آیا مادر امام سجاد(ع) ایرانی و دختر یزدگرد ساسانی است

کد خبر: 33381
دست جعل در ساختن مادرى ایرانى براى امام سجاد(ع) دخالت داشته و عمداً دیدگاه‌‏هاى دیگر درباره مادر آن حضرت به ویژه دیدگاه‏‌هایى که او را از کنیزکان بلاد دیگر همانند سِند مى‏‌داند، نادیده گرفته است.
وارث: یکی از شبهاتی که درباره مادر امام سجاد(ع) و همسر امام حسین(ع) وجود دارد این است که می‌گویند مادر امام سجاد(ع) شهربانو نام داشت که دختر یزدگرد سوم بود و حتی گنبد و بارگاهی به نام «بی بی شهربانو» در حاشیه شهرری وجود دارد. درستی یا نادرستی این مطلب را مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی پاسخ داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

با رجوع به منابع مختلف شیعه و سنى درمى‏‌یابیم که از میان ائمه شیعى بیشترین اختلاف درباره نام مادر امام سجاد(ع) وجود دارد تا جایى‏‌ که برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام(1)و برخى دیگر تا شانزده‏(2).نام براى مادر آن حضرت(ع) ذکر کرده‌‏اند(3).مجموع این نام‏‌ها چنین است:

1. شهربانو، 2. شهربانویه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانویه، 8. خولة، 9. برّة، 10. سلافة، 11. غزالة، 12. سلامة، 13. حرار، 14. مریم، 15. فاطمه، 16. شهربان.

با آن که در منابع تاریخى اهل سنّت بر روى نام‏‌هایى چون سلافة، سلامة، غزاله بیشتر مانور داده شده است،(4).اما در منابع شیعى و به خصوص منابع روایى آنها، نام شهربانو بیشتر مشهور شده است. بنا به نوشته برخى از محققان(5).: اولین بار این نام در کتاب «بصائر الدرجات» محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) دیده شده است.(6) بعدها محدّث معروف شیعى یعنى کلینى (م 329 ق) روایت همین کتاب را در کتاب کافى آورد.(7).بقیه منابع یا از این دو منبع بهره گرفته و یا آن که روایاتى ضعیف و بدون سند معتبر را در نوشته‏‌هاى خود آورده‏‌اند.(8)

در این روایت چنین آمده است:

«چون دختر یزدگرد را نزد عمر آوردند، دوشیزگان مدینه براى تماشاى او سرک مى‏‌کشیدند و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان شد. عمر به او نگریست، دختر رخسار خود را پوشید و گفت: اف بیروج بادا هرمز (واى، روزگار هرمز سیاه شود)! عمر گفت: این دختر مرا ناسزا مى‏‌گوید و بدو متوجه شد! امیرالمؤمنین(ع) به عمر فرمود: تو این حق را ندارى که به او آسیبی برسانی، به او اختیار ده که خودش مردى از مسلمانان را انتخاب کند و در سهم غنیمتش حساب کن. عمر به او اختیار داد. دخترآمد و دست خود را روى سر حسین(ع) گذاشت. امیرالمؤمنین على(ع) به او فرمود: نام تو چیست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلکه شهربانویه باشد.

سپس به حسین(ع) فرمود: اى اباعبدالله! از این دختر بهترین شخص روى زمین براى تو متولد مى‏‌شود و على بن حسین(ع) از او متولد شد. آن حضرت را ابن الخیرتین (پسر دو برگزیده) مى‏‌گفتند؛ زیرا برگزیده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارسى».(9)

این روایت از دو جهت سند و متن محل بحث واقع شده است. از جهت سند در آن افرادى مانند ابراهیم بن اسحاق احمر(10) و عمرو بن شمر وجود دارند که متهم به غلو شده و از سوى علمای شیعه مورد تأیید واقع نشده‌‏اند.(11)

اما از جهت متن اشکالاتی دارد بدین شرح:

- اسارت دخترى از یزدگرد، به شدّت محل تردید است.

- اسارت چنین دخترى در زمان عمر و به ازدواج امام حسین(ع) درآمدن در این زمان نیز غیرقابل قبول است.

- در هیچ‏ یک از منابع معتبر شیعى به جز این روایت، لقبى با عنوان «ابن الخیرتین» براى امام سجاد(ع) نقل نشده است.

آیا در این جا نمى‏‌توان نوعى ایرانى‏‌گرایى افراطى را دید که به خیال خود به دلیل پیوند خوردن نسل ساسانیان با نسل پیامبر(ص) در امام سجاد(ع)، خواسته‌‏اند آن حضرت(ع) را به عنوان «خیر اهل الارض» معرفى کنند؟

این‏گونه نقدها بر گزارش‏‌هاى حاوى نام شهربانو باعث مى‏‌شود تا این گزارش‏‌ها را از ساحت ائمه(ع) به دور و آن را ساخته دست حدیث‏‌پردازان بدانیم و نام شهربانو را براى مادر آن حضرت(ع) نفى کنیم.

درباره نَسَب مادر امام سجاد(ع) نیز منابع متقدم تاریخى و روایى دچار اختلاف شده‏‌اند. برخى مانند یعقوبى (متوفى 284 ق)(12) ، محمد بن حسن قمی(13)، کلینى (متوفى 329 ق)(14)، محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) علامه مجلسی(15)، شیخ صدوق (متوفى 381 ق)(16) و شیخ مفید (متوفى 413 ق)(16) او را دختر یزدگرد دانسته‏‌اند، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند.

این نَسَب تقریباً در میان منابع متأخر به عنوان یک شهرت فراگیر جاى خود را باز کرده است؛ به گونه‏‌اى که میدان اظهار وجود براى دیدگاه‏‌هاى مخالف نگذاشته است.(17)

در مقابل این قول، برخى از منابع متقدم و متأخر دیدگاه‏‌هاى دیگرى مانند سیستانى، سِندى و یاکابلى بودن او را متذکر شده و بسیارى از منابع بدون ذکر محل اسارت او، تنها با عنوان «امّ ولد» (کنیز صاحب فرزند) از او یاد کرده‌‏اند. (18)برخى نام‏‌هاى بزرگان ایرانى هم چون سبحان، سنجان، نوشجان و شیرویه را به عنوان پدر او ذکر کرده‌‏اند.(19)

براى نقد و بررسى این نَسَب نمى‏‌توانیم به بحث‏‌هاى سندى این گزارش‌‏ها تکیه کنیم؛ زیرا هیچ‏یک از اقوال داراى سند مستحکمى نیست. علاوه بر آن که بیشتر کتاب‏‌هاى تاریخى همانند تاریخ یعقوبى، مطالب خود را بدون ذکر اسناد نقل مى‏‌کنند.

بنابراین باید فقط از راه محتوا به بررسى آنها پرداخت که در این راستا اشکالات زیر خود را نشان مى‏‌دهد:

1. مهم‏ترین اشکال اختلاف این گزارش‏‌ها در ذکر نام او است که منابع مختلف پیش گفته اسامى گوناگونى همانند شهربانو، سلاخه، غزاله براى او نقل کرده‌‏اند و این نشان مى‌‏دهد که این مطالب، سازندگان مختلف با انگیزه‌‏هاى یکسانى داشته است که همان تعصب ایرانى‌‏گرى و ارتباط دادن میان ایرانیان و امامان(ع) از راه نَسَب بوده است تا به خیال خود فره ایزدى را از ساسانیان به امامان شیعه منتقل سازند.

2. اختلاف این گزارش‌‏ها در زمان اسارت او نیز یکى دیگر از اشکالات است که برخى آن را در زمان عمر، برخى دیگر در زمان عثمان و برخى مانند شیخ مفید آن را در زمان خلافت حضرت على(ع) دانسته‏‌اند.( 20)

3. اصولاً کتاب‌هایى مانند تاریخ طبرى و الکامل ابن اثیر که به صورت سال‏‌شمار جنگ‏‌هاى مسلمانان با ایرانیان را تعقیب کرده و مسیر فرار یزدگرد را به شهرهاى مختلف ایران نشان داده‌‏اند، در هیچ موردى به ذکر اسارت فرزندان او نمى‏‌پردازند؛ با آن که این مسأله، بسیار مهم‏تر از حوادث جزئى است که به آنها اشاره شده است. این نکته جعلى بودن گزارش اسارت دختران یزدگرد را تقویت مى‏‌کند.

4. برخى از نویسندگان متقدم همانند مسعودى، هنگام ذکر فرزندان یزدگرد سوم، دخترانى با نام‏‌هاى ادرک، شاهین و مردآوند براى او ذکر مى‏‌کنند که اولاً با هیچ‏یک از نام‏‌هایى که براى مادر امام سجاد(ع) گفته شده، هماهنگى ندارد و ثانیاً خبرى از اسارت آنها در تمام نوشته‏‌هاى خود به میان نمى‏‌آورد.(21)

5. از مهم‏ترین اسناد تاریخى که مى‏توان درباره مادر امام سجاد(ع) به آن استناد کرد، نامه‏‌هاى منصور به محمد بن عبدالله معروف به «نفس زکیه» است که رهبرى مخالفان طالبى (اولاد ابوطالب) را در مدینه بر عهده داشت و همیشه میان او و منصور نزاع و درگیرى بود.

در یکى از این نامه‏‌ها که منصور قصد ردّ ادعاهاى محمد مبنى بر افتخاریه نَسَب خود را داده چنین مى‏‌نگارد: «ما وُلِدَ فیکم بعد وفاة رسول الله(ص) افضل من على بن الحسین و هو لِاُم ولد».(22) یعنی، بعد از رحلت پیامبر خدا(ص) در میان شما شخصیتى برتر از على بن حسین (امام سجاد) ظهور نکرده، در حالى‏ که او فرزند ام ولد (کنیز داراى فرزند) بود.

جالب آن است که هیچ اعتراضى - نه از سوى محمد و نه از سوى دیگران - به این فقره شنیده نمى‏‌شود که على بن حسین(ع) فرزند کنیز نبود؛ بلکه فرزند شاهزاده‏اى ایرانى بود! در حالى‏ که اگر این داستان واقعیت داشت، حتماً محمد بن عبدالله براى پاسخ دادن، به آن استناد مى‏‌کرد.

مجموعه این قرینه‏‌ها ما را به این نتیجه مى‏‌رساند که دست جعل در ساختن مادرى ایرانى با این اوصاف براى امام سجاد(ع) دخالت داشته و عمداً دیدگاه‌‏هاى دیگر درباره مادر آن حضرت(ع) - بویژه دیدگاه‏‌هایى که او را از کنیزکان بلاد دیگر همانند سند مى‏‌داند - نادیده گرفته است. در حالى‏ که تا قبل از اواخر قرن سوم بیشتر ناقلان، او را از کنیزان سِند یا کابل مى‏‌دانستند.(22) بدین سان اظهار نظر قطعی درباره ایرانی بودن امام سجاد(ع) مشکل و دلایل و قراین خلاف آن را اثبات می‌کند. اگر چه مشهور آن است که شهربانو دختر یزگرد همسر امام سجاد (ع) است و علت شهرت آن می‌تواند پیوند نسل ایرانی به بنی‌هاشم و خاندان پیامبر و همچنین حضور ایرانیان در کر بلا باشد بدین معنا که هم مادر امام سجاد و هم خود حضرت در کر بلا حضور داشته و این افتخار بزرگ برای ایرانیان است.

همچنین وجود بارگاه منتسب به شهر بانو در شاه عبدالعظیم(ع) می‌تواند موجب این شهرت باشد و حال آنکه در این باره باید بگوییم که تقریباً تمام منابع متقدم شیعى - که به زندگانى مادر امام سجاد(ع) پس از اسارت پرداخته‌اند - چنین نگاشته‏‌اند: او در هنگام تولد امام در همان حالت نفاس از دنیا رفت.(23) و نیز چنین گفته‏‌اند: یکى از کنیزان حضرت على(ع) به عنوان دایه به بزرگ کردن او پرداخت و مردم خیال مى‏‌کردند که او مادر امام(ع) است و بعد از آنکه آن حضرت او را شوهر داد، فهمیدند که او دایه امام(ع) بود، نه مادر او.(24)

بنابراین، قطعاً از دیدگاه منابع معتبر، حضور مادر امام(ع) در کربلا منتفى است؛ حال با هر نام و نسبى که مى‏‌خواهد باشد.

از مطالب قبل و اثبات عدم حیات مادر امام بعد از تولد امام(ع) خود به خود این موضوع روشن مى‏‌شود. همچنین از سوى محققان معاصر با دلایل قطعى ثابت شده است که بقعه بى‏ بى شهربانو - که در کوهستان شرق رى معروف به کوه بى‏ بى شهربانو پدیدار است - هیچ ربطى با مادر امام(ع) ندارد و بنایى است که در قرون بعدى ساخته شده است. چنان‏که تاریخ ساخت صندوق منبت کارى آن سال 888 هجری قمری را نشان مى‏‌دهد و درب منبت کارى آن کار عهد صفوى است و الحاقاتى از هنر دوره قاجاریه دارد.(25)

عدم ذکر چنین بقعه‏‌اى در آثار شیخ صدوق - که خود سالیان دراز در رى مى‏‌زیسته و به آن آشنایى کامل داشته - مؤید دیگرى بر عدم وجود این بقعه در قرن چهارم و در زمان شیخ صدوق (متوفى 381 قمری) است.

دیگر نویسندگانى هم که به ذکر احوال عبدالعظیم حسنى(ع) و شخصیت‏‌هاى بزرگ مدفون در رى پرداخته‌اند، نامى از چنین بقعه‌‏اى نبرده‌‏اند.

این احتمال وجود دارد که در قرون بعدى زنى پارسا با نام شهربانو در این مکان دفن شده و با گذشت سالیان، مردمان آن سامان او را با مادر امام سجاد(ع) - که در آن زمان مشهور به شهر بانو بوده - اشتباه گرفته‏‌اند و یا برخى این اشتباه را در زبان مردم انداخته و با انگیزه‏‌هایى به تقویت آن پرداخته‌‏اند.(26)

 

پی‌نوشت‌ها:

1- ملاآقا دربندى، اکسیر العبادات فى اسرار الشهادات، ج 3، ص 110.

2- همان.

3- شهیدى، سیدجعفر، زندگانى على بن الحسین(ع).

4- ‏زندگانى على بن الحسین(ع)، ص 10 و 11.

5- مقاله «حول السیدة شهربانو» نوشته شیخ محمد هادى یوسفى، مندرج در مجله رسالة الحسین(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ربیع‌‏الاول 1412

6-.بحارالانوار، ج 46، ص 8-13

7- افتخارزاده، محمودرضا، شعوبیه ناسیونالیسم ایران، ص‏305 که از منابعى چون انساب الاشراف بلاذرى، طبقات ابن‏سعد، المعارف ابن ‏قتیبه دینورى و الکامل مبرّد اسامى فوق را نقل مى‏‌کند.

8- ‏شهیدى، زندگانى على بن الحسین(ع)، ص 12

9- بحارالانوار، ج 46، ص 9، ح 20.

10 - اصول کافى، ج 2، ص 369

11- شعوبیه ناسیونالیسم ایرانى، ص 289-337.

12- با استفاده از ترجمه حاج سید جواد مصطفوى (اصول کافى، ج 2، ص 369).

13 - آیت‌الله خویى، معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 202 و ج 13، ص 106.

14- همان.

15- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 303.

16 -‏تاریخ قم، ص 195

17- اصول کافى، ج 2، ص 369.

18- بحارالانوار، ج 46، ص 9

19- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 128

20- الارشاد، ص 492

21- زندگانى على بن الحسین(ع)، ص 12.

22- شعوبیه، ص 305.

23- حول السیدة شهربانو، ص 28.

24- شعوبیه، ص 324.

25- همان، ص 304.

26- الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 570.


/ف.م214