ادب مستمعین شرط است

کد خبر: 62712
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ادب مستمعین هم شرط است. آیا دیده‌اید که بعضی اوقات من حرف تندی می‌زنم که مثلاً چرا چایی می‌دهید یا اصلاً چرا سرفه کردید؟ وقتی سرفه می‌کنید باید گوینده صبر کند تا فضای سرفه بخوابد.
وارث: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ادب مستمعین هم شرط است. آیا دیده‌اید که بعضی اوقات من حرف تندی می‌زنم که مثلاً چرا چایی می‌دهید یا اصلاً چرا سرفه کردید؟ وقتی سرفه می‌کنید باید گوینده صبر کند تا فضای سرفه بخوابد. وقتی عطسه می‌کنند باید صبر کنی تا فضای عطسه بخوابد. دیگر همه نمی‌شنوند. چون یک نفر عطسه کرده است برای شما زحمت دارد که کلام مرا بفهمید. فضا به شما نمی‌رسد. وقتی کسی دهن درّه بکند هم همین طور است. حتّی عطسه که بسیار هم شیرین است جلوی فضا را می‌گیرد مثل یک بیرقی از نور اینجا هست که آن بیرق حرف می‌زند. مثل بلندگو است که وقتی خدشه‌ای به آن زده می‌شود دیگر صدا درست نمی‌رسد. این ظاهرِ دنیاییِ آن است. آخرتی‌اش بسیار دقیق‌تر است. می‌گوید اگر کسی سرفه یا عطسه یا دهن درّه کرد تامل کن تا فضا از نو جا بیافتد و بگیرد. تا قطع می‌شود دو مرتبه از نو یکدیگر را می‌گیرند. ملائکه، جنس‌های نور و ... دوباره در آغوش هم می‌روند. وقتی یکدیگر را دوباره گرفتند حرف بزن که همه مطالب را بفهمند. آن گوشه و کنار و آنها که پشت دیوار نشسته‌اند هم بگیرند. کلام خدا و خوبان اینقدر منزّه و پاک است.
وقتی ساکت و آرام می‌شوند، گوینده تا حرف می‌‌زند می‌بینند همه را بلدند. شنونده‌ها می‌گویند این حرف‌هایی که آقا گفت همه گویی در دل ما بود.
یکی از عرفا هست که در شاهرود دفن است. خرقانی است. می‌خواست بالای منبر برود و حرف بزند. مریدش گفت مردم جمع شوید آقا می‌خواهد منبر برود. مریدانش آمدند و پای منبر جمع شدند. مریدش دو دفعه گفت. سه دفعه گفت. همه آمدند. آن وقت به آقا گفت بفرمایید. خرقانی همانجا که نشسته بود گفت کاری که من می‌خواستم انجام بدهم ایشان انجام داد دیگر لازم نیست من بیایم. یعنی شما را یکی کرد.
این را درباره پیامبر خدا(ص) هم شنیدم که حضرت شبی در آخر عمرش فرمود اعراب را بگویید جمع شوند. آن وقت سه دفعه فرمود یگانه شوید و جلو بیایید. فرمود از جایتان این طور که متفرّق نشسته‌اید بلند شوید با هم شوید و نزدیک منبر بیایید دو تا سه تا، پنج تا بلند شوید، با هم شوید و جلو بیایید. آنها آمدند و نزدیک نشستند. حضرت دو مرتبه فرمود بلند شوید و تنگ هم یگانه بنشینید. برای دفعه سوم هم این را فرمود تا اینکه یک عربی گفت یا رسول‌الله همه آمده‌اند – بعضی وقت‌ها یک فضولی پیدا می‌شود و طاقت نمی‌آورد – حضرت حیا کردند و چیزی نفرمودند. سر مبارک را پایین گرفتند. او هم نشست. دید بدکاری کرده است که حرف زده است بعد حضرت برای بار چهارم هم فرمود. زیرا آن یک نفر که حرف زد خراب کرد. بی‌ادبی کرده بود. حق نداشت حرف بزند قشنگ نشستن در مجلس ذکر خدا خیلی اهمیت دارد. گویی حقیقت آشکار می‌شود یا خواهد شد.
این‌ شب‌ها خوب شب‌هایی است. حیف است اگر بخواهید به حرف‌های من اکتفا کنید. ولو اینکه لقمه، خیلی چاق و چلّه است. منتهی ممکن است که ذائقه‌ها خسته شود و کار دست من بدهد. من گلوی خودم گرفته است، لذا لقمه‌ها را بزرگ می‌گیرم. اندازه ندارم. ان شاء الله گلوهای شما نگیرد و بتوانید بخورید.


کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 77
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی