شعر فاطمی / هر گز نمی فهمی غم یار جوان را

کد خبر: 9036


هر گز نمی فهمی غم یار جوان را


فصل بهار و سیلی و فصل خزان را




زخم عمیقی می خورد قلبت ببینی


در بین کوچه مادری چادر کشان را




هر گز نمی چینی گلی را پیش چشمش


وقتی ببینی گریه های باغبان را ...




بالا سرت بوده ولی حالا چه سخت است


پشت در خانه ببینی آسمان را




باید برای رفع دل تنگی، خدا هم


مشکی کند روزی تن رنگین کمان را...





شاعر: محمد شیخی