عبارت «خامس آل عبا»، صفت ویژهای برای کدام یک از پنج تن اصحاب کساء است؟
در برخی از زیارات؛ امیرالمؤمنین علی(ع)، خامس آل عباء معرفی شده، در حالیکه در مواردی حضرت زهرا(س) متصف به این صفت است و در مواردی سید الشهداء(ع) را متصف به این صفت نمودهاند. علت این نامگذاری برای امیرالمؤمنین علی(ع) چیست؟
وارث : در روایات، تعبیر «خامس آل عبا» برای چند نفر از «اصحاب کساء» مورد استفاده قرار گرفته است:
1. امام هادی(ع) فرمود: «خدایا! درود فرست بر ولیّ خود ... علی بن ابیطالب که پس از پیامبرت، به عدل و عدالت قیام کرده است ... کسی که پیامبر(ص) در روز عقد برادری، تنها او را به برادری خود انتخاب کرد و برای پیامبر به منزله هارون(ع) بوده برای موسی(ع) ... کسی که خامس آل عبا بود و شوهرِ بانویی بود که سرور زنان است».[1] برخی نقلهای دیگر نیز از صفت «خامس آل عبا» برای امام علی(ع) استفاده کردهاند.[2]
2. محمّد بن على بن حنفیّه بر سر قبر برادرش امام حسن مجتبی(ع) حاضر شد و میگفت: «سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان و فرزند اوّلین نفر از مسلمین! چگونه اینطور نباشد و حال آنکه تو فرزند هدایت و همقسم با تقوا و پنجمین نفر از اصحاب کساء میباشى، دست رحمت خدا تو را پرورش داده، و در دامان اسلام رشد نمودهاى و از پستان ایمان شیر خوردهاى...».[3]
3. عطیّه کوفى نقل میکند با جابر بن عبدالله انصارى براى زیارت قبر امام حسین(ع) بیرون شدیم، وقتى به کربلا رسیدیم جابر کنار فرات رفت و غسل کرد سپس لنگى به کمر خود بست ... زمانی که نزدیک قبر رسید به من گفت دستم را به قبر برسان، تا دستش به قبر رسید بیهوش به روى آن افتاد ... [و گفت:] «من گواهم که تو فرزند پیامبران و پسر آقاى مؤمنان و پسر همپیمان تقوا و پرهیزگارى، از نژاد هدایت، پنجمین نفر از اصحاب کساء، پسر سیّد نقباء و پسر فاطمه بهترین زنان هستی...».[4] چنین تعبیری برای امام حسین(ع) در موارد دیگری نیز به کار گرفته شده است.[5]
4. نقل ویژهای از ماجرای «اهل کساء» وجود دارد که امروزه به «حدیث کساء» مشهور است. اگرچه اصل ماجرا مورد تأیید فریقین است، اما این نقل خاص از لحاظ دانش حدیثشناسی قابل تأیید نیست. به هر حال در این نقل، حضرت فاطمه(س) آخرین نفری است که بر پیامبر(ص) وارد میشود و شاید برخی به دلیل همین نقل، حضرتشان را «خامس آل عبا» نامیدهاند.
بعد از ملاحظه روایات و نقلهای فوق، باید گفت که اگر این تعبیر را تنها منطبق بر یک فرد بدانیم، طبیعتاً تنها باید یکی از این روایات را بپذیریم ولی به نظر میرسد که استفاده از این تعبیر برای افراد مختلف، نادرست نباشد؛ زیرا «خامس آل عبا»، لزوماً به معنای پنجمین و یا کوچکترین نیست، بلکه میتواند به معنای «یکی از آن پنج نفر» نیز باشد. در این نوع تعابیر، اهمیت بر اهل کساء بودن است؛ یعنی مقصود از این تعبیر آن است که شخص موصوف به این صفت، یکی از افراد شرافتمندی میباشد که در ماجرای اهل کساء حضور داشته است. به عبارتی فضیلت واقعی، از اهل کساء بودن است و از این نگاه، تفاوتی میان نفر اول بودن و یا پنجمین نفر وجود ندارد.
2. محمّد بن على بن حنفیّه بر سر قبر برادرش امام حسن مجتبی(ع) حاضر شد و میگفت: «سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان و فرزند اوّلین نفر از مسلمین! چگونه اینطور نباشد و حال آنکه تو فرزند هدایت و همقسم با تقوا و پنجمین نفر از اصحاب کساء میباشى، دست رحمت خدا تو را پرورش داده، و در دامان اسلام رشد نمودهاى و از پستان ایمان شیر خوردهاى...».[3]
3. عطیّه کوفى نقل میکند با جابر بن عبدالله انصارى براى زیارت قبر امام حسین(ع) بیرون شدیم، وقتى به کربلا رسیدیم جابر کنار فرات رفت و غسل کرد سپس لنگى به کمر خود بست ... زمانی که نزدیک قبر رسید به من گفت دستم را به قبر برسان، تا دستش به قبر رسید بیهوش به روى آن افتاد ... [و گفت:] «من گواهم که تو فرزند پیامبران و پسر آقاى مؤمنان و پسر همپیمان تقوا و پرهیزگارى، از نژاد هدایت، پنجمین نفر از اصحاب کساء، پسر سیّد نقباء و پسر فاطمه بهترین زنان هستی...».[4] چنین تعبیری برای امام حسین(ع) در موارد دیگری نیز به کار گرفته شده است.[5]
4. نقل ویژهای از ماجرای «اهل کساء» وجود دارد که امروزه به «حدیث کساء» مشهور است. اگرچه اصل ماجرا مورد تأیید فریقین است، اما این نقل خاص از لحاظ دانش حدیثشناسی قابل تأیید نیست. به هر حال در این نقل، حضرت فاطمه(س) آخرین نفری است که بر پیامبر(ص) وارد میشود و شاید برخی به دلیل همین نقل، حضرتشان را «خامس آل عبا» نامیدهاند.
بعد از ملاحظه روایات و نقلهای فوق، باید گفت که اگر این تعبیر را تنها منطبق بر یک فرد بدانیم، طبیعتاً تنها باید یکی از این روایات را بپذیریم ولی به نظر میرسد که استفاده از این تعبیر برای افراد مختلف، نادرست نباشد؛ زیرا «خامس آل عبا»، لزوماً به معنای پنجمین و یا کوچکترین نیست، بلکه میتواند به معنای «یکی از آن پنج نفر» نیز باشد. در این نوع تعابیر، اهمیت بر اهل کساء بودن است؛ یعنی مقصود از این تعبیر آن است که شخص موصوف به این صفت، یکی از افراد شرافتمندی میباشد که در ماجرای اهل کساء حضور داشته است. به عبارتی فضیلت واقعی، از اهل کساء بودن است و از این نگاه، تفاوتی میان نفر اول بودن و یا پنجمین نفر وجود ندارد.
[1]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 558، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[2]. ابن شاذان قمی، أبو الفضل سدیدالدین، ص 77، الفضائل، قم، منشورات الرضی، چاپ دوم، 1363ش.
[3]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص 53، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 6، ص 41، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 74، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383ق؛ کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص 288، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1418ق.
[5]. شیخ مفید، محمّد بن محمد بن نعمان، کتاب المزار، محقق، مصحح، ابطحی، سید محمد باقر، ص 181، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ج 3، ص 70، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1415ق.
اسلام کوئست
/م.ی216
اسلام کوئست
/م.ی216