آیت‌الله جوادی آملی: عادت به گناه اختیار انسان را از بین می‌برد

کد خبر: 71381
دومین جلسه درس اخلاق هفتگی «آیت الله جوادی آملی» در تابستان امسال در محل حسینیه احمدآباد شهرستان دماوند برگزار شد.
وارث:دومین جلسه درس اخلاق هفتگی «آیت الله العظمی جوادی آملی» در تابستان امسال در محل حسینیه احمدآباد شهرستان دماوند برگزار شد.
آیت‌الله جوادی آملی: عادت به گناه اختیار انسان را از بین می‌برد

«آیت الله جوادی آملی» در این جلسه، با اشاره به آیات قرآن کریم به تبیین انواع کسب‌ و کاسب و اینکه انسان همواره باید بکوشد تا از کسب‌های حرام و عادت‌های بد دوری کند پرداختند و اظهار داشتند: در قرآن کریم چند کسب مطرح است یک سلسله کسب‌های اعتباری است که آن مسکوب در اختیار کاسب است؛ یک سلسله کسب‌های حقیقی است که آن مکسوب، حاکم بر کاسب است. آن کسب‌های اعتباری که کاسب، حاکم بر مکسوب است کسب مال است که انسان مالی یا عین یا منفعت یا انتفاعی را کسب می‌کند. خداوند در قرآن کریم فرمود: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ﴾ یعنی مرد هر کسبی کرد مال اوست، زن هر کسبی کرد مال اوست.

معظم له ادامه دادند: یک سلسله مسائلی است که اگر کسب کرد خودش در اختیار آن مکسوب قرار می‌گیرد؛ اینکه در سوره مبارکه مؤمنون و مانند آن فرمود: ﴿لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ﴾ اگر کسی معاذ الله بیراهه رفت، گناهی را کسب کرد، به یک اخلاق بد عادت کرد، به دروغ، به خیانت، به حرام، به اعتیاد معاذ الله عادت کرد، این را کسب کرد، قبلاً که نداشت این صفت را بعد کسب کرد، این خُلق را کسب کرد، وقتی که به دنیا آمد که این خُلق را نداشت، این صفت را که نداشت الآن که این صفت را کسب کرد، خود این کاسب در اختیار این مکسوب است، به هر سَمتی که این صفت بخواهد ببرد می‌رود چون عادت کرد. اگر خدای ناکرده به حرام عادت کردیم به گناه عادت کردیم چشممان، گوشمان، زبانمان در اختیار مکسوب است. کاسب اختیار دارد، مال در اختیار کاسب است ولی اگر خدای ناکرده صفت بدی را کسب کرد این کاسب در اختیار مکسوب است که در سوره مؤمنون فرمود: ﴿لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ﴾.

ایشان در ادامه به گناه و نقش آن در ممانعت از انجام کار خیر به وسیله انسان اشاره کرده و بیان داشتند: مرحوم ابن‌بابویه قمی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید از وجود مبارک حضرت امیر(ع) نقل می‌کند یک کسی به حضرت عرض کرد چرا من نمی‌توانم نماز شب بخوانم؟ حالا گاهی شب‌های بهار کوتاه است بسیار خب، ولی شب‌های زمستان که خیلی طولانی است، آدم از خواب خسته می‌شود، عرض کرد چرا؟ فرمود این گناهِ روز دست و پایت را بسته است.

مفسر برجسته قرآن کریم در پایان این بخش از سخنان اظهار داشتند: بنابراین ما دو نحو کسب داریم: یک کسبی که کاسب مسلّط است، یک کسبی که آن مکسوب مسلّط بر این کاسب است و اگر کسی خدای ناکرده یک کسب حرامی داشت به وصف بدی عادت کرد راه برای توبه باز است.

مرجع عالیقدر در ادامه سخنان خود به خطبه نورانی پیامبر اسلام(ص) در آخرین نمازجمعه ماه شعبان اشاره کرده و راه آزادسازی انسان از بند گناه را استغفار و طلب آمرزش از گناهان دانسته و اظهار داشتند: این خطبه نورانی وجود مبارک پیامبر در آخرین جمعه ماه شعبان که به خطبه شعبانیه معروف است، حضرت فرمود ماه مبارک رمضان ماه آزادسازی است همین است، حضرت فرمود خیلی‌ها هستند که در اثر ارتکاب گناه حالا به حقّ پدر،حقّ مادر، حقّ فرزند، حقّ در ذمّه آنهاست عمل نکردند، حقوق الهی دو نحو است یک وقت در دنیاست اگر کسی بیراهه رفته خلاف کرده دستگاه قضایی است و حدود شرعی است این برای نظم جامعه است، اما خدا که بخواهد در برابر این حقوق داوری کند خود انسان را به زندان می‌برد نه وثیقه قبول می‌کند، نه آزاد می‌کند، در خانه آدم زندان است. اینکه می‌بینید بعضی‌ها می‌گویند من نمی‌توانم گناه را ترک کنم این در زندان است.

«آیت الله جوادی آملی» ادامه دادند: در محاکم دنیایی، شخص بدهکار باید خانه را، زمین را، مِلک را وثیقه بدهد، اما خدا هیچ وثیقه ای قبول نمیکند، کسی که خلاف کرده معصیت کرده بدهکار است این بدهکار باید رهن بدهد، گرو بدهد، چه چیزی را گرو بدهد؟ فرمود خود انسان را گرو می‌گیرند. بیایید در ماه مبارک رمضان فکّ رهن کنید استغفار که «بگوید خدایا من آمدم» این راه برای همیشه باز است. این همه مشرکین و بت‌پرستان حجاز سالیان متمادی کعبه را بتکده کردند ولی بعد که آمدند و گفتند خدایا آمدیم، خدا قبول کرد، چطور ما را قبول نکند؟! کدام گناه است که خدا قبول نمی‌کند؟ کدام شخص است که خدا قبول نمی‌کند؟ حتی کلمه «استغفرالله» لازم نیست، رو به قبله بودن لازم نیست، دعا خواندن لازم نیست، اینها تشریفات است البته مستحب است اینها را بگوییم، ثو اب بیشتری دارد، اما با یک اراده تخلّف‌ناپذیر بگوییم «خدایا آمدم».

معظم له در پایان سخنانشان در توصیه‌ای به طلاب حوزه علمیه بیان داشتند: اساس دین، حوزه است این عزیزان درصدد کسب علم‌اند، حالا که معلوم شد کسب دو قسم است: یک کسبی که کاسب، حاکم است بر مکسوب، یک کسبی که کاسب، محکوم است و مکسوب حاکم است؛ بدانید ما دو گونه علم داریم یک وقت کسی علمی تهیه می‌کند چیزی می‌خواند که ابزار دنیای او باشد و غرور باشد و القاب باشد و نام او را ببرند و یا نام او را با لقب ببرند و یا نام او را اول ببرند و همین بازی‌ها، این یک علمی کسب کرد که محکوم علم خودش است، این بیان نورانی علی‌بن‌ابیطالب(س) که فرمود بسا درس‌خوانده‌هایی هستند که کُشته جهالت خودشان هستند، و در مقابل یک عده علما هستند که نورند﴿إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾ ما باید تلاش کنیم این قسم دوم باشیم یعنی علمی کسب کنیم که ما را حفظ کند، برای ما نور باشد. علم، بخشی از راه است آنکه مشکل را حل می‌کند عقل است نه علم، علم یک چراغی است، حالا کدام طرف برویم، علم یک نردبان خوبی است، علم وقتی نافع است که نردبان باشد تا عالِم را به مقام عقل برساند.