اشعار آیینی ویژه شهادت امام جعفر صادق (ع) / حضرت صادق مگر فرزند پيغمبر نبود

کد خبر: 38389
" آقا تو را چون حیدر کرار بردند "


آقا تو را چون حیدر کرار بردند


در پیش چشم بچه های زار بردند


تو آن همه شاگرد داری پس کجایند!


آقا چه شد آن شب تو را بی یار بردند؟


این اولین باری نبود اینطور رفتید


آقا شما را اینچنین بسیار بردند


وقتی شما فرزند ابراهیم هستی


قطعاً شما را از میان نار بردند


آن شب میان کوچه ها با گریه گفتی...


که عمه جان را هم سر بازار بردند


یاد رقیه کردی آنجا که شما را


پای برهنه از میان خار بردند


این ظاهر درهم خودش می گوید آقا


حتما شما را از سر اجبار بردند


سخت است اما آخرش تابوتتان را


آقا هزاران شیعه در انظار بردند



شاعر : مهدی نظری


شعر آیینی شهادت امام جعفر صادق (ع) / حضرت صادق مگر فرزند پيغمبر نبود


" حضرت صادق مگر فرزند پيغمبر نبود "


حضرت صادق مگر فرزند پيغمبر نبود
يا مگر ريحانه ي صديقه ي اطهر نبود

با چه تقصير و گنه بر خانه اش آتش زدند
اجر نشر دانش او شعله ي آذر نبود

اجر و پاداش رسول و عترت مظلوم او
در دل شب حمله بر باب الله اکبر نبود

نيمه شب کز خانه مي بردند صاحب خانه را
بر روي دوشش عبا ، عمامه اش بر سر نبود

از براي بردن مولا کس از ابن ربيع
سنگدل تر، بي حياتر، بلکه ظالم تر نبود

او پياده مي دويد و اين به اسب خود سوار
گوئيا در سينه ي تنگش نفس ديگر نبود

ديدن بابا در آن حالت پسر را مي کشد
خوب شد همراه بابا موسي جعفر نبود

از شرار زهر مثل شمع سوزان آب شد
غير تصويري بجا ز آن نازنين پيکر نبود

پاره پاره قلبش از انگور زهر آلوده شد
از بني العباس جز اين شيعه را باور نبود

بعد عمري سوختن بر قلب او آتش زدند
اين ستم بالله روا بر آل پيغمبر نبود

«ميثم» آن روزي که شد آن پيکر پاکيزه دفن
محشر شهر مدينه کمتر از محشر نبود



غلامرضا سازگاری

/1102101305