حقایقی ازجهان آخرت

کد خبر: 44337
وارث: یکی از آموزهای بنیادین همه‌ ادیان الهی، آموزه‌ باور به معاد و جهان پس از مرگ است؛ نزدیک به بیش از یک سوم آیات قرآن کریم به مسأله‌ معاد و رستاخیز نیک و بد اختصاص یافته است؛ قرآن علاوه بر استفاده‌ انگیزشی از موضوع معاد برای ترغیب مؤمنان به کارهای نیک و پرهیز از کارهای بد و پلید، اساسا معاد را محصول و غایت معقول عالم معرفی می‌کند و آن را بر توحید و غایتمندی حکیمانه‌ عالم مبتنی می‌داند. در آیات قرآن هم بر ضرورت معاد استدلال شده و هم تصویر روشنی از رویدادهای آن ترسیم شده است. بدون شک حقیقت جهان آخرت و رویدادهای آن برای ما روشن نیست ویقینا تا در وضعیت عالم پس از مرگ قرار نگیریم، نخواهیم فهمید که حقیقت پاداش‌ها و کیفرهای اخروی چیست. امام علی (ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: هرچه از دنیاست، شنیدنش بزرگتر از دیدن آن و هرچه از آخرت است، دیدنش عظیم‌تر از شنیدن است! مع الوصف، مسأله‌ معاد همواره برای عده‌ای از انسان‌ها  ناموجه و نامعقول تلقی شده و آن را دور از واقعیت دانسته‌اند؛ البته همه‌ منکران معاد یکدست و یکسان نبوده و نیستند؛ عده‌ای، از خاستگاه شهوت عملی و برای رهایی از عذاب وجدان و آزادی عمل در هوس‌بازی به انکار معاد روی می‌آورند و عده‌ای دیگر به سبب وجود شبهات علمی؛ در نوشتارحاضرکه توسط مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم تهیه شده پاره‌ای از شبهات مربوط به معاد‌شناسی قرآن کریم مطرح و به آنها پاسخ داده شده است.
چکیده‌ شبهه
با تأمل در آیات قرآن و تصویری که از معاد و رستاخیز به دست می‌دهد، ابهام‌های فراوانی در ذهن شکل می‌گیرد که باور به چنین مرحله‌ای از حیات را آن گونه که قرآن ترسیم می‌کند، دشوار می‌سازد! در قصه‌ جهان پس از مرگ قرآن، پرسش‌های زیادی قابل طرح است که ظاهرا پاسخ روشنی برای آنها نیست! پرسش‌هایی از این دست که:
1. کسی که در سن کودکی از دنیا می‌رود، چه کسی از او مراقبت می‌کند و وقتی رشد نمی‌کند، چه لذتی از نعمت‌های ابدی بهشتی می‌برد و اگر به صورت جوان محشور شود، این جوان، دیگر آن کودک نیست و عملی انجام نداده که بخواهد پاداش بگیرد یا عقاب شود!
2. کسی که در سن پیری از دنیا می‌رود، چگونه می‌خواهد از نعمت‌های بهشتى استفاده کند و با درد و ضعف و مرض پیری چه می‌کند؟ اگر جوان شود، دیگر آن شخص نیست و قسمتی از عمرش، که بیشتر اعمال نیکش را در آن انجام داده است، نادیده گرفته می‌شود؛
3. تکلیف زنان در بهشتی که نعمت‌های آن برای مردان است، چه می‌شود؛
4. زندگی ابدی و یکنواخت چه لذتی دارد و خستگی و احساس بطالت را به همراه می‌آورد! 5. مباحث مطرح‌شده در قرآن با نتایج علوم طبیعی سازگاری ندارد! 6. ...
مقدمه
آموزه‌ معاد یکی از اصول دین است؛ یعنی جزو مسائلی است که انسان باید با تحقیق و بدون تقلید آن را باور کند؛ آن مقدار از این آموزه که با پای عقل می‌توان پیمود، اثبات اصل معاد و پاره‌ای از مختصات کلی آن است اما درباره‌ جزئیات آن باید به وحی پیامبران گوش سپرد؛ از این رو پس از باور به اصول دین با دلیل‌های محکم عقلی، خود عقل، ما را به تبعیت از قرآن و معصومان علیهم‌السلام، در جزئیات مسائل مربوط به معاد، رهنمون می‌شود.
قلمرو علوم طبیعی، محدود به امور تجربه‌پذیر
«علم تجربی بر دو پایه مبتنی است: فرضیه و آزمون؛  برای تبیین یک پدیده، ابتدا مسأله‌ و سپس فرضیه‌ای در ذهن یک محقق نقش می‌بندد و پس از آن، فرضیه مورد آزمایش قرار می‌گیرد؛ اگر آزمایش‌ها فرضیه را تأئید کرد به صورت یک اصل یا قانون علمی، مورد قبول واقع می‌شود و تا فرضیه‌ جامع‌تری نیامده، آن اصل به قوت خود باقی است؛ علم، از این راه به کشف علت‌ها می‌پردازد؛ این روش در کنار مزیت‌های زیادی که دارد، از کاستی‌ها و ضعف‌هایی هم رنج می‌برد؛ بزرگ‌ترین نارسایی آن این است که محدود به آزمون است؛ یعنی فقط درباره‌ چیزی می‌تواند اظهارنظر کند که قابل آزمایش باشد»(1)و به قلمروهایی که قابل آزمایش نیستند، راهی ندارد؛ بنابر این اگر نتواند چیزی را ثابت کند، دلیل بر نیستی آن نیست؛ مسائل مربوط به قیامت، در رتبه‌ای است که علم طبیعی و تجربی بشر نمی‌تواند درباره‌ آن قضاوت کند؛ علم تجربی نه می‌تواند آن را اثبات و نه نفی کند؛ البته پهنه‌ طبیعت و فرایندهایی که در دل آن رخ می‌دهد و علم تجربی می‌کوشد تا آنها را تبیین کرده و توضیح دهد، می‌تواند به عنوان شواهدی بر امکان و وقوع معاد مورد توجه قرار گیرد؛ چنانکه قرآن کریم در آیات متعددی برای رفع استبعاد از امکان و وقوع معاد، به رویدادهایی که در عالم طبیعت رخ می‌دهد، استناد کرده است؛(2). برای فهم جزئیات و توصیفات جزئی معاد، راهی جز آموختن از پیامبران و کتاب‌های آسمانی، وجود ندارد.
فقدان غم و اندوه و ملال در بهشت
خداوند دانای توانا درقرآن برای توصیف بهشت و نعمت‌های آن، از باغ و نهر و درختان میوه و... نام برده است؛ اما این بدین معنا نیست که آنچه در بهشت است، عیناً مانند نعمت‌های دنیوی است؛ بلکه به مراتب بالاتر و والاتر از اینها است؛ خداوند در قرآن می‌فرماید: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُون»(3)« هيچ شخصی نمى‏داند كه خدا چه نعمت‌هايى، كه مايه روشنى ديده است، برای بهشتیان، در برابر اعمال نیکی که آورده‌اند، پنهان کرده است! مقصود از پنهان کردن این است که از حواس آنان پنهان است؛ زیرا آن نعمت‌‌ها فوق علم و تصورات ذهنی آدمیان است(4).
برخی می‌گویند که ماندن در بهشت تا ابد، خسته‌کننده و ملال‌آور است! اولا در همین دنیا هم همه‌ نعمت‌ها خسته‌‌کننده نیستند؛ آیا کسی که در سراسر عمر خود آب می‌نوشد یا غذا می‌خورد، خسته می‌شود؟ یا کسی را می‌توان سراغ گرفت که در منطقه‌ خوش‌آب‌ و هوا زندگی می‌کند، از آن خسته ‌شود و دوست داشته باشد به منطقه‌ بد آب و هوا برود؟! اگر بعضی از نعمت‌ها هم موجب کسالت می‌شود به سبب ظرفیت محدود ماست؛ در حالی که در بهشت این مشکلات وجود ندارد؛ برفرض اینکه برخورداری زیاد از نعمتی، موجب خستگی شود، در بهشت به سبب اینکه انواع نعمت‌ها فراهم است، هیچ چیز موجب دلزدگی بهشتیان نمی‌شود؛ خداوند متعال می‌فرماید: «لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُن»(5) در آنجا هرچه بخواهند، فراهم است؛ «خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا»(6) «منزل و مأوای بهشتیان مخصوصاً آنانی که در بهشت فردوس اسکان یافته‌اند، بقدری مطبوع و مطلوب است که اصلا خواهان تحویل و تحول و تغییر مکان نیستند! از همه مهمتر اینکه: اگر آنچه در بهشت است از نوع آن چیزهایی باشد که در دنیا هم هست، یعنی با مطلوب واقعی انسان سنخیت ندارد، خستگی‌آور است؛ ولی دلیلی ندارد انسان به چیزی برسد که آن چیز، عین خواسته‌ نهایی و فطری اوست یا پیوندی با خواسته‌های فطری و اصیل او دارد (یعنی جنبه‌ کرامت الهی دارد) و از آن خسته شود؛ انسان وقتی به آن هدف می‌رسد، معنا ندارد از هدف خودش، تنفر پیدا کند؛ انسان از چیزی تنفر پیدا می‌کند که هدف اصلی و اصیلش نیست؛(7) بنابر این اشکالی که بر زندگی پس از مرگ گرفته‌اند و گفته‌اند: نعمت‌های بهشتی از آن رو که ابدی هستند، تکراری و ملال‌آورند، رنگ می‌بازد و وجاهت خود را  از دست می‌دهد!
کودکان و زندگی پس از مرگ
 کسی که در سن کودکی از دنیا رفته مکلف نبوده است؛ نه گناهی انجام داده تا کیفر ببیند و نه عمل صالحی تا ثوابی ببرد و  مستحق پاداش شود؛ کودکان در عالم قیامت بر دو دسته‌اند: کودکان مؤمنین و کودکان کفار و منافقین؛ کودکان مؤمنین به تفضل الهی به بهشت خواهند رفت؛ امام صادق (ع) می‌فرماید: هرگاه کودکی از مؤمنان از دنیا رفت، منادی در ملکوت آسمان و زمین ندا می‌دهد که فلانی، فرزند فلانی از دنیا رفته است؛ اگر پدر و مادر یا یکی از بستگان مؤمن او ازدنیا رفته باشد، کودک را به او می‌سپارند تا از او پرستاری کند و اگر کسی یافت نشد، او را به حضرت فاطمه(س)می‌سپارند و آن حضرت تا زمانی که یکی از پدر و مادر یا نزدیکانش به او ملحق شوند، از کودک مراقبت می‌کند؛(8) در روایت دیگری امام صادق(ع) است که فرمود: خداوند کودکان مؤمنین را به ابراهیم(ع) و ساره می‌‌سپارد تا تغذیه‌شان کنند ... وقتی روز قیامت برپا می‌شود آنان را لباس پوشانیده و معطر می‌کنند و به پدرانشان تحویل می‌دهند؛ پس آنان پادشاهانی هستند در بهشت با پدرانشان!(9) طبق این روایات تا فرارسیدن قیامت، از کودکان مراقبت خواهد شد؛ امّا در روزقیامت، امام علی(ع) در ذیل آیه 21 سوره طور، از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده‌اند که: «إن المؤمنین و اولادهم فی الجنة» مؤمنان و فرزندانشان در بهشت خواهند بود؛ در ذیل همین آیه ابن عباس می‌گوید: فرزندان به سن بلوغ رسیده، هرچند اعمالشان ناقص باشد، به منظور گرامیداشت پدرانشان، به درجات آنان ملحق می‌شوند؛ (10) اما کودکان کفار و منافقین، به دلیل آیه «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» (11) هیچ‌کس بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد؛ هرگز به سبب گناه پدرانشان به جهنم نمی‌‌روند اما اینکه سرنوشت آنان چه می‌شود، نظرات مختلفی وجود دارد که الآن محل بحث نیست و امر آنان با خداست و گزاف نیست بگوئیم با رحمت و مهربانی خداوند به بهشت خواهند رفت؛  اما به هر روی، کودکان نیز به صورت کودک وارد بهشت نمی‌شوند و با قدرت الهی به صورت جوان به بهشت داخل خواهند شد.
بهشت، نزهتگاه جوانان
 کسی که در سن میانسالی یا کهنسالی از دنیا می‌رود و انسان نیکوکاری است، در قیامت به صورت جوان وارد بهشت می‌شود؛ امام محمدتقی(ع) فرمود: «لأنّ اهل الجنة کلهم شبابا و لایکون فیهم کهل» (12) اهل بهشت همه جوانند و پیری در میان آنها نیست؛ حال اگر کسی بگوید: اگر پیران به صورت جوان محشور شوند دیگر آن افرادی نخواهند بود که در سالمندی از دنیا رفته‌اند، پس مسأله‌ کیفر و پاداش اعمالش در دوران پیری چه می‌شود، می‌گوئیم: جوان شدن باعث نمی‌شود اعمال دوران پیری فرد از بین برود؛ چون آنچه شخصیت انسان را می‌سازد، روح اوست که همواره ثابت است و پیری در آن راه ندارد؛ من حقیقی هرشخص، جوهر وجود او، یعنی روح اوست که در طول ده‌ها سال با وصف وحدت حقیقی، باقی می‌ماند و این وحدت و شخصیت یکپارچه را با علم حضوری خطاناپذیر می‌یابیم؛ درصورتی که اجرای بدن بارها عوض می‌شود؛(13) به همین جهت کسی که در سن جوانی جنایتی مرتکب شود، اگر پیر هم بشود، همه می‌گویند این همان شخص است و باید مجازات شود؛ در حقیقت آن جوان همان پیر کهنسالی است که سال‌ها اعمال نیک انجام داده و روح او در کالبدی جوان محشور شده است؛ روح انسان به سبب افکار، عواطف و رفتارهای صالح، نه تنها پیر نمی‌شود که هرروز، جوان‌تر، شاداب‌تر و شادمان‌تر می‌شود و در هنگام ورود به بهشت، جسمی متناسب و همگن با روح جوان خویش پیدا می‌کند؛ در بهشت همه چیز باهم هماهنگ و همگن است و هیچ تغایر و بی‌تناسبی میان اجزای آن وجود ندارد!
زنان مؤمن و لذت‌های بهشتی
 خداوند متعال درتوصیف نعمت‌های بهشتی موارد بسیاری را بیان کرده است که هیچکدام اختصاصی به زنان یا مردان ندارد و همه‌ بهشتیان از آن بهره‌مند می‌شوند؛ تنها نعمتی که در ظاهر اختصاص به مردان دارد «حورالعین» است؛ اگر مردان، زنان متعدد خواهند داشت، زنان هم از نعمت همسران بهشتی برخوردار خواهند بود؛ این همسران یا همان همسران مؤمن دنیایی زنان هستند و یا با مردان بهشتی دیگری ازدواج خواهند کرد؛ اگر مرد و زن، هردو اهل بهشت باشند، هیچ زنی، مرد دیگری را بر همسر مؤمن دنیایی خود برنخواهد گزید و اگر مردی، اهل دوزخ و زنش اهل بهشت باشد، زن مخیر خواهد شد که با مرد دیگری ازدواج کند؛ از آنجا که بهشت تجلی فطرت پاک الهی است و زنان فطرتا طالب یک مردند نه بیشتر، در بهشت نیز همسران متعدد نخواهند داشت؛ طبق آیات قرآن زنان مؤمن در قیامت با همسران مؤمن خودشان وارد بهشت می‌شوند :« ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُون» (14) شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید. در منابع کلامی و روایی آمده است که در روز قیامت اگر شوهر زن مؤمن اهل بهشت باشد، زن، او را با اختیار خود می‌پذیرد و اگر اهل جهنم باشد، مردی را از میان مردان بهشتی انتخاب می‌کند؛ حال اگر زنی، شوهرش از دنیا رفت و دوباره ازدواج کرد و هر دو مرد اهل بهشت بودند، زن به کدام ‌یک تعلق دارد؟ پیامبراکرم (ص) در جواب ام ‌سلمه که این سؤال را پرسید فرمودند: «ای ام‌ سلمه! هرکدام که بهتر است و حسن خلقش بیشتر است را انتخاب می‌کند؛ (15) پس زنان هم در بهشت از همه‌ نعمت‌ها و از جمله، همسران پاک، برخوردار خواهند بود.
____________________
1. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏2، ص: 79
2. به عنوان مثال رجوع شود به آیات پایانی سوره مبارکه یاسین؛
3.  سجده/17
4.  المیزان/ ج 16ف ص 395
5. نحل / 31
6. کهف / 107
7. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏4، ص: 653
8. بحار الانوار ج 5 ص 294
9. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏23، ص: 350
10. بحار الانوار ج 5 ص 294
11. اسراء / 15
12. بحار الانوار ج 50 ص 8
13. آموزش عقاید آیت‌الله مصباح یزدی ص357
14. زخرف / 70
15. بحار الانوار ج 8 ص 119
منبع: کیهان
/1102001307