جلسه سخنرانی به مناسبت شام ولادت حضرت زینب(س) برگزار شد +گزارش تصویری
خداوند در قرآن سوره ای را به لقمان حکیم اختصاص داده است، که در آن می فرماید: ما به او حکمت آموختیم و به او گفتیم که خدا را شکر کند، که هرکس خدا را شکر کند به نفع خودش شکر کرده است، هرکس کفران نعمت کند خدا غنی و ستوده و بی نیاز است. در آیۀ شریفۀ "يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ"اى پسرك من نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش اين حاكى از عزم و اراده تو در امور است. یکی از موضواعاتی که لقمان در نصیحت به پسرش تکیه می کند، امر به معروف است. امر کن به خوبی ها و از بدی ها نهی کن و در مقابل مصیبت هایی که از امر به معروف و نهی از منکر به تو وارد می شود صبر پیشه کن.
امر به معروف و نهی از منکر در اجتماع ما کاملاً تعطیل شده است و فقط شده است کار واعظ و امام جماعت، در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند تمام احکام شریعت در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره ای در مقابل دریا است. زیرا قوام شریعت بر پایۀ این دو محور است که خوبی ها را انسان ترویج کند و جلوی گناه را بگیرد. هرکس اگر به قدر توان خودش در حیطۀ خودش بتواند جلوی زشتی را بگیرد تکلیف خود را انجام داده است.
علامه مجلسی در جلد دوم بحارالانوار حدیثی را نقل می کنند از امام صادق علیه السلام که می فرمایند در بنی اسرائیل عابدی بود که خیلی نشاط در عبادت داشت، شیطان تصمیم گرفت که او را به زمین بزند. شیطان دار و دستۀ خود را جمع کرد و گفت که من می خواهم این عابد را به زمین بزنم، یکی از اطرافیان شیطان گفت من می خواهم از راه شهوت او را به زمین بزنم، شیطان گفت نه از این دام رفته است. یکی دیگر گفت از راه مقام او را گول می زنم، شیطان گفت که اهل مقام و منصب نیست و از این دام هم رفته است. یکی دیگر گفت من از راه عبادت او را به زمین میزنم! آمد و کنار این عابد ایستاد و شروع کرد دائم به نماز خواندن، سجده های طولانی و مناجات های زیاد. عابد به او گفت که تو این شور و شوق را از کجا آورده ای؟ که اینقدر عبادت می کنی و خسته نمی شوی؟ پاسخ داد که من یک گناهی کرده ام و وقتی یاد آن گناه می افتم حال عبادت پیدا می کنم، اگر تو هم می خواهی این حال را پیدا بکنی این پول را می گیری به خانۀ فلان زن آلوده میروی وقتی به گناه افتادی توبه کن وقتی که توبه کنی حال عبادت پیدا می کنی!
یکی از کارهایی که شیطان انجام می دهد این است که گناه را برای انسان زینت می بخشد. عابد پول را گرفت و به شهر آمد و به خانۀ زن آلوده رفت و گفت من آمده ام گناه کنم! زن به او گفت من در چهرۀ تو سیمای صالحین را می بینم چرا می خواهی به گناه بیافتی؟ عابد گفت که یک نفر چند روز است که پیش من آمده است یک نشاط عجیبی در عبادت دارد وقتی از او پرسیدم چگونه این حال را پیدا کردی گفت که من گناه می کنم و بعد از توبه نشاط در عبادت پیدا می کنم. زن آلوده او را امر به معروف و نهی از منکر کرد و گفت که گمان می کنم شیطان تو را گول زده است، حیف تو است که با این چهره دامنت را به گناه آلوده کنی. عابد برگشت و دید که این انسانی که از او بهتر بوده است دیگر نیست.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: آن شب، شبه پایان زندگی این زن بود و او مرد، به پیغمبر آن زمان وحی شد که ای رسول ما فردا برو در تشییع این زن شرکت کن. پیغمبر گفت که بارالها من پیامبر تو هستم چطور بروم بر یک زن آلوده نماز بخوانم و دفنش بکنم؟ خطاب آمد ای پیغمبر ما چون او یک بندۀ ما را از گناه دور کرد ما او را آمرزیدیم!
هیچ عمل صالحی در آفرینش به اندازۀ هدایت بندگان خدا قیمت ندارد. پیامبر اکرم صلوات الله علیه به امام علی علیه السلام فرمودند: علی جان! اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت کند خیر آن بالاتر از چیزی است که آفتاب در آن می تابد و هیچ چیز معادل آن نمی شود.
ریش های ما پای این منبرها سفید شده است، پای هر منبر واعظی که نشستیم برایمان آیۀ غیبت را خواند اما ما همانجا در مجلس شروع می کنیم به غیبت کردن چون دلمان موعظه پذیر نیست، چرا ما نباید تربیت بشویم؟ نکند روضه رفتن و جلسه رفتنمان فقط از روی عادت باشد. نفس موعظه می خواهد و باید به آن تلنگر زد.