روایتی متفاوت از زندگی آیت‌‌الله حائری شیرازی از آخرین وصیت تا عدم بازدید از سایت غنی‌سازی نطنز

کد خبر: 75488
از آیت‌الله حائری دعوت کردم تا برای بازدید از بخش غنی‌سازی تشریف بیاورند، اما نپذیرفتند و فرمود باشد برای یک بار دیگر؛ بنده مجدداً اصرار کردم و گفتم حضور شما باعث روحیه گرفتن بچه‌ها می‌شود، در این هنگام آهسته در گوش بنده فرمود: من این محافظین خودم را نمی‌شناسم! دیگران برایم قرار داده‌اند، درست نیست بیایند و آنجا را ببینند!
وارث: آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی که پس از تحمل یک دوره بیماری ظهر روز چهارشنبه 29 آذر ماه گذشته در سن 81 سالگی درگذشت و پیکر مطهرش پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله شبیری زنجانی در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) آرام گرفت. وی در کارنامه فعالیتش علاوه بر حضور پررنگ در عرصه انقلاب اسلامی، عضویت مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه شیراز را دارا بود، در ادامه به بیان برخی ویژگی‌های شخصیتی و مبارزاتی آیت‌الله حائری شیرازی از زبان برخی شاگردان و مریدانش می‌پردازیم:

*کار ناتمام مانده او که آرزو داشت تمام کند و برود، دو چیز بود

احمد توکلی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در کانال شخصی‌اش نوشت:

در بیمارستان علی ابن ابیطالب قم به عیادتش رفتم. فقط با اشاره چشم و دست حرف می‌زد ولی هشیاری کامل داشت. برای اولین بار در این رفاقت، که تاریخی بر آن می‌گذشت، دستش را بوسیدم. دستش را به سرم کشید و بر سر و روی خود مالید. گویی راضی نشد. دو بار دیگر هم همین کار را کرد. عروسش خانم دکتر مریم اردبیلی، پرستاریش را با جان و دل به عهده داشت. بی‌دریغ با همان حرکات دست و چشم، مراتب قدرشناسی‌اش را نسبت به عروسش با نگاهی که عالمی محبت و نوازش از آن می‌بارید، ابراز می‌کرد و این هم آخرین درسی از بی‌شمار درس‌های اخلاقی بود که از این رفیق، این برادر بزرگتر و دوست یکدل گرفتم.

آقای حائری گویی می‌خواست چیزی به من بگوید، اشاره‌ای به دکتر مریم اردبیلی کرد. کاغذ و قلمی به دستش داد. هرچه تلاش کرد، نتوانست بنویسد. دکتر که با او مانوس بود، پرسید: حاج آقا! می‌خواهید همان سفارش را به آقای دکتر توکلی بکنید؟ با اشاره چشم تایید کرد.

دکتر اردبیلی کاغذی به دست من داد که معلوم بود پیرمرد، به زحمت بسیار، جملاتی را کج و معوج روی آن نگاشته است: «بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین؛ مرگ حتمی است؛ ولی گاهی می‌بینیم سالمی بی‌هیچ سببی در لحظه می‌میرد و گاهی بیماری شفا می‌یابد. من دوست دارم کارم را تمام کنم».

کار ناتمام مانده او که آرزو داشت تمام کند و برود، دو چیز بود: مبارزه برای حذف ربا از سیستم پولی و مالی کشور و تلاش برای تدوین علوم انسانی اسلامی. البته او به سبک و اسلوب خود، انتشار و توزیع نگاه توحیدی در همه ابعاد زندگی را مدنظر داشت و مبارزه با شرک و نظام سلطه را هم از این منظر تحلیل می‌کرد. دو روز بعد، آقای حئری، خدمتش را به پایان نرسانده و آرزویش را ندیده، به سرای باقی شتافت.

*حالا نمی‌خواهد به این آقایان بگویید بین خودمان باشد

آیت پیمان یکی از مریدان آیت‌الله حائری اینچنین از تواضع این عالم دینی یاد می‌کند:

در تابستان سال77 با دوستانی به همدان رفتیم تا دو سه روزی در معیت استاد حاج شیخ حسین انصاریان باشیم و قبل از ظهری ما را به سیاحتی در دره گنجنامه بردند، چون تابستان و تعطیلات بود جمعیت زیادی آمده بودند و متوجه شدیم مردم برای قضای حاجت مشکل دارند و به ما هم سرایت کرد چون سه چشمه توالت موجود در گنجنامه گرفته بود و با سنگ و کلوخ و ... کاسه آنها پر و لبریز از کثیفی شده بودند.

ما که قصد داشتیم آنجا تا غروب استراحت کنیم با این وضع ممکن نبود. تصمیم گرفتیم کمی در تپه‌ها و باغات پیاده‌روی کنیم و برگردیم، ساعاتی بعد که به محل پارک ماشین‌ها کنار توالت‌های غیر قابل استفاده برگشتیم متوجه صف مردم برای قضای حاجت و وضو گرفتن بعضی مردم شدیم.

تصور کردیم شهرداری یا سازمان گردشگری که پول ورودی می‌گیرند، بالاخره به وظیفه معطل مانده خود عمل کرده‌اند! اما در بین مردم صحبت از یک شیخ محترم بود که می‌گفتند به اینجا آمده برای دیدن گنجنامه و کار را ایشان درست کرده‌اند، راننده ما که آنجا مانده بود برایمان نقل کردند که یک روحانی آمد و وضع مستراح ها و مشکل مردم را که دیده اول سراغ مسئولین را گرفته و کسی حضور نداشته و به راننده و همراهانش گفته کاری بکنند و آن‌ها هم دیده اند پر از تعفن و اشیاء هستند و به ایشان گفتند: خیلی بوی بد می‌دهد و ابزاری نداریم و شیرهای آب هم خراب هستند و نمی‌توانیم کاری بکنیم!

ولی ایشان خودشان رفتند اوضاع را دیدند و لباس روحانی را در آوردند و آستین‌ها را بالا زدند و دست‌هایشان را در کیسه های پلاستیک میوه که در ماشین بود قرار دادند و خواستند هر چه کیسه پلاستیک در ماشین‌ها هست بیاورند، وی پارچه‌ای روی دهان و بینی خود بستند و شخصاً تمام اشیاء و لجن‌ها و ... را با دست از کاسه توالت‌ها را بیرون کشیده و در کیسه پلاستیک ها ریختند و از راننده و محافظ‌ها که حالشان بهم می‌خورد خواستند که فقط از دره با دبه‌ها آب بیاورند و پس از تخلیه و باز کردن گرفتگی ها همه توالت ها را شسته و آماده استفاده مردم کردند.

خرابی لوله‌ها و شیرهای آب را هم برطرف کردند و بعد خود را طاهر کرده و وضو گرفته و در گوشه باغچه ای در آن نزدیکی به نماز ایستادند.

مایل شدم بروم و ایشان را ببینم و بدانم کدام روحانی هستند ، از دور به ما نشانش دادند و تا آمدیم به ایشان برسیم سوار خودرو شده بودند ، ماشین دور زد و از کنار ما رد شد و دیدم آیت الله حائری شیرازی نماینده ولی فقیه و امام جمعه شیراز است.

بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و به همراهان گفتم ای کاش رسیده بودیم و برای این عملپ ایشان دستش را بوسیده بودیم، همراهم به شوخی گفت: حالا نذر کن هر وقت دیدی ببوسی تا قضای دست‌بوسی را بجا بیاوری ، من با جدیت گفتم نذر میکنم حتماً برای بوسیدن هر دو دستش به شیراز بروم.

چند ماه بعد استاد حاج شیخ حسین انصاریان را به شیراز دعوت کردند برای منبر و من هم برای دیدن فامیل و دیدار ایشان و میزبانش آیت‌الله حائری به شیراز رفتم، هم فال بود و هم تماشا ، وقتی به منزل آیت الله حائری رفتیم تعدادی روحانیون و مسئولین نشسته بودند، می‌دانستم آقای حائری به هیج وجه نمی‌گذارند کسی دستش را ببوسد، وسط مجلس ایستاده و اعلام کردم حاج آقا اجازه دست‌بوسی نمی‌دهند اما من چند ماه پیش در همدان برای کاری که کرده‌اند نذر شرعی کرده‌ام که در اولین دیدار هر دو دست ایشان را ببوسم  و بلا فاصله به سمتشان رفتم و با ذکاوت و هوشی که داشت متوجه علت شدند  تا آمدند دستها را عقب بکشند گرفتم و هر دو را بوسیدم و بر دیده گذاشتم.

به مطایبه و نکته‌پرانی همیشگی گفتند: شما فقط اهل تشویق کار خوب هستید یا اهل عمل به کارهای خوب هم هستید؟

عرض کردم : دعایمان کنید که اهل عمل بشویم چون قبل از جنابعالی ما هم گرفتاری مردم و خودمان را در آن تنگه دیده بودیم و رد شدیم بو، کمیت عمل ما لنگ است، امیدوارم از شما بیاموزیم.

بعد آهسته‌تر فرمود: حالا نمی‌خواهد به این آقایان بگویید بین خودمان باشد.

*آخرین وصیت آیت الله حائری شیرازی/ آیت الله تا آخرین لحظه عمر، دغدغه علوم انسانی را داشت

حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری در مراسم ترحیم آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی مدرسه عالی شهید مطهری نقل کرد:

48 ساعت قبل از رحلت آیت‌الله حائری ایشان را ملاقات کردم. دکترها گفته بودند با ایشان صحبت نکنم، من صحبتی نکردم اما ایشان شروع کرد با من صحبت کردن و با سختی و کلمه کلمه مطالبی فرمودند.

با اشاره گفتند من می‌گویم تو بنویس، تمام قوای خود را جمع کرد و دو مطلب را عنوان کرد، یکی در مورد ربا و نظریه پول اسلامی، دوم در مورد علوم انسانی اسلامی

من هیچ‌وقت در ایشان خلاف‌انصاف ندیدم. از جمله ندیدم کسی را به جای ساختار‌ها محاکمه کند. هر وقت اشکال می‌کرد سهم ساختارهای فاسد را به دوش ساختار‌ها می‌گذاشت. ساختارهای اداره مدرن با اخلاق اسلامی جمع‌شدنی نیست. بسیاری از آسیب‌ها به خاطر این ساختارهاست. ما به جای محاکمه انقلاب باید این ساختار‌ها را محاکمه کنیم. خیلی‌ها به جای محاکمه ساختارها، اشخاص را محاکمه می‌کنند.

دنبال عدالتند اما بین اثر ساختار و فرد خلط می‌کنند. به جای اینکه ساختاری طراحی کنند تا کم‌فساد یا بی‌فساد باشد، شروع می‌کنند بار را به دوش اشخاص انداختن و با اشخاص مقابله کردن. این عدالتخواهی نیست. من از این عالم بزرگوار ندیدم جایی که انتقاد متوجه ساختارهاست، آن را به آدم‌ها برگرداند یا بی‌انصافی کند و اشکالی بگیرد بدون پیشنهاد و راه‌حل. این دیگر اشکال نیست بلکه سرزنش است. اگر شما به کسی که دستش زیر سنگ است بدون راه‌حل اشکال کنید، این دیگر اشکال و انتقاد نیست، سرزنش است.

مرحوم آیت‌الله حائری حاصل تفکرات طولانی خود را در یک نظریه علمی درباره پول اسلامی جمع‌بندی کرد و معتقد بود تا پول، اسلامی نشود با این پول اعتباری نمی‌توان جلوی ربا را گرفت و تا آخرین لحظات با قاطعیت می‌فرمود پشتوانه این پول و مقدار خود این پول هم مجهول است و معامله با آن هم باطل است و باید کاری کرد تا پول از مجهول بودن خارج شود.

بحث‌هایی که در مورد پول اسلامی انجام داده‌اند حقیقتاً ارزش مطالعه دارد.

علامت استواری و ثبات‌قدم ایشان همین است که باوجودی که نمی‌توانست سخن بگوید اما تمام قوای خود را جمع کرد تا در مورد پول اسلامی صحبت کند. فرمود این را دنبال کنید، دغدغه من این بود که این راه را به آخر برسانم اما نشد. اگر پول، اسلامی نشود، نمی‌شود جلوی ربا را گرفت و بانکداری را اسلامی کرد. حقیقتاً هم درست است، این صورت‌هایی که برای اسلامی کردن هست قابلیت عملیاتی شدن ندارد و تا به حال هم نشده و ما دچار این فاجعه عظیم هستیم. ندیدم کسی به اندازه ایشان به این آسیب مهم اجتماعی حساس باشد

*مبهوت ماندم از این میزان دقت ایشان در حفظ اسرار نظام

مسئول سابق امور فرهنگی سایت غنی‌سازی نطنز بیان کرد: یکی از برنامه‌هایی که داشتیم دعوت از بزرگان برای سخنرانی در جمع کارکنان بود. مسجد و قسمت‌های اداری سایت روی زمین بود و بخش غنی‌سازی در عمق زمین.

از بین دعوت شده‌ها، گاهی افراد خاصی را برای بازدید از قسمت غنی‌سازی که سطح امنیتی خیلی بالاتری داشت می‌بردیم تا هم افزایش روحیه‌ای برای نیروهای آنجا باشد که ساعت‌ها دور از نور طبیعی در حال کار بودند و هم این بزرگان از کار عظیم صورت گرفته مطلع شوند و مبلغی برای حمایت بیشتر از تلاش این جوانان بشوند. البته عموم میهمانان اشتیاق داشتند که از بخش غنی‌سازی بازدید داشته باشند، اما این امکان برای اکثرشان فراهم نبود.

یکبار مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی را دعوت کرده بودیم. سخنرانی خیلی زیبایی در مسجد مجتمع داشتند، در آخر سخنرانی هم که فضای معنوی و عاطفی ویژه‌ای ایجاد کرده بودند، گفتند بیایید و همه یکدیگر را در بغل بگیریم و محبتمان را به هم ابراز کنیم، خودشان هم پیش قدم شدند و از همان جلوی منبر شروع کردند به در آغوش گرفتن افراد، دیگران هم به تأسی از ایشان این کار را در کل مسجد تکرار کردند.

بعد از سخنرانی از آیت الله حائری دعوت کردم تا برای بازدید از بخش غنی‌سازی تشریف بیاورند، اما ایشان نپذیرفتند و فرمودند باشد برای یک بار دیگر؛ بنده مجدداً اصرار کردم و ایشان مجدداً رد کردند؛ عرض کردم حضور شما باعث روحیه گرفتن بچه‌ها می‌شود، در این هنگام آهسته در گوش بنده فرمودند: «من این محافظین خودم را نمی‌شناسم! دیگران برایم قرار داده‌اند، درست نیست بیایند و آنجا را ببینند!»

و من مبهوت ماندم از این میزان دقت ایشان در حفظ اسرار نظام.

خدا رحمت کند این فقیه مجاهد انقلابی روشنفکر مردمی را.