سکوت حیدری ذوالفقار فاطمی در دستان بسته 175 غواص مدافع حریم ولایت
وقتی دخت پیامبر اکرم دست در دست وصی و دو یادگار نبوت ، در شبهای مستور مدینه حجت را بر در خانه تک تک اصحاب رسول الله تمام میکرد، با نور استدلالهای قرآنیِ عقلی و نقلی، ظلمت را رسوا مینمود ، انصار و مهاجر چاره ای جز پیمان بستن باحق نداشتند ولی چه سود که صبحگاه وعده با جهل مطلق تجدید بیعت میکردند! جاودانه برهان مظلومیت آن بانو نگریستن به دستهای بسته ولایت بود.
حضرت زهرا مصداق آیه" مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ" است چو غرق دریای ولایت و نبوت شوی" یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ " از آن حاصل نکنی !بعد از جنگ احزاب امیرالمومنین با تنی خسته و مجروح شمشیر خود را به که میسپارد جز آن که امینش باشد " خُذِی هَذَا السَّیْفَ فَقَدْ صَدَقَنِی الْیَوْمَ " چرا که او مدافع حریم ولایت، اول علی شناس است. قراربه دفاع باشد زبیر هم از حریم ولایت دفاع کرد ولی از ماه من تا ماه گردون ، تفاوت تا کجاست؟
کسی که وصیت میکند برسر جنازه من جز یار نیاید ، میخواهد جلوی لوث کردن تاریخ را بگیرد تا غاصبان دیروز مدعیان امروز و حاکمان فردا نباشند،مگر اجازه دیدار به مدعیان داد؟ چرا قبر ایشان ازمامخفی است؟ چرا در خفا حضرت فاطمه تشییع شدند؟ چرا وصیت نمودند :
" اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیْرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ "
این "حَسَکهُ النِفاق " بود که پیراهن شما را کهنه کردو دست شما را بست و در سکوت سرد جا داد، ولی نمیدانست که این سکوت شما ذوالفقاری حیدری در دستان مدافعان فاطمی ولایت است!و این میشود پیش بینی قرآن برای اهل نفاق:
" وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم " که اهل بصیرت از این فتنه دور باد!
اما در این میان ،گمنامی حاصلی داشت برای تحقیق اهل بصیرت "مجهول بودن قبر برای چه؟"
و چه زیبا تاریخ تکرار میشود به تأسی از آن مظلومین این شهدای غواص دست بسته ،برگی دیگر از سند مظلومیت فاطمی شدند!
به امید منتقم مظلومین همیشه تاریخ :
" إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ "
" مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و خدا را فراوان یاد کردند و چون مورد ستم واقع شدند انتقام گرفتند و ستمکاران به زودی خواهنددانست که به چه مکانی باز میگردند"
اینان که نشانی ولایت بودند
یکپارچه فانی ولایت بودند
با دست و دهان بسته این فاطمیان
غواص معانی ولایت بودند
سیدمحمد میرهاشمی
بر سینه مدال افتخاری دارند
از فاطمه ارث بیشماری دارند
در عشق مرید حضرت عباس اند
در پیش حسین اعتباری دارند
سی سال اگر چه مثل زهرا بودند
حالا همگی سنگ مزاری دارند
هر چند که دستشان به ظاهر بسته ست
اما بنگر چه ذوالفقاری دارند
دیدند گزینهها چو روی میز است
از راه رسیده، قصد یاری دارند
اینان که حماسه ساز میدان بودند
ترسی ز مذاکرات جاری دارند
یک مشت پلاک و استخوان، خود گویاست
از دولت ما چه انتظاری دارند
محمود مربوبی
از دید ما هر چند مشتی استخوان هستید
خونید و در رگهای این دنیا روان هستید
حتی همان روزی که با ما در زمین بودید
معلوم بود از اول اهل آسمان هستید
مانند مرواریدهایی در کف دریا
مانند گنجی در دل جبهه نهان هستید
از راه میآیید و با عطر نفس هاتان
در کوچههای مردهی این شهر جان هستید
گمنام ما هستیم فرزندان روح الله!
با بی نشانی صاحب نام و نشان هستید
قصد شما خوانخواهی زهراست بیخود نیست
اینکه شبیه غربت مولایتان هستید
از ریسمان دست هاتان میشود فهمید
که داغدار غربت یک کاروان هستید
جای تعجب نیست اینکه تشنه جان دادید
سیراب جام ساقی لب تشنگان هستید
محمد بیابانی
کجاست مرد دلیری که نیل بشکافد
حجاب توطئه را با دلیل بشکافد
همان که فاتح نیل و نهنگ اروند ست
همان که بر سر پیمان عشق پابند است
خوش آمدید که در شهر ما هوا پس بود
که در نبود شما آشیان کرکس بود
به انتظار تو از کربلای چار، دچار
به خاطرات تو یک عمر آزگار دچار
تن سلامت تو زیر خاک، یک راز است
و دست بستهی تو مثل بال پرواز است
بیا و یک تنه تحریم عشق را بشکن
بیا و حلقهی تنگ دمشق را بشکن
بیا و معنی دستان بسته افشا کن
وحید یامین پور
منبع: قدیم الاحسان
/ف.م214