کلیدواژه: حسین معصومی

شعر/درِ منزل ، به زور وا کردند...

وارث:درِ منزل ، به زور وا کردندسرِ سجاده اش چه غوغا شداو زمین خورده بود و بر سرِ اوسرِ سیلی زدن چه دعوا شد یک نفر زد لگد به پهلویشیک نفر آتشی به در می زداو به لب ذکر فاطمه می گفتو یکی با عصا به سر می زددست او را چو جدّ او بستندیک نفر می زدش به مُشت آنجاهمچو مادر ، امام صادق رامیزدندش به قصدِ ...

شعرآیینی/دیگر چگونه اشک نریزم برای تو...

وارث:دیگر چگونه اشک نریزم برای تووقتی گره زدند مرا با عزای تواین مذهب از جهادِ تو نام است ، جعفریبرپاست تا ابد ، عَلَمِ باصفای توجدّ رضایی و به رضای خدا رضاحق را رضایت است فقط در رضای تودر بین جن و انس و ملک ، شُهره ای به صدقدر دستِ تو ، شفاعتِ عبدِ خدای توقبری که شمع هم نَبُوَد روشنای آنوالله ، ن...