سیمای خانواده در آخرالزمان

کد خبر: 46580
چه بخواهیم و چه نخواهیم تقریباً تمامی اعضای خانواده تحت تاثیر رسانه هستند و این رسانه است که به زندگی فردی و اجتماعی ما جهت می دهد.

وارث :پیش ازآن که سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: «بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟» وی پاسخ داد: «بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان در آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم:

چرا با این حرص و و لع، بهترین و عزیزترین سال های عمر خود را به جمع آوری ثروت و عبادت طلا می گذرانید و عبادت طلا می گذرانید؛ در حالی که آن گونه که باید و شاید در تعلیم اطفالتان که مجبور هستید روزی ثروت خود را برای آنان باقی بگذارید، همّت نمی گمارید؟»

در جامعه معاصر، به ویژه در جوامع غربی، نظام خانواده از حالت سنّتی و پراکنده، به یک نظام واحد مرکزی تبدیل گشته است. در چنین نظامی، نقش والدین در اداره زندگی و تربیت فرزندان به شدّت کم رنگ شده و به جای آن انواع نهادهای اجتماعی، مددیاری، آموزشی و رسانه ای به تربیت نسل ها و هدایت افکار مشغول گشته اند.

در این میانف نظام سرمایه داری صهیونیستی  که آلوده ترین نظام ها به ثروت ها و شهوت های نامشروع است، برای فروپاشی نظام خانواده ها، بیش ترین تلاش ها و خائنانه ترین نقشه ها را در پیش گرفته است؛ چرا که مستحکم ترین سد در مقابل اهداف غیر انسانی خویش را در کانون خانواده می بیند.

 

فرزندان خانواده، فرزند خوانده های رسانه

صهیونیسم جهانی، با فروپاشی خانواده ها از سویی زمینه استیلای فرهنگی – سیاسی خود را از طریق رسانه ها فراهم می سازد و در نتیجه فرزندان خانواده ها را از نظر اخلاقی به فرزندخوانده های تربیت شده خویش تبدیل می نماید و آنان را در منش، گویش، پوشش، آرایش و انتخاب فرهنگ زندگی، دنباله رو خود می گرداند و از سوی دیگر با کشاندن زنان از فضای عاطفی خانواده به فضای نابسامان جامعه و کار، به بهره کشی های جنسی و غیر جنسی از زنان در بالاترین حد ممکن می پردازد.

سردمداران این نظام شیطانی در عرصه جهانی، با بهره گیری از سیطره نظام رسانه ای بر آنند تا حس شریف مادرانه نسبت به تربیت نسل سالم را در وجود زنان و دختران، به حس لذت جویی های بی حد و مرز جنسی و تن دادن به امور مردانه و فرار از مسئولیت های مادرانه تبدیل گردانند؛ تا جایی که بسیاری از دختران مسیحی و مسلمان را در سطح جهان به سوی کاردر بیرون خانه، مدپرستی، برهنگی، و ارتباطات غیر مشروع و خود فروشی های شبه اختیاری وادار نموده اند.

 

نسل رسانه

دجّال آخرالزمان و ساحره قرن بیست و یک، با تک چشم جادویی اش، همه را سحر میکند. جام جهان نمایی که هر ثانیه، با هزاران رنگ و طرح و صدا، سر آدمی را گرم می کند. بچه ها، با صدای او از خواب بیدار می شوند و پای حرف هایش می خوابند. مادرها، موقع دیدن فیلم محبوبشان، دیگر حوصله بچه و سر وصدایش را ندارند. مردها با فوتبال هایش قرار ز کف می دهند و هیچ کس را نمی شناسند. تلویزیون، تیشه ای شده بر ریشه درخت رابطه بین اعضای خانوده؛ تیشه ای نامرئی، که ریشه های درخت رابطه و عاطفه را در کانون خانواده یکی یکی قطع می کند.

شاید آن دجّال وعده داده شده آخرالزمان را که یک چشم دارد و موهای بسیار و از هر مو آهنگی تولید می کند تا مردم را از خداوند دور نماید، بتوان بر همین رسانه های کنونی تطبیق داد که ابزار گسترش بندگان شیطان شده اند و مردمان را از آسمان دور می سازند و با انواع لذایذ دنیوی جذب می کنند... .

... حال پرسش اساسی این است که در عصر پر ترافیک تکنولوژی و موج های الکترونی، چه کسی صلاحیت بیش تری برای تربیت و رشد فرزندان ما را دارد؟ اعضای پر مهر و محبت خانواده، یا مهره های بی جان و رنگارنگ در چشم جادویی دجّال؟!

 

رسانه و بحران هویت در خانواده

امروزه کم تر انسانی را می توان یافت که در روز چندین ساعت خود را صرف مجلات، روزنامه ها، مشاهده تلویزیون، اینترنت، ماهواره، مطالعه کتاب ها و ... نکند و دیده ها و شنیده ها و در نتیجه افکار و افعالش، تحت تاثیر غول رسانه قرار نگیرد. اگر کسی به طور مستقیم هم با رسانه ارتباط نداشته باشد، به سبب ضرورت تعاملات اجتماعی در روز با مردمانی سر و کار دارد که آن ها تحت سلطه مستقیم رسانه هستند.

پس چه بخواهیم و چه نخواهیم تقریباً تمامی اعضای خانواده تحت تاثیر رسانه هستند و این رسانه است که به زندگی فردی و اجتماعی ما جهت می دهد. از مدلباس و آرایش سر و صورت گرفته تا نحوه نگرش به خدا و قیامت، همه و همه را ابرقدرت رسانه برای ما می سازد.

اعضای خانواده ای که مخاطب برنامه ها، فیلم ها، رمان ها، مجلات و شبکه هایی باشند که به دنبال ترویج خشونت، سکس و لاابالی گری، شیطان پرستی، انسان پرستی، زن پرستی و ... قرار گرفته اند، به ناچار شخصیتی مانند آنان پیدا می کنند؛ امروز به دنبال شهوت شکم، فردا به دنبال شهوت جنسی، یک روز در مسجد و روز دیگر... . چنین انسانی توازن شخصیتی ندارد و هنرپیشه ای است که در سکانس های مختلف زندگی نقش های متعدد بازی می کند؛ در خانه یک نقش، در دانشگاه یک نقش و در مسجد و حسینیه نقشی دیگر را اجرا می کند.

از امام نهم (علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: «مَن أصغی إلی ناطقٍ فَقَد عَبَدَهُ فإن کان النّاطِقُ عنِ اللهِ فقد عَبَدَالله و إن کانَ النّاطِقُ یَنطِقُ عن لِسانِ إبلِیسَ فقد عَبَدَ إبلیسَ» هر کس به سخن سخنگوئی گوش فرا دهد به تحقیق عبد او شده، پس اگر سخنگو از جانب خدا باشد، به تحقیق بندگی خدا را نموده و اگر سخنگو از زبان شیطان سخن بگوید، به تحقیق بندگی شیطان را نموده است.

یکی از شایع ترین مکاتب امروزی در جهان غرب که در دنیای شرق و در بین مسلمانان نیز از طریق شبکه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی نفوذ فراوانی یافته است، نهضت فمینیستی و آیین دروغین شیطان پرستی می باشد. اساسی ترین هدف این گروه ها و باندها، فروپاشی نهاد خانواده، ایجاد گسست فرهنگی بین نسل های گذشته و حال و آینده، تکثیر و تولید نسل های ناپاک و آلوده، ترویج شهوت پرستی و خطاکاری، استحاله فرهنگی در کارکرد زن و مرد و نظام خانواده و خانه داری و در یک کلام جانشین سازی «فرهنگ ابتذال» به جای «فرهنگ های اصیل اخلاقی» است.

 

/1102101305