کلیدواژه: شب های بی قراری

شعر مناجاتی/ خود را به خواب می زنی ای بنده تا به کی

وارث:خود را به خواب می زنی ای بنده تا به کی هی توبه پشت توبه،سرافکنده تا به کی دنبا وفا نکرده وفا هم نمی کند با زرق و برقش از غم دل کم نمی کند از حوض نور،کی به رخت آب می زنی کی دست رد به سینۀ این خواب می زنی ای بنده جزء برای خدا بنده گی نکن کج می روی!لجاجت و یک دندگی ن...

شعر مناجاتی/ الهی این من این جرم و خطایم

وارث: الهی این من این جرم و خطایم بگیر را من مرا،اما نه از خود تو را گم کردم و خود گشته ام گم به من گفتند از اول عبد«هو»باشد تو آن ربی که با عبدت رفیقی گنه کردم،نکردم شرم از تو خجالت می کشیدم باز گردم نبودم عبد تا عبدم بخوانی سیه رویم مگر از لطف و رحمت ...