شعر/نوکری با خون دل خوردن همیشه توأم است

کد خبر: 90734
حسین قربانچه  
وارث

 

خانه ای که سر در آن جای چوب پرچم است
چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است

هم چو سلمان اندرونی رفتن این خانه ها
رزق هر کس نیست حرف محرم و نامحرم است

خرج این روضه گرفتن از جگرها میرسد
نوکری با خون دل خوردن همیشه توأم است

این که ما نوکر شدیم از ربنای مادر است
مثل عیسی که عروجش از دعای مریم است

دست من که نیست نامت گریه در می آورد
کار خورشید است این که روی هر گل شبنم است

یا حسینِ سینه زن جانم حسین فاطمه ست
در قرار سینه زن ها پاسخ دم با دم است

خوب و بد را می خرند این است رسم کربلا
تلخی چای عراق و شهد شکر با هم است

دستْ از این دامن کشیدن تیرگی می آورد
خوش به حال آن که چنگ التماسش محکم است

بابت هر روضه ای از روضه های کربلا
باید از جان هم گذشت اما بضاعت ها کم است


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.