وارث: خوب می دانم که خیلی عاشقیمطمئنم دوستم داری زیادخوب می دانی که من عاشقترمدوست تر دارم تو را ... آری ... زیادعشق ما باید که طولانی شودبیش از این دنیا که در تاب و تبیمهرچه که دارم فدای عشق توما ولی هر دو فدای زینبیمپس بیا این آب و این هم آینهرد بکن از زیر این قرآن مرابا همان انگشتر فیروزه ...