جشن ولادت حضرت علی اکبر(ع) در هیئت عبدالله بن الحسن برگزار شد+گزارش تصویری

کد خبر: 33679
مراسم جشن ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام شیخ عباس صراف و مداحی کربلایی حنیف طاهری، محسن جعفری فرد و محمد جواد پرچمی در هیئت عبدالله بن الحسن علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم جشن ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام شیخ عباس صراف و مداحی کربلایی حنیف طاهری، محسن جعفری فرد و محمد جواد پرچمی در هیئت عبدالله بن الحسن علیه السلام برگزار شد. 

در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام صراف را می خوانید:


پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می فرمودند: خداوند رحمت کند کسی را که در ماه شعبان مرا یاری دهد.

وقتی ابوبصیر خدمت امام صادق علیه‌السلام رفت، عرض کرد: افضل اعمال در ماه شعبان چیست که به واسطۀ آن اعمال هم یاری کردن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ایجاد شود و هم زمینه ای برای درک ما از ماه مبارک رمضان. فرمودند: افضل اعمال صدقه دادن و استغفار است. استغفارهای مختلفی را فرمودند. اما نکته ای که در یکی از استغفارها جلوۀ ولایی و معرفتی در آن است، این بود که فرمودند: هر کسی موفق شود تا در ماه شعبان استغفارش اینگونه باشد: " أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ذُو (ذَا) الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ‏ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِيلٍ خَاضِعٍ فَقِيرٍ بَائِسٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ مُسْتَجِيرٍ لاَ يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً وَ لاَ مَوْتاً وَ لاَ حَيَاةً وَ لاَ نُشُوراً " خداوند فردای قیامت او را در افق مبین قرار خواهد داد. پرسیدند: افق مبین چیست؟ فرمودند: زمین مسطحی است بین برزخ بهشتی و جهنم برزخی. آنجا محل اسکان ما اهل بیت علیه‌السلام است. هر کسی در این دنیا در ماه شعبان با این ذکر اهل استغفار شود، بعد از مرگش در افق مبین کنار ما خواهد بود. نکته ای که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: البته کسانی می آیند که با اعتقاد صحیح و سالم تا آنجا خودشان را بکشانند.

نزد امام علی علیه‌السلام رفتند و پرسیدند: سلمان چگونه به مقام مِنّا رسید؟ فرمودند: ایشان هرگاه خدمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می رسید اجازه می خواست که اعتقاداتش را عرضه کند.

از امام هادی علیه‌السلام پرسیدند: کلمۀ " مِنّا " را که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به سلمان دادند، چطور شد که شما به حضرت عبدالعظیم حسنی هم دادید؟ فرمودند: همان کاری را که سلمان در جایگاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله کردند را کرد، عرضۀ اعتقادات. گفتند: ما چگونه عرضۀ اعتقادات کنیم؟ فرمودند: در قبور ما زیارت نامه هایی که هست، خود عرضۀ اعتقادات است.

اگر کسی بتواند زحمت بکشد و کار کند باید توسل هم بکند. که آدم زمانی که می خواهد بمیرد با اعتقادات صحیح و سالم جان دهد و از دنیا رود که آن طرف کاری به او نخواهند داشت.

در زمان امام صادق علیه‌السلام راهزنی بود که بسیار حرفه ای بود! به طرزی که افرادی را اجیر کرده بود تا برایش کار کنند. خودش خیمه میزد و می نشست و سربازها و نوچه هایش در بیابان قافله ها را می گرفتند و مال هایشان را ترکه می کردند. قافله ای را زدند و از پیرزنی هم بقچه ای گرفتند. نزد او بردند، بقچۀ پیرزن را که باز کردند تعدادی پارچۀ قواره ای بسیار گران قیمت را دیدند، تا چشمش به آن پارچه ها افتاد گفت: بقیۀ اجناس را دور بریزید که همین پارچه ها ما را کفایت می کند. گفت: پارچه ها را باز کنید تا عیارشان را بسنجیم. بعد از یکی دو پارچه، لای پارچۀ سومی تکه کاغذی بود، که در آن آیه قرآنی نوشته بود. گفت: صاحب پارچه را بیاورید. آوردند و رئیس راه زنها گفت: این نوشته چیست که نوشتی؟ گفت: آیةالکرسی. پرسید: چرا لای پارچه ها گذاشتی؟ گفت: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که اگر کسی می خواهد مالش محفوظ باشد، آیةالکرسی را با دست خود بنویسد و وسط مالش بگذارد از برکت آن مالش از بلیات محفوظ می ماند. بخاطر محفوظ بودن پارچه ها این کار را کردم. پارچه ها را تا کرد و در بقچه گذاشت و به پیرزن داد. همه تعجب کردند. زمانی که پیرزن در حال خروج از خیمه بود، راهزنی گفت: رئیس! چرا این پارچه ها را دادی؟ گفت: ما دزد مال مردم هستیم، نه دزد اعتقادات مردم. اگر پارچه ها را بر میداشتم اعتقاد او ضعیف می شد، ولی با این کار اعتقادش قوی هم می شود.

پیرزن به مدینه رفت و تصمیم گرفت قصه را برای امام صادق علیه‌السلام تعریف کند. بعد از شنیدن آن قصه امام به ابوبصیر فرمود: برو و آن راهزن را بیاور. وقتی به رئیس راهزن گفت از طرف امام صادق علیه‌السلام آمده، تمام قد بلند شد. عرض کرد: امام با تو کار دارد. گفت: کار امام به راهزن ها افتاده است!؟ رفتند و خدمت امام رسیدند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ابوبصیر ما را تنها بگذار. قریب به یک ساعت طول کشید. ناگهان در باز شد و او لخت بود و عبای امام دورش پیچیده شده بود و به پهنای صورت گریه میکرد. تا چشم ابوبصیر به او افتاد، راهزن گفت: جعفر ابن محمد به من کمک کرد. ابوبصیر نزد امام صادق علیه‌السلام رفت و گفت: چه اتفاقی افتاد؟ فرمودند: کسی در این عالم به جایی برسد که آنقدر مقید باشد که اعتقادات مردم را در نظر گرفته باشد، اگر تمام عمرش به بطالت گذشته باشد و لحظه ای از عمرش باقی مانده باشد، ما اهل بیت علیه‌السلام او را بر میگردانیم. ما جلوۀ مقلب القلوب هستیم. لباس هایش را در آورد چون غصبی بود و آقا فرمودند: در بیاور.

این دزد بعدها جز شاگردان امام شد. حدود 121 روایت امام صادق علیه‌السلام از قول او است. توبه کرد و مال مردم را داد. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: کسی که در این عالم دزد اعتقادات مردم نباشد، خیلی برایش کار می کنیم.

متأسفانه امروزه دزد اعتقادات زیاد شده است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: اگر کسی در ماه شعبان مقید به گفتن این ذکر شود: " أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ذُو (ذَا) الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ‏ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِيلٍ خَاضِعٍ فَقِيرٍ بَائِسٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ مُسْتَجِيرٍ لاَ يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً وَ لاَ مَوْتاً وَ لاَ حَيَاةً وَ لاَ نُشُوراً " و با اعتقادات صحیح و سالم از دنیا برود، فردای قیامت در افق مبین کنار ما اهل بیت علیه‌السلام زندگی خواهد کرد.

در ادامۀ این مراسم ذاکران اهل بیت علیهم السلام، کربلایی حنیف طاهری، محسن جعفری فرد و محمد جواد پرچمی به مولودی خوانی پرداختند.