حدیث نور

کد خبر: 28109

وارث: خطبه طولانی حضرت ‏زهرا (س) در مسجد مدینه

حدیثی كه در متن آن ده‏ها حدیث ‏درخشنده وجود دارد و بسیاری از احادیثی كه از حضرت فاطمه (س) نقل می‏شود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده می‏كنیم. علاقه‏ مندان را به‏ مطالعه منابع آن ارجاع می‏دهیم.
ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل كتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏های آن آشكار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكی گمان به كنار و آوای آن ‏در گوش، مایه آرام و قرار.

«در این روز حضرت زهرا(س) چادر به سر كرد و با همراهی جمعی ‏از بانوان وارد مسجد شد. ابوبكر و عده‏ای از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند. قبل از آغاز سخن، ناله‏ی جانسوزی كرد كه بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن كه مردم آرام گرفتند، فاطمه (س) فرمود:

شكر نعمت:

«ستایش خدای را بر نعمت‏هایی كه ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمت‏های فراگیر كه از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوان كه بخشید و نثار احسان كه ‏پیاپی بخشید. نعمت‏هایی كه از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درك نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر در خواست پیاپی، بر عطای خود افزود.

دیدگاه توحیدی:

گواهی می‏دهم خدای جهان یكی است و جز او خدایی نیست. نشان این ‏گواهی، درستی و بی‏آلایشی است و پایبندان این اعتقاد، دل‏های با بینش و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایی كه چشم‏ها او را نمی‏توانند ببینند و گمان‏ها چگونگی او را نمی‏دانند.

فلسفه آفرینش:

همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی‏ نمونه‏ای افشا كرد، نه به ‏آفرینش آن‏ها نیازی داشت و نه از آن خلقت، سودی برداشت. جز آن‏ كه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفریدگان را بنده‏وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری ‏نهاد و نافرمانان را به كیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت ‏برهاند و به بهشت‏ بكشاند.

خلقت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله):

گواهی می‏دهم كه پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن‏ كه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب ‏بخشید و به نامی نامید كه سزاوارش بود و این هنگامی بود كه ‏آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده‏ی بیم نگران و در پهنه‏ی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان كار همه‏ كارها را دانا بود و بر دگرگونی‏های روزگار محیط، بینا و به ‏سرنوشت هر چیز، آشنا.

خاندان اهل بیت حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راه‎گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده.

فلسفه بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله):

محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را برانگیخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را كه مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر كه درود خدا بر او باد.

دید هر فرقه‏ای دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعله‏ای خزیده ‏و هر دسته‏ای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را كه ‏می‏شناسند، از خاطر سترده‏اند.

پس خدای بزرگ تاریكی‏ها را به نور محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) روشن ساخت و دل‏ها را از تیرگی كفر بپرداخت و پرده‏هایی را كه بر دیده‏ها افتاده بود، به یك سو انداخت. سپس به اهل مجلس‏ نگریست و چنین فرمود:

عهد بندگان با خدا:

شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احكام و امانت‏داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا عهده‎‏دارید و عهدی را كه با او بسته‏اید، پذیرفتار.

جایگاه اهل بیت (علیهم السلام):

ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل كتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏های آن آشكار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكی گمان به كنار و آوای آن ‏در گوش، مایه آرام و قرار و پیرویش راهگشای روضه رحمت ‏پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است. دلیل‏های روشن ‏الهی را در پرتو آیت‏های آن می‏توان دید و تفسیر احكام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راه‎گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده.

فلسفه احكام:

سپس ایمان را واجب فرمود و به آن زنگ شرك را از دل‏های شما زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان‏دهنده دوستی خالص ساخت و زكات را مایه افزایش روزی بی‏دریغ وحج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب ‏بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن ‏پیمانه و وزن را مانع از كم فروشی و كاهش قرار داد.

تبعیت از نهی خدا:

فرمود می‏خواری نكنند تا تن و جان از پلیدی پاك سازند و زنان ‏پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع كرد تا راه عفت پویند و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یكتاپرستی جویند. پس چنان كه باید، ترس از خدا را پیشه ‏گیرید و جز مسلمان نمیرید. آنچه فرموده است ‏به جا آرید و خود را از آنچه نهی كرده، باز دارید كه تنها دانایان از خدا می‏ترسند.

خداوند زكات را مایه افزایش روزی بی‏دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب ‏بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن ‏پیمانه و وزن را مانع از كم فروشی و كاهش قرار داد.

من فاطمه دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هستم:

مردم! چنان كه در آغاز سخن گفتم، من فاطمه‏ام و پدرم محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است. همانا پیغمبری از میان شما به سوی شما آمد كه رنج ‏شما بر او دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مومنان مهربان و غمخوار بود. اگر او را بشناسید می‏بینید او پدر من است؛ نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من است؛ نه مردان شما. او رسالت ‏خود را به گوش مردم رساند. آنان را از عذاب الهی ترساند. فرق‏ و پشت مشركان را به تازیانه توحید خست و شوكت ‏بت‎پرستان را در هم شكست تا جمع كافران را از هم گسست. صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو كشید. زبان پیشوای دین در مقال شد و شیاطین سخنور، لال.

بعثت، صعود از ذلت ‏به اوج عزت:

در آن هنگام شما مردم بر كنار مغاكی(گودی و گودال، شیار و جای پست و گود) از آتش بودید خوار و در دیده همگان بی‏مقدار. لقمه هر خورنده و شكار هر درنده و لگدكوب ‏هر رونده بودید. نوشیدنی‏تان آب گندیده و ناگوار، خوردنی‏تان ‏پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه ‏و همجوار تا آن كه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاك ‏مذلت ‏برداشت و سرتان را به اوج رفعت ‏برافراشت.

علی (علیه‌السلام) كیست؟

پس از آن همه رنج‏ها كه دید و خستگی كه تحمل كرد، رزم‏آوران ‏ماجراجو و سركشان درنده‏خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت فروش، از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت‏ باختند. هرگاه آتش كینه افروختند، آن را خاموش ساخت‏ و گاهی كه گمراهی سر برداشت، یا مشركی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش، علی را در كام آنان انداخت. علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و كار آنان را با دم شمشیر یكسره كرد. او این رنج را برای خدا می‏كشید و برای تحقق اوامر خدا تلاش می‏كرد و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‏دید و سروری ‏اولیای خدا را می‏خرید. همواره دامن به كمر زده نصحیت كننده، تلاش و كوشش كننده بود.

فرمود می‏ خواری نكنند تا تن و جان از پلیدی پاك سازند و زنان ‏پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع كرد تا راه عفت پویند و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یكتاپرستی جویند.

نفاق رخ نمود:

اما شما در آن روزها در زندگی راحت، آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای ‏رسول خویش گزید، دورویی آشكار شد و كالای دین بی‏خریدار. و گمراهی دعوی‎دار و هر گمنامی سالار و هر یاوه‏گویی در كوی و برزن و در پی‏ گرمی بازار. شیطان از كمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبك در پی ‏او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند... .»