و دستگیری آنها از قبل از دنیا و عالم دنیا و بعد از دنیا مأمور هستند و همه امم دیگر هم تحت حمایت حضرت هستند؛ یعنی تمام انبیاء الهی در این مسیر شاگردان مکتب و جزو شیعیان و پرچمداران حضرت در اداره جامعه بشری هستند و حضرت امت را در دنیا و برزخ و آخرت حمایت می‌کنند و از گزند دشمن و گزند شیطان و ابلیس و قوای او حفظ می‌کنند.

شیاطین با همه وجود به میدان آمدند که انسان‌ها را برده و عبد خودشان کنند؛ و وجود مقدس نبی اکرم دنبال این هستند که همه عالم بنده خدای متعال شوند. این طرح بزرگ و مأموریتی که حضرت از طرف خدای متعال دارند تا قیامت هم ادامه دارد و حتی در قیامت هم ایشان هستند که بار امت را می‌کشند.

در روایات ذیل این آیه در تعریف مقام محمود فرمودند «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى آن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»(اسراء/79) شما در شب تهجد داشته باشید که بر شما فرض و واجب بوده و مقدمه رسیدن به مقام محمود و مقام شفاعت است. در روایات است که در قیامت وقتی کار سخت می‌شود حضرت کار را تمام می‌کنند و انبیاء الهی هم امت ها را به نبی اکرم ارجاع می‌دهند؛ یعنی وقتی سراغ حضرت آدم و حضرت نوح و ابراهیم خلیل و موسای کلیم و عیسای مسیح می‌آیند؛ آنها همه را به وجود مقدس نبی اکرم(ص) ارجاع می‌دهند. وجود مقدس نبی اکرم(ص) مقابل باب الرحمن به سجده می‌افتند و بعد از سجده حضرت است که در باز می‌شود و خدای متعال می‌فرماید: از هرکس که می‌خواهید دستگیری و وارد بهشت کنید.

دشواری‌های این مسیر با شفاعت حضرت طی می‌شود. لذا بخش عمده ای از عبادت‌های حضرت عبادت هایی است که برای شفاعت نسبت به امتها و امت خودشان است. چون همه مومنین امت حضرت هستند؛ یعنی صف مومنین در تاریخ امت حضرت هستند و ایشان برای شفاعت امت خودشان است که بسیاری از این رنج ها و عبادت ها را تحمل می‌کنند و انجام می‌دهند.

اغواگری شیطان برای انحراف از بندگی خدای متعال

شفاعت حضرت برای عبور دادن عالم از مسیر طرح پیچیده ای است که شیطان برای اضلال و گمراه کردن ما طراحی کرده است. شیطان رجز خوانده و با خدای متعال مقابله کرده و به فرموده قرآن قسم خورده و گفته است «لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ»(حجر/39)؛ یعنی من طوری برنامه ریزی و طراحی می‌کنم که همه فریب می‌خورند و هیچ کس نمی‌فهمد که کار از کجا پیش می‌رود. با فریب و اغوا کار خودم را جلو می‌برم و دشمنی خودم را در پوشش دوستی اعمال می‌کنم. همه طرح ها و مقصد شیطان این است که ما را عبد خودش کند تا ما به عبادت او مشغول باشیم و از عبادت خدای متعال باز بمانیم. این برنامه ای که دارد برای این است که ما را تا مرحله بندگی خودش جلو ببرد و با تزیین و اغوا انجام می‌شود.

«قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین»(حجر/39) شیطان سوء ظن بالله پیدا کرده و به خدای متعال عرض کرد تو مرا اغوا کردی، خدایا من هم اینها را اغوا می‌کنم؛ یعنی دشمنی خودم را در قالب یک طرح پیچیده ای که همه مظاهرش دوستی و خیرخواهی و خیراندیشی است پیش می‌برم؛ چنانچه شیاطین انس هم طرحی می‌ریزند که ظاهرش کاملاً دوستانه و خیرخواهانه است.

عاشورا؛ بزرگترین اقدام حضرت برای عبور امت از طرح بزرگ شیطان

در مقابل این طرح بزرگ و برنامه پیچیده‌ای که شیطان دارد، وجود مقدس نبی اکرم(ص) شفاعت می‌کنند و با شفاعت حضرت است که امت عبور می‌کنند. این شفاعت چهره‌های مختلفی دارد یکی از آنها بیان [و تبیین] قرآن است «وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ»(آل عمران/164) یک چهره بزرگ این شفاعت این است که بار را تحمل می‌کنند و امت را عبور می‌دهند. عاشورا یکی و یا شاید بزرگترین صحنه‌ای است که وجود مقدس نبی اکرم عهد آن را برای شفاعت امت و به سلامت عبور دادن آنها از این مسیری که شیطان در نظر گرفته پذیرفتند و برای اینکه گرفتار نشویم یکی از بزرگترین اقدامات و مرحله هایی که در طرحشان داشتند عاشورا است. جزو برنامه های الهی حضرت است که عهدش را خدای متعال از ایشان گرفته است.

وقتی خدای متعال می‌خواست وجود مقدس سیدالشهداء را به فاطمه زهرا(س) عنایت بکند جبرئیل آمده و عرض کرد: یا رسول الله، بناست چنین فرزندی به دختر شما و امیرالمومنین عطا بشود؛ ولی این فرزند دارای این ابتلائات عظیم و سخت است. حضرت زهرا(س) - به تعبیر غیر لطیف من - با خدا سر این مسأله چانه زدند و خدای متعال هم مزدهایی را برای سیدالشهداء قرار داد. یکی از مزدها این است که ائمه هدات معصومین در نسل ایشان هستند و از طریق ایشان می‌آیند و کار عالم را به انجام می‌رسانند. امام زمان در نسل ایشان است. شفاء در تربت ایشان است و تربت ایشان همه قلوب را تطهیر می‌کند و در تحت قبه ایشان حجاب‌ها برداشته می‌شود و دعاها مستجاب می‌شود. تربت ایشان به گونه ای است که به فرموده روایات «إِنَّ السُّجُودَ عَلَى تُرْبَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ یَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ»، همه حجاب‌های هفتگانه را بین انسان و خدای متعال برمی‌دارد.

این طرح این عاشورا بخشی از برنامه حضرت برای اداره عالم است. چون اداره و رساندن امت با حرف و حدیث نیست؛ بلکه نیاز دارد به سرپرستی و شفاعت و دستگیری و تر و خشک کردن و قدم به قدم آنها را از صحنه ها عبور دادن. مثل بزرگ شدن یک کودک که با حرف نیست بلکه یک بخش آن با تعلیم و تربیت است و مادر باید طفل را تر و خشک کند تا او را از آن سختی‌ها عبور بدهد و او را رشد بدهد.

ما هیچ وقت مستغنی نمی‌شویم که بتوانیم خودمان راه را ببینیم؛ بلکه باید ما را ببرند. ما مثل طفلی هستیم که دائماً باید دستگیری بشویم. در این مسیر امت نیاز به شفاعت و دستگیری دارند و این شفاعت نیاز به یک محبتی دارد که خدای متعال در وجود مقدس معصومین قرار داده است. آنها «مَعْدِنَ الرَّحْمه... شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَة» هستند. این رشته رحمت است که شفاعت را درست می‌کند و معصوم با محبت دستگیری می‌کند. یکی از سخت ترین چهره های دستگیری و شفاعت حضرت و بزرگترین و سخت ترین عباداتی که وجود مقدس نبی اکرم تحمل کردند برای اینکه عالم را از این فتنه ها و طرح و نقشه و اغوای شیطان عبور بدهند عاشورا بود؛ یعنی اغوای شیطان جز با عاشورا برملا نمی‌شود. عاشورا است که باطن شیطان را در عالم ظاهر می‌کند.

بنابراین عالم با شفاعت حضرت به سمت مقصد حرکت می‌کند و این شفاعت تا قیامت و بعد از قیامت هم هست. یکی از محوری ترین چهره های شفاعت وجود مقدس نبی اکرم حادثه عاشورا است که کاملاً برای شفاعت رقم خورده و عهد آن را هم از وجود مقدس ایشان گرفتند. حضرت فرمودند «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن»؛ یعنی سیدالشهداء(ع) پاره وجود مقدس رسول گرامی‌اسلام هستند و حقیقت وجودی نبی اکرم و ایشان به هم گره خورده و به وسیله سیدالشهداء این شفاعت اتفاق می‌افتد. هم در دنیا و هم در قیامت اعظم وسایل شفاعت همین قصه وجود مقدس سیدالشهداء(ع) است.

معنای شفاعت هم این نیست که جهنمی‌ها را با فرض جهنمی‌بودن در بهشت می‌برند؛ آدم هایی که بهشتی نشدند اندازه و عقل و ایمان و احساس و صفات بهشتی ها را پیدا نکردند و بهشت را هم نمی‌شود آلوده کرد؛ بلکه معنی شفاعت این است که کاری می‌کنند که انسان تطهیر و وجودش بهشتی می‌شود و صفات بهشتی ها در او پیدا می‌شود. مثلاً تسنیم نهری متعلق به امیرالمومنین(ع) در مقابل درب بهشت است. در روایت توضیح داده شده که مومنین وقتی می‌خواهند به بهشت بروند در این نهر شستشوی می‌کنند و صفات رذیله شان مثل حسد پاک می‌شود و بعد وارد بهشت می‌شوند. شفاعت یعنی انسان ها را به رشد رساندن، رشید کردن به طوری که همت و فهمشان بزرگ شود.

همراهی با رسول خدا در این طرح نیاز به این دارد که انسان بزرگ بشود و بزرگ شدن به این است که فکر و عقلش و صفاتش بزرگ بشود و خودش هم از دنیا و حتی گاهی از عقبی هم بزرگتر بشود؛ تا بزرگ نشود نمی‌تواند بیاید و در این طرح همراهی بکند. معنای اینکه حضرت با عاشورا شفاعت می‌کنند یعنی انسان ها را رشید و بالغ و بزرگ می‌کنند؛ علو و همتی پیدا می‌کنند می‌توانند در این مسیر قدم بردارند و برای این مسیر کار و فداکاری بکنند. خلاصه ما از طفولیت و کودکی و سبابت با عاشورا عبور می‌کنیم بزرگ و رشید می‌شویم و می‌توانیم به امام زمان برسیم.

در زیارت عاشورا این نکته به بیان های مختلفی گفته شده است «لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِی بِکَ فَأَسْالُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ أَکْرَمَنِی آن یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ» وقتی انسان وارد عاشورا شد و عظمت حادثه عاشورا را فهمید و در آن گداخته شد، می‌تواند در کنار امام زمان بیاید و به امام زمان کمک کند. بنابراین عبور از مراحل و بزرگ شدن ما هم در دار دنیا و هم در ظهور و در قیامت براساس عاشورا اتفاق می‌افتد.

درک عظمت واقعه عاشورا و جایگاه آن در شفاعت

اگر کسی عظمت عاشورا را نفهمید طبیعتاً نمی‌تواند بفهمد که این عاشورا در عبور دادن عالم چه جایگاهی دارد. حادثه عاشورا وسعت و عظمتش بسیار گسترده تر از آن چیزی است که از ابتدا نشان می‌دهد؛ نه متعلق به سال 61 و محیط کربلاست و نه متعلق به عالم دنیا بلکه متعلق به کل تاریخ و کل عوالم است. حتی عالم انبیاء که مخلصین و راه یافته ها هستند و شیطان در آنها هیچ نفوذی ندارد آنها هم در یک مراحلی وارد این صحنه عاشورا شدند. در زیارت عاشورا عظمت حادثه عاشورا اینطور بیان می‌شود «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَات»

نکته بعدی وسعت دستگیری سیدالشهداء(ع) است . سیدالشهداء صرفاً از ما دستگیری نمی‌کنند بلکه از همه عوالم در عاشورا دستگیری می‌کنند گویا همه عوالم در سیرشان به سمت خدای متعال محتاج به این شفاعت و دستگیری هستند. شاهد آن هم این است که همه عوالم درگیر حادثه عاشورا هستند. از جمادات تا نباتات تا حیوانات تا عالم جن و انسان و ملک حتی عالم انبیاء و همه عوالم درگیر شدند.

اگر بنا بود حادثه عاشورا فقط برای دستگیری از ما باشد دلیلی نداشت که این حادثه در همه عوالم یک جلوه هایی داشته باشد. در روایات و زیارت بیان شده است که همه عوالم از سماواتی ها و زمینی ها و جمادات و نباتات و حیوانات بر سیدالشهداء گریستند عجیب تر اینکه حتی اهل جهنم هم بر ایشان گریستند. جهنمی‌ها هم به وسیله سیدالشهداء(ع) شفاعت و تطهیر و پاک می‌شوند و از جهنم بیرون می‌آیند؛ الا سه دسته که اهل شام و بصره و کوفه هستند و شاید اشاره به همان خوارج و جملی ها و اهل شام و ناکثین و قاسطین و مارقین است که با حضرت درگیر بودند و جز این سه دسته مابقی گویا با شفاعت سیدالشهداء تطهیر می‌شوند. برنامه سیدالشهداء برنامه ای است که گویا اینها را هم می‌خواهد تطهیر کند و همه عوالم را به سمت خدای متعال سوق بدهد.

خدای متعال انبیاء الهی را هم درگیر با این واقعه کرد؛ برای اینکه به وسیله این واقعه سالک بشوند و راه پیدا کنند. اگر خدای متعال یعقوب علی نبینا و اله(ع) را به فراغ یوسف مبتلا می‌کند، برای این است که حضرت یعقوب در این حادثه رشد کند؛ اگر خدای متعال ابراهیم خلیل را به داستان اسماعیل مبتلا می‌کنند برای این است که ابراهیم خلیل یک مرحله مهمی‌از رشدشان عبور از این صحنه است.

همه انبیاء الهی و به خصوص انبیاء اولوالعزم را خدای متعال با حادثه عاشورا درگیر کرد؛ چون یکی از مهمترین مراحل سیر خودشان و امتشان سیر با عاشورا و کربلا است. در آن فرصت کوتاهی که موسای کلیم با خضر راه رفتند، حضرت خضر یکی از مسائلی که با موسای کلیم در میان گذاشتند تا حضرت برای میدان بزرگ درگیری با فرعون آماده بشوند و امت خودشان را هدایت بکنند، ماجرای عاشورا و سیدالشهداء(ع) است.

حادثه عاشورا حادثه‌ای است که در آن یک درگیری بسیار بزرگ بین نبی اکرم و جبهه ابلیس و شیاطین اتفاق افتاد. هیچ درگیری به این وسعت و عظمت نیست؛ یعنی از آثارش که می‌بینید هیچ جنگ و درگیری در طول تاریخ نبوده که اینقدر بر عوالم اثر گذار باشد. بزرگترین میدان درگیری است.

این پوسته و ظاهر و قالب ظاهری واقعه عاشورا بسیار مهم است ولی باطنش بسیار مهم‌تر است اگر کسی باطن عاشورا و حقایق و اسرار عاشورا و اسرار الشهاده را ببیند، متوجه می‌شود که این واقعه عظیم بزرگترین درگیری است که در تاریخ بین جبهه انبیاء و جبهه مقابل اتفاق افتاده است و هیچ درگیری به این وسعت و عظمت نبود.

این درگیری بزرگ هم یک جنگ همه جانبه و هم قتال است و کار به جایی رسیده که هم کشته بشوند و هم بکشند. یک جنگ تمام عیار فرهنگی است و وجود مقدس سیدالشهداء این جنگ را به گونه ای اداره کردند که همان معمای اصلی حل بشود. در خطبه ای وجود مقدس امیرالمومنین فرمودند «وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ إ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى»، آنجایی کار مشکل می‌شود که حق و باطل با هم آمیخته می‌شوند و اگر باطل بدون اختلاط با حق عرضه بشود احدی او را نمی‌پذیرد و اگر حق در پوشش باطل قرار نگیرد کسی نمی‌تواند به او اعتراض بکند و هیچ کس نمی‌تواند عیب و نقصی به حق بگیرد.

شیطان و دستگاه باطل حق و باطل را آمیخته می‌کنند و بر حق پوشش باطل قرار می‌دهند و باطل را با حق آمیخته می‌کنند و در اینجاست که تشخیص دشوار می‌شود. از این طریق شیطان استیلا پیدا می‌کند. یک قسمت عمده از طرح و برنامه شیطان که کار را دشوار می‌کند و نجات از آن سخت می‌شود، همین اختلاطی است که اتفاق می‌افتد و آنهایی که خدای متعال از قبل برایشان خیری در نظر گرفته می‌توانند از این فتنه نجات پیدا بکنند.

هدایت و رهبری سیدالشهداء در جدایی محض حق و باطل در عاشورا

وجود مقدس سیدالشهداء عاشورا را به سمتی برده اند که شیطان و دستگاه شیطان مجبور شدند آن پرده ها را کنار بزنند. لذا در عاشورا هم حق محض محض و هم باطل خالص خالص است؛ اینکه حضرت در طول راه اینقدر سخت گیری می‌کردند و در شب عاشورا اصحاب خودشان را هم مرخص فرمودند برای همین بود که در عاشورا خلوص محض باید باشد. این آن نقطه ای است که بناست حق و باطل کاملاً از هم جدا بشوند. اگر بنا باشد در مرکز این واقعه باز حق و باطل با هم آمیخته بشوند و شبهه پیدا بشود امکان ندارد که امواجش بتواند این فتنه را خنثی بکند.

عاشورا واقعه عظیمی‌است که همه عوالم را طی می‌کند و همه قلوب را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یک بیداری عمومی‌در همه جبهه حق ایجاد می‌کند؛ یک بصیرت و موضع گیری و شجاعت در کل جبهه حق از انبیاء تا جمادات هر کدام در موقف خودشان ایجاد می‌کند. این واقعه در نکته کانونی خودش باید خالص خالص باشد و حضرت طوری عاشورا را پیش بردند که آنجا دیگر هیچ اختلاطی نیست. در صفین و کنار امیرالمومنین خوارج هم می‌جنگند؛ ولی در عاشورا اینطور نیست.

در جبهه امام مجتبی کنار حضرت می‌جنگند اما بعد سجاده را از زیر پای حضرت می‌کشند و حضرت را متهم می‌کنند به اینکه مومنین را ذلیل کردی؛ ولی در جبهه سیدالشهداء اینطوری نیست. حضرت طوری جبهه را شکل دادند که هیچ نقطه ضعفی در اصحابشان و اهل بیتشان نیست. هیچ کسی در حقانیت سیدالشهداء تردید نکرد. جبهه سیدالشهداء، خالص خالص است و هیچ کسی از سیدالشهداء گلایه نکرد. اوج خلوص اوج رضا و اوج تسلیم در اصحاب سیدالشهدا هست.

خود حضرت هم محور این بلای عظیم هستند و این بلای عظیم را با اخلاص و رضای خودشان به مقصد رساندند؛ یعنی با اخلاص حضرت عالم می‌رسد. نکته اینکه حضرت شب عاشورا فرمود: بروید؛ اگر نباشید هم من کار را تمام می‌کنم، همین است که عالم با اخلاص سیدالشهداء راه می‌رود. همین سپاه حضرت که به ظاهر یک سپاه محدودی است، نقطه کانونی جبهه حق و نقطه جوشش همه آن ظرفیت‌هایی است که باید در جبهه حق و در عصر ظهور پیدا بشود. اینجا را حضرت خالص محض کردند.

زمانی که حضرت با خدای متعال عهد بستند، خدا فرمود: باید اهل بیت و اصحاب را بیاورید، زیرا باید جمعیتی را تربیت کنید که به درد این صحنه بخورند و حضرت قول دادند و این کار را هم انجام دادند. در عاشورا این اتفاقی که افتاد یک خلوص محض است. هیچ ضعفی در جبهه دوستان حضرت نیست. احدی نیست که از حضرت گلایه داشته باشد؛ یا از خودش ضعف نشان بدهد. اگر هم بعضی ها درجاتشان فرق می‌کرد، خود حضرت مراقبه کردند و همه آنها را به سلامت از این عرصه عبور دادند.

حضرت می‌فرمودند «صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِیمِ الدَّائِمَة» در روز عاشورا کار که سخت می‌شد، حضرت و یک عده‌ای از اصحابشان مرتب چهره شان برافروخته تر می‌شد. بعضی ها کار برایشان سخت می‌شد حضرت نهیب می‌دادند و مراقبت می‌کردند و آنها را عبور می‌دادند. در آخرین لحظه هم بالای سرشان می‌آمدند و به سلامت آنها را عبور می‌دادند.

اهل بیت خودشان را برای عاشورا روز به روز آماده کردند و شب و روز عاشورا هم برای اسارت آماده کردند. بعد هم با سر مطهر خودشان کهف این کاروان شدند و این کاروان را تا مقصد همراهی کردند و نگذاشتند ذره‌ای ضعف در دل آنها پیدا بشود؛ اگر یک جایی کار سخت می‌شد برای آنها قرآن می‌خواندند و صحبت می‌کردند؛ البته همه نمی‌شنیدند و نمی‌دیدند و فقط بعضی صحنه‌ها بود که دیگران هم می‌دیدند.

حضرت با آنها حرف و گفتگو داشتند و نگاهشان می‌کردند و حرف می‌زدند و ذکر می‌گفتند و قرآن می‌خواندند و این کاروان را بردند. زینب کبری(س) تعجب کردند و فرمودند که من گمان نمی‌کردم که شما این صحنه را هم دارید و خیال می‌کردم کار تمام می‌شود و سیدالشهداء در عاشورا می‌ماند و ما باید بقیه راه را برویم. در حالی که سیدالشهداء با سر مطهر این کاروان را همراهی کردند.

زید بن ارقم می‌گوید در کوفه بودم دیدم صدای تلاوت می‌آید و این آیه قرآن خوانده می‌شود «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا»(کهف/9)؛ سر از حجره بیرون کردم دیدم سر مطهر سیدالشهدا جلوی سرها است و یک عده هم زن و بچه اسیر دورشان هستند و حضرت این آیه را می‌خواندند. خیلی عجیب است این دهان معمولی نیست. گفت: واقعاً شما اعجب هستید. آیا این کهف اعجب است یا کهف آنها؛ این اهل بیت اعجب هستند یا اصحاب کساء؟!

بنابراین سیدالشهداء طرح عاشورا را طوری شکل دادند که خلوص محض است. لذا جوری مقاومت کردند که هیچ ضعفی در جبهه دشمن نبود و هیچ تجزیه ای در جبهه خود حضرت اتفاق نیافتاد که یک عده ای بیرون بروند و یک صف جدا بشوند. نتیجه اش این شد که در این جبهه ای که هیچ ناخالصی ای نیست و سراسر مقاومت و تسلیم و رضا است دشمن مجبور شده است پرده خودش را بالا بزند و هرچه در چنته خودش داشته را نشان بدهد.

این همان جایی است که حضرت حق و باطل را تفکیک کرد و باطل مجبور شد آن پوشش حق خودش را که هیچ وقت نمی‌خواهد کنار بگذارد، رها کند. شیطان نمی‌خواهد اغوای خودش را کنار بگذارد و می‌گوید: من با اغوا همه را جهنمی‌می‌کنم و با دوست نمایی همه را در مسیر خودم می‌برم. خدای متعال در خصوص شیطان می‌فرماید که دشمن آشکار شماست؛ ولی سیدالشهداء او را مجبور کردند که مشت خودش را باز کند و چهره فریب خودش را کنار گذارد.

حضرت خیلی عجیب عاشورا را پیش بردند. در عین اینکه عظیم‌ترین جنگ نظامی‌است بزرگترین درگیری فرهنگی هم هست. حضرت درگیری نظامی‌را به یک کانون جوشش فرهنگ حق و کانون جوشش حقیقت تبدیل کردند؛ به یک کارخانه عظیمی‌که دستگاه باطل را تجزیه می‌کند و حق و باطلش را جدا می‌کند و باطل را بدون پوشش حق و بی شائبه حق نشان می‌دهد. این جاست که عظم ها و اراده ها و فهم ها رشد پیدا می‌کند و آدم ها رشید می‌شوند و می‌توانند از اغوای شیطان نجات پیدا کنند و الا عبور مشکل بود.

السلام علیک یا اباعبدالله...