کودکان کم مانده بود اندر کنارش جان دهند؛ گر نمی‌‏آمد برون دستان مهر از سوی یاس

کد خبر: 76416
یکی از شاعران کشورمان قطعه شعری را در سوگ حضرت زهراء(س) سروده است.
وارث:  سیزدهم جمادی‌الثانی آغاز ایام فاطمیه(س) ـ به روایت اهل سنت ـ است. به همین مناسبت بسیاری از شاعران کشور سعی می‌کنند با سرودن اشعاری در مدح حضرت فاطمه زهراء(س)، ارادت‌شان را به محضر ایشان ابراز کنند.

به همین مناسبت، «مجتبی روستایی» شاعر جوان و آئینی کشور سروده‌ای را در مدح فاطمۀ زهراء(س) سروده است:

*****
کودکان کم مانده بود اندر کنارش جان دهند؛ گر نمی‌‏آمد برون دستان مهر از سوی یاس
ای گل نرجس بیا آور نشان از کوی یاس 
چون توداری حالتی از عطر و رنگ و بوی یاس

گو چه بوده جرم او بهر چه سیلی خورده است
از چه گردیده سپید این صورت نیکوی یاس

آن سه تن خصم علی بودند، از قنفذ بپرس 
با کدام عقده زده اینگونه بر بازوی یاس

گل چه سازد با در و دیوار و میخ و پهلویش
فضه داند داستان آتش و گیسوی یاس

گو که زیر جامه دستانش چه حس کردند که
آنچنان گرید علی هنگام شست و شوی یاس

معجرش را باز کرد و ناگهان از جا پرید 
گفت: اسماء، جای دست کیست این بر روی یاس؟

باز هم مکثی نمود و آهی از سینه کشید
گفت: آخر از چه گردیده سفید این موی یاس؟

گو چرا پژمرده گشته هم حسین و هم حسن
حال زینب چون بود با دیدن پهلوی یاس

کودکان کم مانده بود اندر کنارش جان دهند
گر نمی‌‏آمد برون دستان مهر از سوی یاس

نیمه شب سوی بقیع آرد گل خود را علی
چشم نامحرم نیفتد تا دگر بر روی یاس

چارده قرن است عطرش پر کند عالم ولی 
جای آن یاس کبود پنهان بود در کوی یاس