رستاخیز، فیلمی که به قدر یک تراژدی هم تماشاگر را در خود فرو نمی برد!
وارث: حاج محمدجواد فارسی، از جمله مداحانی است که در عرصه هنر فعال بوده است و از جمله اثر های هنری وی می توان به فیلم قلاده های طلا اشاره کرد که بعنوان دستیار کارگردان فعالیت داشته است.
محمدجواد فارسی، مداح هیئت یاثارالله الحسین علیه السلام، که خود نیز تجربه کارگردانی چندین فیلم سینمایی را در کارنامه کاری خود دارد، یادداشتی را در مورد فیلم رستاخیز در اختیار وارث قرار داده است که در ادامه این یادداشت را می خوانید:
«روز رستاخیز» هشتمین ساخته ی احمدرضا درویش است. فیلمسازی که به جز بهترین کارگردانی فجر سال 82 برای «دوئل» و دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه ی فجر سال 73 برای «کیمیا» از باقی آثارش چندان کامیاب نشد. «دوئل» نقطه ی عطف آثار این هنرمندِ در خور توجه می باشد که علی الطّبیعه انتظار مخاطب را نسبت به کارهای بعدی اش بالا می برد.
ورود به عرصه ی ساخت فیلم تاریخی با گرایش دینی یکی دیگر از پارامترهای هنر متعهّد بوده که «درویش» با گام نهادن در این مقوله توانسته است اذهان اهالی هنر و حتی جامعه را به خود و اثرش سوق دهد.
کارگردان مؤلّفی که از سال 81 شروع به نگارش «روز رستاخیز» می کند و قریب به 3 سال تحقیق و تالیف فیلمنامه اش طول می کشد که این اقدام تحسین برانگیز، خود بیانگر عدم شتابزدگی در خلق اثر می باشد. فیلمسازی که آنقدر برای خلق اثرش به ویژه چنین اثر معتنابهی ارزش قائل است که 78000 کیلومتر از مساحت ایران اسلامی را می پیماید و از کاشان و نائین و یزد و کرمان تا چهارمحال و بختیاری و هرمزگان و بوشهر در پی انتخاب لوکیشن مناسب برای به تصویر کشیدن نهضت حسینی علیه السّلام که رمز بقای اسلام عزیز است می گردد.
اساسا به نمایش درآوردن موضوع جهانشمولی مثل مواجهه ی حق و باطل در ارضه ی مقدّسه کربلا توسّط بزرگترین مردان الهی از طرفی و خبیث ترین اهل دنیا از طرف دیگر نیازمند کار جهانی و هنری بین المللی است. چرا که حتی اگر سازنده هم نخواهد، این کار معرّف نهضت حسینی علیه السّلام آن هم در روزگاری که به فرموده ی رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسمی باقی نمانده بود می باشد. شاید انتخاب «استفان واربک» به عنوان سازنده ی موسیقی فیلم از سوی کارگردان به نوعی توجه به فرامرزی بودن اثر باشدکه اتفاقا از اولین حاشیه های پروژه، همین انتخاب بود. آهنگساز صاحب اسکار غیر مسلمان غیر شیعه که حالا می خواهد برای سخت ترین و جان گَزاینده ترین لحظات تاریخ بشریت که ... ما أعظَمَها وَأعظَمَ رَزِِیَّتَها فِی الإسلام... است موسیقی خلق کند ظاهرا بدون هیچ ارادتی به اهلبیت و قرآن کریم! که شاهد این مدّعا تفاوت قابل توجه کیفیت نت نویسی های روز عاشورا با سکانس های ماقبل است.
«رستاخیز» در کنار همه ی مؤلّفه های خوبی که می تواند کار را ماندگار کند متأسفانه با بی توجّهی فیلمساز به بعضی امور، موجب بروز بازخوردهای متنوّع متعدّد گردیده است که اگر نخواهیم گارد صنفی در حمایت از فیلمساز بگیریم پاسخی برای این همه دغدغه ی مقدّس نخواهیم یافت.
امتناع «درویش» از به کارگیری مشاور تاریخی، مشاور مذهبی و طراح جنگ های تاریخی باعث شده تا ضربه هایی مهلک به پیکره ی این اثر هنری وارد شود. تا جائی که تماشاگر در انتها شاهد ذکر منابع و اسناد تاریخی داستان فیلم نیست.
اگر همه ی 2 ساعت و 15 دقیقه از 3 ساعت فیلم؛ مقدمه ی به تصویر کشیدن روز عاشورا و احتجاج امام حسین بن علی علیهم السّلام است پس چرا درست زمانی که فیلم اوج می گیرد و به قلّه نزدیک می شود، در ساختار و محتوی دچار اعوجاج می گردد. اگر این اتّفاق ناخواسته است 10 سال عقبه ی پیش ذهنی و تولید چه پاسخی دارد و اگر خواسته است چرا متولّیان امر در «وزارت ارشاد» و «سازمان سینمایی» اقدام لازم را به عمل نمی آورند و اگر خدای ناکرده این گونه است، علّت این تساهل ها و تسامح چیست!
این که ولیّ معظّم، سال ها پیش از این با صراحت مخالفت خود را مبنی بر عدم نمایش چهره ی اولیاء دین و شهدای کربلا بیان فرموده بودند که در آثاری چون «ولایت عشق»، «امام علی علیه السّلام»، «مختارنامه» و « روز واقعه» شاهد توجه به این مهم بودیم، چه می شود که از مجوّز ساخت و پروانه ی نمایش هم این مقوله ی هنجارشکن به راحتی عبور می کند و حتی تماشاگر دهه ی آئین سپاس از فیلم های انقلاب اسلامی هم چند ثانیه پس از سکانس نهایی - قتلگاه - با دیدن تیتراژ پایانی اقدام به کف زدن می کند!!
ظاهرا این فیلم حتی به قدر یک تراژدی هم تماشاگر را در خود فرو نمی برد.
پاسخی که بعضی از مسئولین ذیربط بر رفع اشکالات جدّی «روز رستاخیز» در رسانه ها دادند قول حذف کردن صحنه هایی که به گفته ی کارگردان از تمثال های منسوب به بزرگان شهداء کربلاست، بوده است.
سوال بسیار مهم این است که چنانچه سکانس های نهایی پروژه که مربوط به قتل شهدای گرانقدر کربلاست حذف شود، اگر به کار لطمه نرساند پس برای چه این فیلم ساخته شده است و اگر بناست به فیلم لطمه بخورد پس چرا فیلم اکران شود!
آیا همین نگرش های کوته بینانه نیست که 12 میلیارد بودجه صرف ساخت چنین پروژه ای کرده است!
آیا شورای نظارت و ارزشیابی ارشاد و حتی داوران جشنواره هم نمی دانند که حرمله لعنه الله علیه حضرت علی اصغر علیه السّلام را کشته است؟ آیا نخوانده اند در کتب معتبر از بیان امام باقر علیه السّلام که خون آن شیرخواره ی مظلوم پس از پاشیده شدن به آسمان توسط سیّدالشّهداء علیه السّلام به زمین بازنگشت چه رسد به آنکه روی سُم اسبش بزیزد. و مگر نه آن که حضرتش سوار بر ناقه، شیرخواره را مقابل لشکر دشمن بردند؟
آیا تصوّر فیلمساز از حضرت قاسم سیزده ساله علیه السّلام که پایش به رکاب اسب نمی رسید و زره قواره ی بدن مبارکش نبود بازیگری با محاسن پُر و قامتی رشید آن گونه بود؟
آیا ابالفضل العبّاس علیه السّلام عمامه بر سر داشت هنگام عزیمت برای سقایت از علقمه؟ و آیا هنگام جداشدن دستان مبارکش و منشق شدن ماه راس انورش مانند کاراکترهای «گلادیاتور» و «تروا» و امثالهم جیغ و نعره کشیدند یا فریاد والله إن قَطَعتُموا یَمینی... سردادند.
اگر فرمودند أشبَهُ النّاس بِرَسولِک خَلقاً و خُلقاً یعنی شبیه ترین مردم به رسول خدا که هرگاه دلتنگش می شدند به جمال انور علیّ اکبر علیه السّلام نگاه می کردند و یکی از مهمات عاشورا همین بود که پیرمردهای لشکر کوفه و شام با دیدن او یاد رسول خدا افتادند آیا به تصویر کشیدن جمال مبارک این شاهزاده نمی تواند به نوعی به تصویر کشیدن جمال آقا رسول خدا صلّ الله علیه و آله وسلّم باشد؟!
آیا خیمه ی دارالحرب برای جمع آوری ابدان مطهّر شهدا نبوده است. چرا این ابدان انتقال نیافت؟
آیا جناب حرّبن یزید ریاحی پس از آغاز جنگ به خیام حسینی علیه السّلام پیوست؟
می بینیم که دنیای غرب؛ اوّلا افسانه سازی و اسطوره پردازی می کند و از هیچ، چیزی می آفریند با باورپذیری بسیار بالا در ردّ حقیقت. در ثانی از منابع اسلامی و حتّی شیعی بهره گرفته و در ژانر تخیّلی تولیداتی دارد و موجب جذب دایره ی وسیعی از مخاطبین در سرتاسر دنیا می شود که از آن دست می توان به «نوئینگ» با بازی «نیکولاس کِیج» تفسیر به رأیی از سوره ی مبارکه ی «تکویر» و یا «هابیت ها» که تحریفی کاملا آشکار از داستان ابابیل در سوره ی مبارکه ی «فیل» اشاره کرد با این تفاوت که ابابیل در این اثر از نیروهای شیطانی هستند. و نمونه های فراوان دیگر.
آیا ما از منابع غنیّ تاریخی و عقیدتی که در اختیار داریم به درستی بهره می بریم؟
آیا راهیابی «روز رستاخیر» در عرصه ی بین الملل موجب تحریف در شناساندن امام حسین علیه السّلام نمی شود با قاب بندی هایی که خروجی اش معرفی شخصیتی ضعیف و ناتوان است و برعکس، قاب هایی که از دشمنان اسلام دیده می شود مولّد صلابت و عزم راسخ و عقیده ی خلل ناپذیر!
فقدان زمان کافی تماشاگر برای مطالعه ی متن های ابتدا و انتهای فیلم که بار بخش بزرگی از فلسفه ی قیام حسینی علیه السّلام و ترسیم اوضاع اجتماعی- سیاسی وقت را به دوش دارد و انتخاب نریتور نه چندان مناسب برای سیّدالشّهداء علیه السّلام نیز بر ضعف های اثر می افزاید.
ای کاش فیلمساز با قید «اقتباسی آزاد از نهضت عاشورا» دست کم به عمده ی مخاطبین -که می دانیم غالبا اهل فنّ نیستند- می فهماند که حسینتان را، عباستان را، اکبر و قاسم و اصغرتان را در این فیلم جستجو نکنید...!
محمّدجواد فارسی
10/12/92