فلسفه 'التماس دعا' چیست؟
در دفتر سوم مثنوی معنوی حکایتی شیرین و شنیدنی در این باره وجود دارد:
"گفت ای موسی ز من میجو پناه
با دهانی که نکردی تو گناه
گفت موسی من ندارم آن دهان
گفت ما را از دهان غیر خوان
از دهان غیر کی کردی گناه
از دهان غیر بر خوان کای اله
آنچنان کن که دهانها مر ترا
در شب و در روزها آرد دعا
از دهانی که نکردستی گناه
و آن دهان غیر باشد عذر خواه
یا دهان خویشتن را پاک کن
روح خود را چابک و چالاک کن
ذکر حق پاکست چون پاکی رسید
رخت بر بندد برون آید پلید
میگریزد ضدها از ضدها
شب گریزد چون بر افروزد ضیا
چون در آید نام پاک اندر دهان
نه پلیدی ماند و نه اندهان"
حکایت با این مصراع پرمعنا آغاز می شود که خداوند خطاب به موسی می گویند: "ز من می جو پناه." این شاید خلاصه ترین وجه فلسفه دعا است. ما در دعا دنبال پناه جستن می گردیم. دعا می کنیم چون به ضعف های مشهود روحانی و حفره هایی که در اندرون خود داریم واقفیم و می خواهیم آن پلیدی ها و اندوه ها و وهم ها و حجاب ها و ظلمت ها و جهل ها را در دریایی بینهایت عظیم و شگرف شستشو دهیم.
امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه – دعای هشتم – فصلی را به "پناه بردن به حق" اختصاص داده اند و با همان زبان تضرع و خضوع می فرمایند: "اللَّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَناعَةِ، وَ شکاسَةٍ الخلق, و الحاح الشهوة, و ملکه الحمیة, و مُتابَعَةِ الْهَوى، وَ مُخالَفَةِ الْهُدى، وَ سِنَةِالْغَفْلَةِ، وَ تَعاطِى الْکُلْفَةِ، وَ ایثارِ الْباطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَالْاِصْرارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَاسْتِضْغارِ الْمَعْصِیَةِ، وَاسْتِکْبارِ الطّاعَةِ، وَ مُباهاةِ الْمُکْثِرینَ، وَالْاِزْرآءِ بِالْمُقِلّینَ، وَ سُوءِ الْوِلایَةِ لِمَنْ تَحْتَ اَیْدینا، وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعارِفَةَ عِنْدَنا / بار خدایا به تو پناه می آورم از طغیان آز، تندی خشم و چیرگی حسد، سستی صبر، کمی قناعت و بدی اخلاق، از زیاده روی در شهوت و پافشاری در عصبیت، و پیروی هوا و هوس، و مخالفت با هدایت، خواب غفلت، کوشش بیش از اندازه و انتخاب باطل بر حق و پافشاری بر گناه، از کوچک شمردن معصیت، و بزرگ شمردن طاعت، و فخر و مباهات با ثروتمندان، و تحقیر تهی دستان، و کوتاهی در حق زیردستان خود، و ناسپاسی نسبت به آن که به ما خوبی کرده است."
در واقع آنچه دعا را از همه رفتارهای آدمی ممتاز و مشخص می کند - و در فحوای این دعای امام سجاد (ع) هم به روشنی آمده است -عطش و تشنگی است که آدمی در درون خود در رسیدن به میانه روی و یافتن آن خط تعادل و صلح درون حس می کند این که نسبت با خود، درون و پیرامونش را مثل نسبت یک بندبازی می داند که در باریکه راهی به نام "صراط مستقیم" گام برمی دارد باریکه راهی که با افراط و تفریط به محاصره درآمده است و یک تهدید همیشگی است که آدمی را از وادی صلاح و فلاح بیرون آورد.
پس فضیلت دعا نسبت به سایر رفتارهای آدمی در این است که نشان می دهد اولا آدمی متوجه تاریکی های درون خود شده، تاریکی هایی که نمی تواند صرفا با اتکای به فانوس کوچک عقل خود آن ها را روشن کند و در گام بعدی حاجت روشن ساختن این ظلمت های هزارتو را به آستانه کسی می برد که نور آسمان ها و زمین است.
اما شرط پذیرش دعاها در آستانه الهی چیست؟ شرط اول و آخر پذیرش دعاها در مصرع دوم بیت آغازین همین حکایت این گونه می آید: "گفت ای موسی ز من میجو پناه / با دهانی که نکردی تو گناه." خداوند به موسی می فرماید: پناه ات را در من جستجو کن اما شرط اش آن است که با دهانی مرا دعا کنی که با آن دهان گناهی مرتکب نشده باشی. موسی نیز صادقانه در پاسخ عرض می کند: "گفت موسی من ندارم آن دهان / گفت ما را از دهان غیر خوان / از دهان غیر کی کردی گناه / از دهان غیر بر خوان کای اله." موسی خطاب به خداوند می گوید: من این دهان را ندارم و نمی توانم این شرط را به جا بیاورم. خداوند هم که هیچ گاه بندگان خود را به حال شان رها نمی کند و دستگیری اش شمال حال بندگانش که او را می خوانند می شود در پاسخ موسی می فرماید: حال که تو این دهان را نداری ، مرا از دهان غیر بخوان، چون تو که از دهان غیر گناه نکرده ای. بعد در ابیات بعدی توضیح بیشتری در این باره داده می شود: "آنچنان کن که دهانها مر ترا / در شب و در روزها آرد دعا / از دهانی که نکردستی گناه / و آن دهان غیر باشد عذر خواه / یا دهان خویشتن را پاک کن / روح خود را چابک و چالاک کن"
راه این است که وقتی می خواهی بر آستانه الهی مشرف شوی یا دهان خویشتن را پاک کنی و آینه دل را از زنگارها شستشو دهی و پاک و بی آلایش بر آن آستانه قدم بگذاری یا این که با اعمال و رفتارهای حقی که از تو سر می زند رد پای شایسته ای از خود در زندگی دیگران بگذاری تا تو از دهان دیگران دعا شوی، این است که ما از همدیگر می خواهیم که ما را دعا کنند، این است که می گوییم: التماس دعا، اما التماس دعای حقیقی و نه لفظی آنجاست که رد پای عمل صالح ما در زندگی آدم ها دیده شود، از این جهت می توان گفت بهترین و ستودنی ترین التماس دعا، نیک خواهی در برابر دیگران است.
/م118