حجت الاسلام انصاریان: دائم الذکر بودن، یعنی تمام امورات زندگی برای خدا باشد+گزارش تصویری

کد خبر: 69710
دائم الذکر شدن در اسلام به معنای رهبانیت نیست، در اسلام دستوری به این معنا نداریم که تسبیح هزاردانه بردارید و صبح تا شب در سجاده ذکر بگویید؛ بلکه دائم الذکر بودن این است که تمام وجنات زندگی دنیایی اش لله و برای خدا باشد. وقتی امور انسان لله و برای خدا باشد همه اش عبادت می شود، انسان منهای بندگی پوچ است.

وارث: مراسم شب دوم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام شیخ امیر انصاریان و مناجات خوانی حاج ذبیح الله ترابی و مداحی حاج حسن خلج در حسینیه بنی زهرا(س)، برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام شیخ امیر انصاریان را می خوانید:

حجت الاسلام انصاریان

دسته بندی افراد بر اساس ایمان

قبل از اینکه پروردگار این خطاب را به بندگانش کند مجموعه ی انسان ها را در سه دسته کلی تقسیم کرده اند؛ دسته اول افرادی هستند که درب خانه ی خدا اهل چون و چرا نیستند و صاف آمده اند و مسیر بندگی، اطاعت و عبادت را در پیش گرفته اند. طایفه ای دیگر رسما با خدا مخالف هستند و مکتب و مذهبشان هم کاملا مشخص است. طایفه ی سوم از اینها بدتر هستند به نام منافق. درد منافق بالاتر از درد کفر است، وقتی آیات نفاق را در قرآن بررسی می کنیم می بینیم عذابی که خدا برای آنها می فرستد و نگاهی که خدا بر آنها دارد نسبت به کفار نگاه خشم آلوده تری است.


خدا می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ1؛


اولا خداوند می خواهد حس عاطفی انسان را در آیه بیدار کند، می فرماید: می دانید چه کسی با شما حرف می زند؟ خودم خلقتان کردم، مخلوق من هستید، عالم مخلوق من است. (حداقلش حس شکرگزاری را بیدار می کند)، نسبت به منِ خالق حریم نگه دارید، من همه چیز به شما دادم! منی که شما را از هیچ آفریدیم، منی که شما را اشرف موجودات قرار دادم، منی که قدرت تعقل و اندیشه به شما دادم از شما می خواهم بندگی مرا کنید، با من مخالفت نکنید، به حرمت آنچه به شما عنایت کردم، به حرمت وجودی که به شما بخشیدم. اگر در مسیر بندگی قرار گرفتید بدانید مسیر بندگی ثمره ای دارد.


فقط خداوند شایسته پرستش است

جوان هایی که در جلسه هستید و با ادبیات عرب آشنایی دارند می دانند "َلعَلَّ" هایی که در قرآن به کار برده شده، کلا به معنای قطعیت است و به معنای شاید نیست. خداوند در آیه فرموده: پروردگارتان را که اهلیت بندگی دارد بپرستید. اگر در این عالم بنای بندگی دارید در بین معبوداتی که در عالم هست هیچ کس اهلیت بندگی ندارد، مثلا می خواهید بنده ی هوای نفس شوید. معبودهایی که بشر در طول تاریخ انتخاب کرده مشخص است، یک سری ها بنده دلار و پول هستند، پول معبودشان است و همه ی تلاششان در زندگی برای رسیدن به پول است، یک سری معبودشان شهوت و پست و مقام و صندلی است و همه کاری برای رسیدن به آن می کند، همه ی وجودش را هزینه می کند.

ثمره ثبات قدم در مسیر بندگی


اما خداوند می فرماید: در بین معبودهایی که در عالم هست فقط من اهلیت بندگی دارم و هیچ معبود دیگری اهلیت بندگی کردن ندارد. وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُم لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون؛ تمام موجودات قبل از شما من خلق کردم، اداره ی عالم به اراده من است، اگر در بندگی من در آمدید یقینا به عالی ترین مقام تقوا خواهید رسید. جزو دایره متقین خواهید شد. چه کسانی در آن دایره هستند؟ انبیاء، اولیاء، صلحا.

محصول بندگی چه می شود؟ این می شود که انسان به بالاترین مرتبه متقین می رسد. این مرتبه کدام مرتبه است؟ مرتبه ای است که انسان جز وجود مبارک حضرت حق در عالم چیزی نمی بیند و درک نمی کند، هر کاری میکند برای اوست. وقتی انسان چنین شد نفس کشیدنش هم عبادت می شود، کنار همسرش هم که قرار میگیرد چون برای خداست عبادت به حساب می آید.


چنین بنده ای حتی اگر لذت هم ببرد عبادت محسوب می شود چون هیچ کاری برای غیرخدا نجام نمی دهد، هر کاری که برای خدا انجام دهید بندگی به حساب می آید. می گوید: خدا تو گفتی شهوتت را در مسیر حلال خرج کن، من هم در مسیر حلال قرار داده امد، می شود عبادت. سراغ کاسبی می رود و می گوید: خدایا تو گفتی از گدایی و کسل بودن و بی حالی متنفر هستی! کسبش لحظه به لحظه برکت می شود.

تعریف دقیق "دائم الذکر" در اسلام


دائم الذکر شدن در اسلام به معنای رهبانیت نیست، در اسلام دستوری به این معنا نداریم که تسبیح هزاردانه بردارید و صبح تا شب در سجاده ذکر بگویید؛ بلکه دائم الذکر بودن این است که تمام وجنات زندگی دنیایی اش لله و برای خدا باشد.


این روایت در اصول کافی وجود دارد: امام صادق علیه السلام به همراه اصحابشان نشسته بودند، به یکی از اصحابشان فرمود: پدرم امام باقر علیه السلام آنی و لحظه ای از ذکر الله جدا نبود و مدام مشغول عبادت بود. آن اصحاب گفت: یابن رسول الله من سالها در محضر پدر شما بودم و توفیق خدمت گزاری ایشان را داشتم، امام باقر علیه السلام می خوابید، غذا می خورد، در زمین های کشاورزی کار می کرد، چطور دائم مشغول عبادت بود؟

حضرت فرمود: وقتی به زمین های کشاورزی می رفت با خود می گفت: خدایا من دلم نمی خواهد دستم جلوی کسی دراز باشد، نمی خواهم شیعیانم زحمت بکشند و به من بدهند. در زمین کشاورزی کار می کرد اما همان کار، کلش عبادت بود. پدرم قبل از خوابیدن می فرمود: خدایا این بدن باید مهیای بندگی را داشته باشد، باید توان این را داشته باشم تا نیمه شب به درب خانه ات بیایم و مناجات کنم. یعنی این قدری که استراحت می کند را مقدمه ی عبادت قرار می دهم.


وقتی امور انسان لله و برای خدا باشد همه اش عبادت می شود، انسان منهای بندگی پوچ است.

حجت الاسلام انصاریان


پی نوشت:


1- سوره بقره آیه 1.