پاسخ به يك شبهه وهابيت
يكي از شبهات معروف و مشهور وهابيان در مجلات، روزنامهها، اينترنت و ماهوارهها عليه شيعيان و پيروان اهل بيت(ع)، تشابه اسمي تعدادي از فرزندان حضرت علي(ع) با اسامي خلفاي سه گانه است.
وارث: وهابيان با توجه به مستندات قطعي و مسلم تاريخي و روايي، چارهاي جز پذيرش اختلافات موجود ميان خلفا، خصوصا حضرت علي(ع) با ساير خلفا ندارند. پس در مقام پاسخگويي به افكار عمومي، دست به شبهه پراكني زده و با ناديده گرفتن روايات و مستندات قطعي موجود در منابع مهم و اصلي خود، تشابه اسمي تعدادي از فرزندان حضرت علي(ع) با اسامي خلفا را دليلي بر وجود روابط صميمانه و دوستانه ميان حضرت علي(ع) با ساير خلفا معرفي ميكنند.
هدف اصلي وهابيان از اثبات روابط خوب و صميمانه ميان حضرت علي(ع) با ابوبكر، عمر و عثمان، انكار ماجراي مسلم و قطعي تهاجم به خانه دخت نبي مكرم اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) و آتش زدن منزل آن حضرت و كتك زدن ايشان و بيعت گرفتن اجباري از حضرت علي(ع) مي باشد.
چندي قبل حوزه علميه «دار العلوم» زاهدان، در شماره سوم فصلنامه نداي اسلام، اقدام به چاپ مقالهاي با عنوان «حضرت فاطمه زهرا(س) از ولادت تا افسانه شهادت» نمود.
نويسنده مقاله در بخشي از مقاله چنين ادعا ميكند: «برخي آگاهانه يا نا آگاهانه شهادت حضرت فاطمه[س] را عنوان مينمايند تا از اين رهگذر، مظلوميت اهل بيت پيامبر(ص) را به اثبات برسانند. در صورتي كه بررسي روابط دوستانه حضرت علي(ع) و حضرت عمر و نامگذاري تعدادي از فرزندان خويش به نامهاي ابوبكر، عمر و عثمان... بيانگر خلاف اين ادعا است».[1]
شواهدي بر عدم وجود روابط صميمانه!
ماجراي روابط سرد حضرت علي(ع) با خليفه اول و دوم، واقعيتي است كه به هيچ وجه قابل انكار نيست و تلاش براي اثبات روابط دوستانه ميان حضرت علي(ع) با خليفه اول و دوم، آب در هاون كوبيدن است. جهت آگاهي خوانندگان عزيز از اين واقعيت تاريخي چند مستند و مدرك تاريخي و روايي را به عنوان شاهد ذكر ميكنيم.
شاهد اول
محمد بن اسماعيل بخاري به نقل از عايشه مينويسد: حضرت علي(ع) از ملاقات با عمر بن خطاب امتناع ميورزيد و از حضور عمر بن خطاب در جلسه ناراحت بود.[3] چرا حضرت علي(ع) از ملاقات و رويارويي با عمر بن خطاب امتناع مي ورزيد و از حضور وي ناراحت بود؟
شاهد دوم
عمر بن خطاب در مسير حركت به شام، خطاب به عبدالله بن عباس پسر عموي حضرت علي(ع) ميگويد: من از پسر عمويت(حضرت علي عليه السلام) گله دارم؛ زيرا از او خواستم تا همراه ما به شام بيايد، اما نپذيرفت. پسر عمويت پيوسته و هميشه از من ناراحت است. به نظر تو علت ناراحتي او چيست؟[4]
موارد ذكر شده تنها بخشي از مستندات و مداركي است كه دورنمايي از روابط حضرت علي(ع) با ابوبكر و عمر را بيان ميكند. حال با توجه به اين مستندات و شواهد تاريخي و روايي، آيا باز هم ميتوان همچنان ادعاي وجود روابط صميمانه و دوستانه ميان حضرت علي(ع) با ابوبكر و عمر نمود؟
حقيقت ماجرا
اما در رابطه با تشابه اسمي فرزندان حضرت علي(ع) با نامهاي خلفا، بايد گفت: در منابع تاريخي در شمار فرزندان حضرت علي(ع) سه تن به نامهاي «عمر بن علي»، «ابوبكر بن علي» و «عثمان بن علي» ذكر شده است.
الف) عمر بن علي
عمر بن علي بن ابي طالب(ع) فرزند حضرت علي(ع) از يكي از همسرانش به نام صهباء(ام حبيب) بنت ربيعه از قبيله بني تغلب ميباشد. درباره اين تشابه اسمي ميتوان چنين گفت:
1. «عمر» يكي از نامهاي رايج و متداول ميان اعراب در صدر اسلام بوده و منحصر در عمر بن خطاب نبوده است. با مراجعه به كتابهاي رجال و تراجم به اين مطلب پي خواهيم برد. چنان كه ابن حجر عسقلانيِ شافعي، نام 22 نفر از صحابه پيامبر اكرم(ص) را كه «عمر» نام داشتهاند، ذكر ميكند كه عمر بن ابي سلمه مخزومي ربيب پيامبر اكرم(ص) و يكي از ياران خوب و با وفاي حضرت علي(ع)، يكي از اين صحابه ميباشد.
2. بر اساس مستندات و مدارك موجود، حضرت علي(ع) در نامگذاري اين فرزند، هيچ دخالتي نداشته و جناب عمر بن خطاب با توجه به موقعيت و مقامي كه در اختيار داشت، در نامگذاري اين فرزند حضرت علي(ع) دخل و تصرف داشته و او را به نام خودش «عمر» ناميد. احمد بن يحيي بلاذري در اين باره مينويسد: عمر بن خطاب فرزند حضرت علي(ع) را عمر ناميد.[5]
تاريخ از دخل و تصرفهاي جناب خليفه دوم نمونهها و موارد ديگري را نيز ثبت كرده است. احمد بن يحيي بلاذري درباره عبدالله بن قيس بن نقب مينويسد: اسم قبلي عبدالله بن قيس بن نقب «خياط» بود. عمر بن خطاب نام او را به «عبدالله» تغيير داد.[6]
«ابن اثير جزري شافعي» متوفاي630 هجري قمري در شرح حال «عبدالرحمن بن حارث مخزومي» به مورد ديگري از تصرف كردن جناب خليفه دوم اشاره كرده و مينويسد: عبدالرحمن بن حارث در دامان عمر بن خطاب بزرگ شد. اسم قبلي عبدالرحمن «ابراهيم» بود. عمر بن خطاب اسم او را تغيير داده و نام «عبدالرحمن» را براي او انتخاب كرد.[7]
«ابن سعد بصري» متوفاي 230 هجري قمري به مورد ديگري از اين قسم كارهاي جناب خليفه دوم در اين حوزه اشاره كرده و مينويسد: اسم پدر مسروق «اجدع» بود. عمر بن خطاب اسم او را تغيير داد و نام «عبدالرحمن» را براي او برگزيد.[8]
«ابن قتيبه دينوري» درباره «هرمزان» مينويسد: هنگامي كه هرمزان اسلام آورد، عمر بن خطاب اسم او را تغيير داد و نام «عرفطه» را براي او برگزيد.[9]
«متقي هندي» مورد ديگري از تغيير نام دادن ديگران توسط خليفه دوم را اينگونه بيان ميكند: عمر بن خطاب نام «طحيل بن رباح» برادر «بلال بن رباح» را به «خالد بن رباح» تغيير داد.[10]
«ابن سعد و ابن حجر عسقلاني شافعي» به مورد ديگري از تغيير نامها توسط خليفه دوم اشاره كرده و مينويسند: نام قبلي «كثير بن صلت»، «قليل بن صلت» بود. عمر بن خطاب نام او را تغيير داده و به جاي «قليل» او را «كثير» ناميد.[11]
حال با توجه به مطالب ذكر شده و با در نظر گرفتن اين مطلب كه حضرت علي(ع) در نامگذاري فرزندشان به نام «عمر» هيچ دخالتي نداشته و اين نام از سوي خليفه وقت انتخاب شده است، آيا باز هم اين نامگذاري دليل وجود روابط صميمانه ميان حضرت علي(ع) و عمر بن خطاب است؟
سؤالي كه شايد به ذهن برخي خوانندگان عزيز برسد، اين است كه: چرا حضرت علي(ع) با اين كار خليفه مقابله نكردهاند؟ در پاسخ به اين سؤال نيز بايد گفت: رفتار شناسي خليفه دوم نشان ميدهد كه عمر بن خطاب فردي خشن، بداخلاق و تندخو بود و صحابه جرأت مخالفت با اعمال و رفتار او را نداشتند. صدور فرمان ترور و كشتن سعد بن عباده به دليل بيعت نكردن با ابوبكر، زدن خواهر و داماد خود، زدن اقوام خالد بن وليد، زدن جارودِ عامري بزرگ و رئيس قبيله ربيعه، زدن ابي بن كعب، بزرگِ انصار و آتش زدن قصر سعد بن ابي وقاص، يكي از عشره مبشره، نمونههايي از برخورد و رفتار خشن و تند عمر بن خطاب با صحابه پيامبر اكرم(ص) ميباشد.[12]
رفتار خشن و تند عمر بن خطاب با صحابه و عموم مسلمانان، آن قدر مشهور و معروف است كه در تاريخ چنين معروف شده كه شلاق عمر بن خطاب از شمشير حجاج بن يوسف ثقفي خطرناكتر و ترسناكتر بود.[13]
علاوه بر رفتار خشن و اخلاق تند عمر بن خطاب، شايد مصالح ديگري نيز وجود داشته است كه حضرت علي(ع) به خاطر رعايت آن مصالح با اين كار خليفه دوم مخالفت نكرده است و شايد آن حضرت مخالفت كردهاند، ولي تاريخ آن را ثبت نكرده و يا اينكه ما بياطلاع هستيم.
ب) عثمان بن علي
يكي ديگر از فرزندان حضرت علي(ع) كه با نام يكي از خلفا مشابهت دارد، عثمان بن علي ميباشد. درباره همنامي اين فرزند حضرت علي(ع) با نام خليفه سوم(عثمان) بايد گفت:
1. با مراجعه به كتابهاي تراجم و رجال و انساب مشاهده خواهيم كرد كه عثمان يكي از نامهاي متداول و رايج ميان اعراب است. ابن حجر عسقلاني شافعي در كتاب معروف خود «الاصابه في تمييز الصحابه» كه درباره صحابه پيامبر اكرم(ص) و شرح حال آنان نوشته است، نام 26 نفر از صحابه پيامبر(ص) را كه عثمان نام داشتهاند، ذكر كرده است.
2. مستندات و مدارك معتبر تاريخي نشان ميدهد كه حضرت علي(ع) فرزندشان را به نام عثمان بن مظعون صحابي معروف و مشهور پيامبر(ص) ناميده است و هيچ ارتباطي ميان نامگذاري اين فرزند حضرت علي(ع) به نام عثمان، با خليفه سوم «عثمان بن عفان» وجود ندارد.
ابوالفرج اصفهاني به نقل از حضرت علي(ع) مينويسد: فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون، عثمان مينامم.[14] ابوالحسن محمد بن ابي جعفر عبيدلي درباره مجاهدان جنگ بدر مينويسد: يكي از كساني كه در جنگ بدر حضور داشت، عثمان بن مظعون است كه حضرت علي(ع) فرزندش را به خاطر نام او، عثمان گذاشت.[15]
ابوبكر بن علي
مورخين يكي ديگر از فرزندان حضرت علي(ع) را «ابوبكر بن علي» معرفي كردهاند. ابوبكر كنيه اين فرزند حضرت علي(ع) ميباشد و در نام ايشان ميان مورخين اختلاف است. برخي نام او را «عبدالله» و عدهاي «محمد» معرفي كرده و در برخي منابع «عبدالرحمن» معرفي شده است. عدهاي نيز همچون ابوالفرج اصفهاني از نام ايشان اظهار بياطلاعي كرده و نامي را براي ايشان ذكر نكردهاند.[16]
در مورد اين تشابه اسمي نيز بايد گفت:
1. ابوبكر نام فرزند حضرت علي(ع) نبوده، بلكه كنيه فرزند آن حضرت است و بر اساس رسومات و عادات اعراب، كنيهها به مناسبتهاي مختلف و از طرف افراد ديگري غير از پدر و مادر نيز انتخاب ميشوند.
2. كنيه «ابوبكر» يكي از كنيههاي معروف و مشهور ميان اعراب است و در صدر اسلام نيز افراد ديگري با اين كنيه وجود داشتهاند و هيچ مستند و دليلي نداريم كه حضرت علي(ع) به خاطر كنيه خليفه اول، اين كنيه را براي فرزندشان انتخاب كرده باشند.
بنابراين حتي بدون در نظر گرفتن مستندات و مداركي كه از وجود روابط سرد ميان حضرت علي(ع) و ابوبكر حكايت ميكند، اين تشابه اسمي نيز هيچ دليلي بر وجود روابط صميمانه ميان حضرت علي(ع) و ابوبكر نيست.
توجه و دقت در مطالب و مستندات نقل شده، حقيقت ماجرا را نشان داده و بطلان ادعاي وهابيان را اثبات ميكند.
چكيده مطالب: اهل سنت و وهابيان با ناديده گرفتن و چشم پوشي بر تمامي حقائق مسلم تاريخي موجود در منابع اصلي و مهم خود، صرف تشابه اسمي موجود در تعدادي از فرزندان حضرت علي(ع) با اسامي خلفا را دليلي بر وجود روابط صميمانه ميان حضرت علي(ع) با ساير خلفا دانستهاند و با استفاده از اين موضوع، در صدد پاك كردن صورت مسائل مهم تاريخي كه هرگز از ياد و انديشه شيعيان خارج نميشود، تلاش ميكنند.
حجت الاسلام حسن بلقان آبادي/ محقق و پژوهشگر حوزوي
منابع:
[1] . مجله نداي اسلام، شماره 3، ص 68.
[2] . «ثم توفي ابوبكر و انا ولي رسول الله و ولي ابي بكر، فرايتماني كاذبا آثما غادرا خائنا». صحيح مسلم: ج 5، ص 152، كتاب الجهاد و السير، باب حكم الفيء.
[3] . «كراهيه لمحضر عمر». صحيح بخاري: ج 5، ص 83، كتاب المغازي، باب غزوه خيبر.
[4] . «اشكو اليك ابن عمك، سالته ان يخرج معي فلم يفعل و لم ازل اراه واجدا، فيم تظن موجدته». شرح نهج البلاغه: ج 12، ص 78، نكت من كلام عمر و سيرته و اخلاقه.
[5] . «و كان عمر بن خطاب سمي عمر بن علي باسمه». انساب الاشراف: ج 2، ص 192، ولده و تعدادهم و اسمائهم.
[6] . «و من بني نقب: عبدالله بن قيس بن نقب و كان اسمه خياط، فسماه عمر بن الخطاب عبدالله». انساب الاشراف: ج 13، ص 33، نسب بني عمرو بن تيم.
[7] . «و نشا عبدالرحمن في حجر عمر و كان اسمه ابراهيم، فغير عمر اسمه لما غير اسماء من تسمي بالانبياء و سماه عبدالرحمن». اسد الغابه في معرفه الصحابه: ج 3، ص 284، شرح حال عبدالرحمن بن حارث.
[8] . «كان اسم ابي مسروق الاجدع، فسماه عمر عبدالرحمن». الطبقات الكبري: ج 6، ص 76، شرح حال مسروق بن الاجدع.
[9] . «لما اسلم الهرمزان سماه عمر بن الخطاب عرفطه». المعارف: ص 421، نوادر في المعارف.
[10] . «فقال: من انت؟ قال: انا طحيل بن رباح. قال: بل انت خالد بن رباح». كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال: ج 9، ص 573، حديث ش 27479.
[11] . «كان اسم كثير بن الصلت قليلا، فسماه عمر كثيرا». الاصابه في تمييز الصحابه: ج 5، ص 472، شرح حال كثير بن صلت، ش 7494 و الطبقات الكبري: ج 5، ص 14، شرح حال كثير بن صلت.
[12] . انساب الاشراف: ج 2، ص 263 و ص 272، امر السقيفه و العقد الفريد: ج 4، ص 260 و الطبقات الكبري: ج 3، ص 267 و ج 5، ص 62 و المصنف عبدالرزاق: ج 3، ص 557، كتاب الجنائز، باب الصبر و البكاء، ح 6681 و تاريخ المدينه: ج 2، ص 690 و المصنف ابن ابي شيبه: ج 6، ص 213، كتاب الادب، باب 153، ح 3.
[13] . «دره عمر اهيب من سيف الحجاج» و «كانت درته اهيب من سيوف الملوك». الطبقات الكبري: ج 3، ص 282، ذكر استخلاف عمر و انساب الاشراف: ج 10، ص 322، الاداره زمن عمر و ربيع الابرار: ج 3، ص 13، باب العز و الشرف و شرح نهج البلاغه: ج 1، ص 181، طرف من اخبار عمر بن الخطاب و ج 12، ص 75، نكت من كلام عمر و سيرته و اخلاقه.
[14] . «انما سميته باسم اخي عثمان بن مظعون». مقاتل الطالبيين: ص 55، عثمان بن علي.
[15] . «منهم عثمان بن مظعون الذي سمي اميرالمومنين علي بن ابي طالب ابنه باسمه». تهذيب الانساب: ص 27.
[16] . مقاتل الطالبيين: ص 56.
/1102001307
هدف اصلي وهابيان از اثبات روابط خوب و صميمانه ميان حضرت علي(ع) با ابوبكر، عمر و عثمان، انكار ماجراي مسلم و قطعي تهاجم به خانه دخت نبي مكرم اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) و آتش زدن منزل آن حضرت و كتك زدن ايشان و بيعت گرفتن اجباري از حضرت علي(ع) مي باشد.
چندي قبل حوزه علميه «دار العلوم» زاهدان، در شماره سوم فصلنامه نداي اسلام، اقدام به چاپ مقالهاي با عنوان «حضرت فاطمه زهرا(س) از ولادت تا افسانه شهادت» نمود.
نويسنده مقاله در بخشي از مقاله چنين ادعا ميكند: «برخي آگاهانه يا نا آگاهانه شهادت حضرت فاطمه[س] را عنوان مينمايند تا از اين رهگذر، مظلوميت اهل بيت پيامبر(ص) را به اثبات برسانند. در صورتي كه بررسي روابط دوستانه حضرت علي(ع) و حضرت عمر و نامگذاري تعدادي از فرزندان خويش به نامهاي ابوبكر، عمر و عثمان... بيانگر خلاف اين ادعا است».[1]
شواهدي بر عدم وجود روابط صميمانه!
ماجراي روابط سرد حضرت علي(ع) با خليفه اول و دوم، واقعيتي است كه به هيچ وجه قابل انكار نيست و تلاش براي اثبات روابط دوستانه ميان حضرت علي(ع) با خليفه اول و دوم، آب در هاون كوبيدن است. جهت آگاهي خوانندگان عزيز از اين واقعيت تاريخي چند مستند و مدرك تاريخي و روايي را به عنوان شاهد ذكر ميكنيم.
شاهد اول
محمد بن اسماعيل بخاري به نقل از عايشه مينويسد: حضرت علي(ع) از ملاقات با عمر بن خطاب امتناع ميورزيد و از حضور عمر بن خطاب در جلسه ناراحت بود.[3] چرا حضرت علي(ع) از ملاقات و رويارويي با عمر بن خطاب امتناع مي ورزيد و از حضور وي ناراحت بود؟
شاهد دوم
عمر بن خطاب در مسير حركت به شام، خطاب به عبدالله بن عباس پسر عموي حضرت علي(ع) ميگويد: من از پسر عمويت(حضرت علي عليه السلام) گله دارم؛ زيرا از او خواستم تا همراه ما به شام بيايد، اما نپذيرفت. پسر عمويت پيوسته و هميشه از من ناراحت است. به نظر تو علت ناراحتي او چيست؟[4]
موارد ذكر شده تنها بخشي از مستندات و مداركي است كه دورنمايي از روابط حضرت علي(ع) با ابوبكر و عمر را بيان ميكند. حال با توجه به اين مستندات و شواهد تاريخي و روايي، آيا باز هم ميتوان همچنان ادعاي وجود روابط صميمانه و دوستانه ميان حضرت علي(ع) با ابوبكر و عمر نمود؟
حقيقت ماجرا
اما در رابطه با تشابه اسمي فرزندان حضرت علي(ع) با نامهاي خلفا، بايد گفت: در منابع تاريخي در شمار فرزندان حضرت علي(ع) سه تن به نامهاي «عمر بن علي»، «ابوبكر بن علي» و «عثمان بن علي» ذكر شده است.
الف) عمر بن علي
عمر بن علي بن ابي طالب(ع) فرزند حضرت علي(ع) از يكي از همسرانش به نام صهباء(ام حبيب) بنت ربيعه از قبيله بني تغلب ميباشد. درباره اين تشابه اسمي ميتوان چنين گفت:
1. «عمر» يكي از نامهاي رايج و متداول ميان اعراب در صدر اسلام بوده و منحصر در عمر بن خطاب نبوده است. با مراجعه به كتابهاي رجال و تراجم به اين مطلب پي خواهيم برد. چنان كه ابن حجر عسقلانيِ شافعي، نام 22 نفر از صحابه پيامبر اكرم(ص) را كه «عمر» نام داشتهاند، ذكر ميكند كه عمر بن ابي سلمه مخزومي ربيب پيامبر اكرم(ص) و يكي از ياران خوب و با وفاي حضرت علي(ع)، يكي از اين صحابه ميباشد.
2. بر اساس مستندات و مدارك موجود، حضرت علي(ع) در نامگذاري اين فرزند، هيچ دخالتي نداشته و جناب عمر بن خطاب با توجه به موقعيت و مقامي كه در اختيار داشت، در نامگذاري اين فرزند حضرت علي(ع) دخل و تصرف داشته و او را به نام خودش «عمر» ناميد. احمد بن يحيي بلاذري در اين باره مينويسد: عمر بن خطاب فرزند حضرت علي(ع) را عمر ناميد.[5]
تاريخ از دخل و تصرفهاي جناب خليفه دوم نمونهها و موارد ديگري را نيز ثبت كرده است. احمد بن يحيي بلاذري درباره عبدالله بن قيس بن نقب مينويسد: اسم قبلي عبدالله بن قيس بن نقب «خياط» بود. عمر بن خطاب نام او را به «عبدالله» تغيير داد.[6]
«ابن اثير جزري شافعي» متوفاي630 هجري قمري در شرح حال «عبدالرحمن بن حارث مخزومي» به مورد ديگري از تصرف كردن جناب خليفه دوم اشاره كرده و مينويسد: عبدالرحمن بن حارث در دامان عمر بن خطاب بزرگ شد. اسم قبلي عبدالرحمن «ابراهيم» بود. عمر بن خطاب اسم او را تغيير داده و نام «عبدالرحمن» را براي او انتخاب كرد.[7]
«ابن سعد بصري» متوفاي 230 هجري قمري به مورد ديگري از اين قسم كارهاي جناب خليفه دوم در اين حوزه اشاره كرده و مينويسد: اسم پدر مسروق «اجدع» بود. عمر بن خطاب اسم او را تغيير داد و نام «عبدالرحمن» را براي او برگزيد.[8]
«ابن قتيبه دينوري» درباره «هرمزان» مينويسد: هنگامي كه هرمزان اسلام آورد، عمر بن خطاب اسم او را تغيير داد و نام «عرفطه» را براي او برگزيد.[9]
«متقي هندي» مورد ديگري از تغيير نام دادن ديگران توسط خليفه دوم را اينگونه بيان ميكند: عمر بن خطاب نام «طحيل بن رباح» برادر «بلال بن رباح» را به «خالد بن رباح» تغيير داد.[10]
«ابن سعد و ابن حجر عسقلاني شافعي» به مورد ديگري از تغيير نامها توسط خليفه دوم اشاره كرده و مينويسند: نام قبلي «كثير بن صلت»، «قليل بن صلت» بود. عمر بن خطاب نام او را تغيير داده و به جاي «قليل» او را «كثير» ناميد.[11]
حال با توجه به مطالب ذكر شده و با در نظر گرفتن اين مطلب كه حضرت علي(ع) در نامگذاري فرزندشان به نام «عمر» هيچ دخالتي نداشته و اين نام از سوي خليفه وقت انتخاب شده است، آيا باز هم اين نامگذاري دليل وجود روابط صميمانه ميان حضرت علي(ع) و عمر بن خطاب است؟
سؤالي كه شايد به ذهن برخي خوانندگان عزيز برسد، اين است كه: چرا حضرت علي(ع) با اين كار خليفه مقابله نكردهاند؟ در پاسخ به اين سؤال نيز بايد گفت: رفتار شناسي خليفه دوم نشان ميدهد كه عمر بن خطاب فردي خشن، بداخلاق و تندخو بود و صحابه جرأت مخالفت با اعمال و رفتار او را نداشتند. صدور فرمان ترور و كشتن سعد بن عباده به دليل بيعت نكردن با ابوبكر، زدن خواهر و داماد خود، زدن اقوام خالد بن وليد، زدن جارودِ عامري بزرگ و رئيس قبيله ربيعه، زدن ابي بن كعب، بزرگِ انصار و آتش زدن قصر سعد بن ابي وقاص، يكي از عشره مبشره، نمونههايي از برخورد و رفتار خشن و تند عمر بن خطاب با صحابه پيامبر اكرم(ص) ميباشد.[12]
رفتار خشن و تند عمر بن خطاب با صحابه و عموم مسلمانان، آن قدر مشهور و معروف است كه در تاريخ چنين معروف شده كه شلاق عمر بن خطاب از شمشير حجاج بن يوسف ثقفي خطرناكتر و ترسناكتر بود.[13]
علاوه بر رفتار خشن و اخلاق تند عمر بن خطاب، شايد مصالح ديگري نيز وجود داشته است كه حضرت علي(ع) به خاطر رعايت آن مصالح با اين كار خليفه دوم مخالفت نكرده است و شايد آن حضرت مخالفت كردهاند، ولي تاريخ آن را ثبت نكرده و يا اينكه ما بياطلاع هستيم.
ب) عثمان بن علي
يكي ديگر از فرزندان حضرت علي(ع) كه با نام يكي از خلفا مشابهت دارد، عثمان بن علي ميباشد. درباره همنامي اين فرزند حضرت علي(ع) با نام خليفه سوم(عثمان) بايد گفت:
1. با مراجعه به كتابهاي تراجم و رجال و انساب مشاهده خواهيم كرد كه عثمان يكي از نامهاي متداول و رايج ميان اعراب است. ابن حجر عسقلاني شافعي در كتاب معروف خود «الاصابه في تمييز الصحابه» كه درباره صحابه پيامبر اكرم(ص) و شرح حال آنان نوشته است، نام 26 نفر از صحابه پيامبر(ص) را كه عثمان نام داشتهاند، ذكر كرده است.
2. مستندات و مدارك معتبر تاريخي نشان ميدهد كه حضرت علي(ع) فرزندشان را به نام عثمان بن مظعون صحابي معروف و مشهور پيامبر(ص) ناميده است و هيچ ارتباطي ميان نامگذاري اين فرزند حضرت علي(ع) به نام عثمان، با خليفه سوم «عثمان بن عفان» وجود ندارد.
ابوالفرج اصفهاني به نقل از حضرت علي(ع) مينويسد: فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون، عثمان مينامم.[14] ابوالحسن محمد بن ابي جعفر عبيدلي درباره مجاهدان جنگ بدر مينويسد: يكي از كساني كه در جنگ بدر حضور داشت، عثمان بن مظعون است كه حضرت علي(ع) فرزندش را به خاطر نام او، عثمان گذاشت.[15]
ابوبكر بن علي
مورخين يكي ديگر از فرزندان حضرت علي(ع) را «ابوبكر بن علي» معرفي كردهاند. ابوبكر كنيه اين فرزند حضرت علي(ع) ميباشد و در نام ايشان ميان مورخين اختلاف است. برخي نام او را «عبدالله» و عدهاي «محمد» معرفي كرده و در برخي منابع «عبدالرحمن» معرفي شده است. عدهاي نيز همچون ابوالفرج اصفهاني از نام ايشان اظهار بياطلاعي كرده و نامي را براي ايشان ذكر نكردهاند.[16]
در مورد اين تشابه اسمي نيز بايد گفت:
1. ابوبكر نام فرزند حضرت علي(ع) نبوده، بلكه كنيه فرزند آن حضرت است و بر اساس رسومات و عادات اعراب، كنيهها به مناسبتهاي مختلف و از طرف افراد ديگري غير از پدر و مادر نيز انتخاب ميشوند.
2. كنيه «ابوبكر» يكي از كنيههاي معروف و مشهور ميان اعراب است و در صدر اسلام نيز افراد ديگري با اين كنيه وجود داشتهاند و هيچ مستند و دليلي نداريم كه حضرت علي(ع) به خاطر كنيه خليفه اول، اين كنيه را براي فرزندشان انتخاب كرده باشند.
بنابراين حتي بدون در نظر گرفتن مستندات و مداركي كه از وجود روابط سرد ميان حضرت علي(ع) و ابوبكر حكايت ميكند، اين تشابه اسمي نيز هيچ دليلي بر وجود روابط صميمانه ميان حضرت علي(ع) و ابوبكر نيست.
توجه و دقت در مطالب و مستندات نقل شده، حقيقت ماجرا را نشان داده و بطلان ادعاي وهابيان را اثبات ميكند.
چكيده مطالب: اهل سنت و وهابيان با ناديده گرفتن و چشم پوشي بر تمامي حقائق مسلم تاريخي موجود در منابع اصلي و مهم خود، صرف تشابه اسمي موجود در تعدادي از فرزندان حضرت علي(ع) با اسامي خلفا را دليلي بر وجود روابط صميمانه ميان حضرت علي(ع) با ساير خلفا دانستهاند و با استفاده از اين موضوع، در صدد پاك كردن صورت مسائل مهم تاريخي كه هرگز از ياد و انديشه شيعيان خارج نميشود، تلاش ميكنند.
حجت الاسلام حسن بلقان آبادي/ محقق و پژوهشگر حوزوي
منابع:
[1] . مجله نداي اسلام، شماره 3، ص 68.
[2] . «ثم توفي ابوبكر و انا ولي رسول الله و ولي ابي بكر، فرايتماني كاذبا آثما غادرا خائنا». صحيح مسلم: ج 5، ص 152، كتاب الجهاد و السير، باب حكم الفيء.
[3] . «كراهيه لمحضر عمر». صحيح بخاري: ج 5، ص 83، كتاب المغازي، باب غزوه خيبر.
[4] . «اشكو اليك ابن عمك، سالته ان يخرج معي فلم يفعل و لم ازل اراه واجدا، فيم تظن موجدته». شرح نهج البلاغه: ج 12، ص 78، نكت من كلام عمر و سيرته و اخلاقه.
[5] . «و كان عمر بن خطاب سمي عمر بن علي باسمه». انساب الاشراف: ج 2، ص 192، ولده و تعدادهم و اسمائهم.
[6] . «و من بني نقب: عبدالله بن قيس بن نقب و كان اسمه خياط، فسماه عمر بن الخطاب عبدالله». انساب الاشراف: ج 13، ص 33، نسب بني عمرو بن تيم.
[7] . «و نشا عبدالرحمن في حجر عمر و كان اسمه ابراهيم، فغير عمر اسمه لما غير اسماء من تسمي بالانبياء و سماه عبدالرحمن». اسد الغابه في معرفه الصحابه: ج 3، ص 284، شرح حال عبدالرحمن بن حارث.
[8] . «كان اسم ابي مسروق الاجدع، فسماه عمر عبدالرحمن». الطبقات الكبري: ج 6، ص 76، شرح حال مسروق بن الاجدع.
[9] . «لما اسلم الهرمزان سماه عمر بن الخطاب عرفطه». المعارف: ص 421، نوادر في المعارف.
[10] . «فقال: من انت؟ قال: انا طحيل بن رباح. قال: بل انت خالد بن رباح». كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال: ج 9، ص 573، حديث ش 27479.
[11] . «كان اسم كثير بن الصلت قليلا، فسماه عمر كثيرا». الاصابه في تمييز الصحابه: ج 5، ص 472، شرح حال كثير بن صلت، ش 7494 و الطبقات الكبري: ج 5، ص 14، شرح حال كثير بن صلت.
[12] . انساب الاشراف: ج 2، ص 263 و ص 272، امر السقيفه و العقد الفريد: ج 4، ص 260 و الطبقات الكبري: ج 3، ص 267 و ج 5، ص 62 و المصنف عبدالرزاق: ج 3، ص 557، كتاب الجنائز، باب الصبر و البكاء، ح 6681 و تاريخ المدينه: ج 2، ص 690 و المصنف ابن ابي شيبه: ج 6، ص 213، كتاب الادب، باب 153، ح 3.
[13] . «دره عمر اهيب من سيف الحجاج» و «كانت درته اهيب من سيوف الملوك». الطبقات الكبري: ج 3، ص 282، ذكر استخلاف عمر و انساب الاشراف: ج 10، ص 322، الاداره زمن عمر و ربيع الابرار: ج 3، ص 13، باب العز و الشرف و شرح نهج البلاغه: ج 1، ص 181، طرف من اخبار عمر بن الخطاب و ج 12، ص 75، نكت من كلام عمر و سيرته و اخلاقه.
[14] . «انما سميته باسم اخي عثمان بن مظعون». مقاتل الطالبيين: ص 55، عثمان بن علي.
[15] . «منهم عثمان بن مظعون الذي سمي اميرالمومنين علي بن ابي طالب ابنه باسمه». تهذيب الانساب: ص 27.
[16] . مقاتل الطالبيين: ص 56.
/1102001307