وارث :سر را زِ خاکِ حُجره اگر بَر نداشتیتو رو به قبله بودی و خواهر نداشتیخواهر نداشتی كه اگر بود می شكستوقتی كه بال می زدی و پَر نداشتیاز طوس آمدند بِگِریند در غمتیاری به غیرِ چند كبوتر نداشتیوقتی كه زهَر بر جگرَت چَنگ می كشیدجُز یاحسین ناله یِ دیگر نداشتیختمی گرفته اند برایَت كنیزکانلبخند می زدند...