ما فرستادههای حضرت غریب الغرباییم و از غربت مدینه حرفی نمیزنیم
وارث: این روزها مدینه حال و هوای دیگری دارد. هتلهایی که تا چند روز قبل از زائران ایرانی خالی شده بود، پس از حدود 10 روز دوباره پذیرای آنها شده است.
حالا دوباره راه مدینه و دیدار رسول الله(صلوات الله علیه) و ائمه بقیع(علیهم السلام) باز شده است. چیزی که اتفاقات روزهای گذشته باعث شده بود تا دوباره دیدار قبه الخضرا را تنها محدود به آرزوها و تخیلاتمان کند اما همه چیز عوض شده است. قرار نیست تخیل کنیم که مقابل قبرستان بقیع ایستادهایم و به چهار اماممان سلام میدهیم؛ ما اینجاییم و به آنها سلام میکنیم. ما ایرانیها، نظر کرده و فرستاده امام رضاییم و هرچند اماممان غریب الغرباست اما همه ارادتمندان و پیکهایش در این شهر غربت زده عزیزند. این خاصیت ولایت است.
این روزها دوباره سحرهای بقیع دیدنی شده است. پرچمها و نماد کاروانهای ایرانی دوباره بالا رفته و مردم با چشمانی اشک ریز محبت و عنایت اهل بیت (علیهم السلام) به زیارت ائمه بقیع میروند.
حالا همه چیز عادی شده و تنها همان مدینه مانده با غربت همیشگیاش که ذاتی آن است. نفس کشیدن در شهری که دست مولا در آن بسته شده و آه بانوی دو سرا حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) در آن بلند شده است، باید هم برای شیعیانشان سخت و دشوار باشد.
«نفسهای سنگین و بغضآلود»؛ این کاملترین عبارت برای بیان حال و هوای مدینه است. اینجا همه چیز عادی و خوب است؛ اما از غربت چیزی نمیگوییم. ما فرستادههای حضرت غریب الغرباییم.