شام غریبان/نریمان پناهی؛ اسیری قسمت خواهرت شد
وارث:
تنگ غروبه آرزومه
بغض عجیبی تو گلومه
گودالی از غم روبرومه
ای وای اسباشون با نعل تازه اومدن
ای وای برای تشییع جنازه اومدن
ای وای بدن بیسر زخمی تو
یکی شد با خاک قتلگاه
بلند شو ای سردار بیسر
ببین که خیمهها سراسر
سوخته شبیه دل خواهر
سوختن همه ملائکه برای تو
سوختن لابلای خیمه بچههای تو
سوخته بس که داد زدم حسین صدای من
سوخت موی دخترت رقیه وای من
دل شکستم مضطرت شد
نیزه عجین حنجرت شد
اسیری قسمت خواهرت شد
رفتی، جاگذاشتی این سه ساله دخترت
رفتی، ولی باخودت نبردی خواهرت
رفتی، شدم آواره این دشت بلا
رفتی، شدم همدم و انیس نیزهها
صوت کامل این مداحی را اینجا بشنوید:
افزودن دیدگاه جدید