علل و عواقب بسته‌شدن دل...

کد خبر: 18847
آیت‌الله جوادی آملی، قفل قلب را معاصی و گناهان می‌داند و می‌گوید: اگر کسی با قرآن محشور نبود و در آیات آن تفکر و تدبر نکرد، دلش بسته و قفل است که البته کلید آن توبه است.
وارث: توجه به انسان و مقام و منزلت او در فرهنگ اسلامی ریشه در آموزه‌های اسلامی دارد. همچنین آیات بسیاری از قرآن کریم و روایات اسلامی درباره جایگاه انسان به طور عام و انسان‌های برتر به طور خاص سخن گفته‌اند.

بشر حتی با وجود قانونِ بدون اخلاق نمی‌تواند زندگی ایده‌آل و سعادتمندی را درک کند و در این مسأله اسلام به عنوان دین کامل و جامع بهترین دستورات اخلاقی را برای زندگی زیبا دارد که فراگیری آن برای هر فرد مؤمنی لازم و ضروری است.

در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(ص) می‌خوانیم: إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ؛ من تنها براى تکمیل فضائل اخلاقى مبعوث شده‌‏ام.

در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمى‌‏داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفقیت هستند.

آنچه در ادامه می‌خوانید سخنانی از آیت‌الله جوادی آملی پیرامون اخلاق اسلامی است که بخش نخست آن در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. 

«عمل خالصانه» سرمایه حقیقی و زینت معنوی انسان

اگر کسی در تولید بکوشد و در مصرف قناعت کند، مصداق «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الإِیمَانَ» می‌شود. می‌دانید که حجاز و مدینه، سرزمینی کم‌آب است. حضرت امیر علیه‌السلام بارها می‌آمد، کلنگ برمی‌داشت و کندوکاو می‌کرد که چاهی بِکَند تا آب دربیاید؛ ولی آبی پیدا نمی‌شد.

یک روز در حالی که خسته بودند، آمدند، کلنگ برداشتند، کندوکاو کردند و سنگی را کنار زدند، ناگهان چشمه آب جوشید. باغبانِ حضرت می‌گوید: دیدم از یک طرف چشمه می‌جوشد و از طرفی وجود مبارک حضرت دارد صیغه وقف را جاری می‌کند. امام فرمود: «هذه صدقة» این عمل لله است؛ مصداق «نعم المال الصالح للرجل الصالح»  است. آدم باید هرچه انجام می‌دهد به همراه خود ببرد. چنین آدمی عاقل است؛ گاهی زمین را می‌برد؛ گاهی خانه را می‌برد؛ گاهی مغازه را می‌برد و گاه آنچه برای خدمت به دیگران و «لله» ساخته را به همراه می‌برد.

علل و عواقب بسته‌شدن دل

دل که می‌بندد، مانند املاح و رسوبات آب‌های معدنی در مناطق‌ ییلاقی است. چشمه‌ای که سالم و شفاف است، سالیان متمادی می‌جوشد و سنگ‌ها و ریگ‌های آن شفاف است؛ اما آب‌هایی که املاح فراوان دارند، سنگ‌هایشان رسوب می‌بندد؛ کم‌کم این رسوبات زیاد می‌شود و هم مزرعه را می‌خشکاند و هم راه خود چشمه را می‌بندد. همان آب پنجاه یا پانصد سال قبل بود که راه خود را بست، چون املاح داشت.

قفل دل نیز همین طور است؛ اول غبار است، بعد کم‌کم چرک می‌شود و این چرک، دل را می‌بندد. از این چرک نیز در قرآن کریم نام برده شده است، آنجا که می‌فرماید: «کَلاّ بَلْ رانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛  «رین» همان چرک است؛ کارهایی که کردند، حرف‌هایی که زدند، غذاهایی که خوردند، نگاه‌هایی که کردند، مکان‌هایی که نباید می‌رفتند، اما رفتند؛ همه اینها چرک است. وقتی یک آینه شفاف را غبار گیرد، دیگر جایی را نشان نمی‌دهد؛ این غبار، قفل آینه است.

قفل قلب هم معاصی و گناهان است؛ آنگاه با قرآن مأنوس نخواهد بود و در آن تدبر نخواهد کرد؛ به همین سبب می‌فرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها»؛ معلوم می‌شود اگر کسی با قرآن محشور نبود و در آیات آن تفکر و تدبر نکرد، دلش بسته و قفل است که البته کلید آن توبه است.

/م118