ظهور حضرت ولی عصر (عج) و پایان دادن فقر بشر
رشد اقتصادی پایدار به معنای افزایش بلندمدت ظرفیت تولید به منظور افزایش عرضه کل است تا بتوان نیازهاى جمعیت را تأمین کرد. صفت پایداری بر رشدی تأکید دارد که در آن، تأمین مستمر نیازها و رضایتمندی افراد همراه با افزایش کیفیت زندگی انسان مد نظر است.
و اکنون بررسی و تبیین مولفه دوم یعنی « حذف فقر» مرور می شود:
اسلام با پذیرش کامل «معیار نیاز» که مبتنی بر حق زندگی و حق معاش برای همگان است، تداوم فقر را تحمل نمیکند و با آن به شدت مبارزه میکند. یکی از دغدغه های بزرگ و اساسی اولیای الهی، پیامبر گرامی اسلام (ص) و امیرمؤمنان علی صلوات الله علیهم اجمعین، در تمامی دوران زندگیشان، این بوده که فقر، نیازمندی و نابرابری را از چهره جامعه و افراد آن زدوده شود و از طریق اشتغال آبرومندانه و سیاست های صحیح اقتصادی، درآمدی معقول برای مردم فراهم شود.
امیرمؤمنان علی علیه السلام است می فرمایند: «لو تمثّل لی الفقر رجلاً لقتلته؛ اگر فقر در برابر من، به صورت انسانی مجسم گردد، البته او را میکشم.«
حضرت علی علیه السلام به خوبی می دانستند که فقر ناشی از کمبود اشتغال و امکانات بر هرگونه ارزش و فضیلتی غلبه می کند تا در آینده سبب کفر و الحاد و ناسپاسی گردد. بدین دلیل است که حضرت(ع) همیشه و در هر میدانی با این پدیده شوم مبارزه می کردند و راه را بر آن می بستند. از منظر امیرالمومینن علی علیه السلام بر هر دولت و ملّتی و به عبارت دیگر، بر هر نظام اقتصادی لازم و ضروری است که در میان افراد خود، فقیری باقی نگذارد؛ زیرا (فقیر در وطن خود غریب است). اگر برای اکثر مردم، مرگ دردناکترین حادثه زندگی است، در نظر امام، مرگی بزرگتر از مرگ معمولی است؛ لذا میفرماید: (فقر، مرگ بزرگتر است.(
حکومت حق، شرایطی را فراهم می آورد که در آن، مردم حداقل امکانات اساسی زندگی را داشته باشند و برای همه کسانی که می خواهند کار کنند، امکان کار فراهم باشد و افرادی هم که از کارشان درآمد کافی کسب نمی کنند یا اساساً نمی توانند کار کنند، درآمدی به اندازه کفاف را داشته باشند. امام علی علیه السلام در دوران حکومت کوتاه خود، دست کم در کوفه، حداقل امکانات اساسی را برای عموم مردم تأمین کردند؛ چنانکه خود فرمودند: «ما أصبح بالکوفه احد الّا ناعماً، انّ ادناهم منزله لیأکل من البّر و یجلس فی الظلّ و یشرب من ماء الفرا؛ کسی در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتی پایینترین افراد نان گندم میخورد، سرپناه دارد و از آب گوارا مینوشد.»
امام زمان علیه السلام نیز مانند جد بزرگوارشان در زدودن فقر میکوشند. اما این بار نه تنها فقر را کاهش میدهد، بلکه به حذف کامل فقر موفق میشود؛ زیرا از یکسو سرمایه هاى مادى بسیار زیاد مى گردد و رشد اقتصادی پایدار پدید میآید. از سوی دیگر، این امکانات عادلانه توزیع می شود و جلوى فشار و ستم و سودجویان زیادهخواه گرفته می شود و در نهایت، مردم نیز از نظر غناى روحى و سطح اخلاق و معرفت و تقوا چنان اوج می گیرند که دامنه حرص و آز که سرچشمه تکاثر و بخل و احتکار و تنازع است برچیده می شود.
در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است: «هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند … زمین (با تدبیر امام و تلاش صادقانه مردم) گنجها و ذخایر گرانبهاى خود را آشکار می سازد؛ آنچنان که مردم آنرا با چشم خود می بینند و (آنچنان غناى ظاهرى و معنوى مردم را فرا می گیرد) که نمی توانید کسى را پیدا کنید که هدیه شما را بپذیرد و یا زکات مال را قبول کند. همه مردم به آنچه خدا از فضلش به آنها روزى داده برخوردار و بی نیاز می شوند.«
امام باقر علیه السلام میفرمایند: «و یعطىالناس عطایا مرتین فىالسنه و یرزقهم فىالشهر رزقین… حتى لاترى محتاجا الى الزکاه و یجیىء اصحابالزکاه بزکاتهم الىالمحاویج من شیعته فلا یقبلونها، فیصرونها و یدورون فى دورهم، فیخرجون الیهم، فیقولون: لا حاجه لنا فى دراهمکم … فیعطى عطاء لم یعطه احد قبله ؛ امام مهدى علیه السلام، در سال دو بار به مردم مال ببخشد و در ماه دو بار امور معیشت بدانان دهد… تا نیازمندى به زکات باقى نماند و صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان آورند و ایشان نپذیرند. پس آنان زکات خویش در کیسههایى نهند و در اطراف خانه ها بگردند (براى دستیابى به محتاجى) و مردم بیرون آیند و گویند: ما را نیازى به پول شما نیست… پس دست به بخشایش گشاید، چنانکه تا آن روز کسى آنچنان بخشش اموال نکرده باشد«.
پیامبر اکرم صل الله علیه وآله میفرمایند: «یکون فى امتىالمهدى … والمال یومئذ کدوس، یقومالرجل فیقول: یا مهدى اعطنى، فیقول: خذ ؛ در زمان مهدى علیه السلام… مال خرمنی شود. هر کس نزد مهدى آید و گوید: به من مالى ده! مهدى بیدرنگ بگوید: بگیر».
سیاستهای اقتصادی مهدوی از یکسو، فقر را زار و نحیف میکند و از سوی دیگر، محبت و برادری و برابری بین مردم، آنچنان (نظام توزیع عاطفه ها) را در جامعه جهانی مهدوی پررنگ میسازد که خود مردم نیز نیازهای یکدیگر را با جان و دل برآورده میکنند. امام باقر علیه السلام درباره برادرى در عصر ظهور می فرمایند: «اذا قام القائم جائت المزامله و یأتى الرجل الى کیس اخیه فیأخذ حاجته لایمنعه؛ هنگامى که قائم علیه السلام قیام کند، رفاقت و دوستى خالصانه (در میان مردم) رایج می گردد و اگر مردى دست در جیب برادرش فرو برد و به اندازه نیازش بردارد، برادرش او را منع نمی کند«.
این رفع نیازهای واقعی نشاندهنده رشد عقلانی بشر در آن دوران است؛ زیرا مال و ثروت برای رفع نیازهای بشر است و در اموال اغنیا، علاوه بر تکالیف مالی روشنی همچون خمس و زکات، حق معلومی برای نیازمندان درنظر گرفته شده است که بشر در جامعه جهانی مهدوی به این درک کامل میرسد که میبایست نیازمندان واقعی را در اموالش به اندازه رفع نیاز آنان شریک گرداند.
امام باقر علیه السلام نیز برابری و برادرى کامل را در هنگامه رشد عقول و تکامل اخلاق (عصر ظهور) می دانند و می فرمایند: «آیا شما در نزد برادرتان می روید و دست در جیب او مى برید و به اندازه نیازتان برمى دارید و او مانع شما نمی گردد؟» راوى می گوید: گفتم این رسم در میان ما نیست. امام(ع) فرمودند: «پس قابل توجه نیست.» گفتم: آیا هلاکت در پیش است؟ فرمودند: «این مردم هنوز به رشد عقلانى نرسیدهاند«.
امام کاظم علیه السلام نیز آرزوى خود را در ارتباطات اجتماعى مسلمانان چنین بیان می دارد: «اى عاصم! چگونه پیوندهاى اجتماعى را محکم می دارید و دیگران را در مال خود شریک می سازید؟ … آیا در تنگدستیها کسى از شما به دکان یا منزل برادرش می رود و آنچه را نیاز دارد برمی دارد و (صاحب آن) مانع او نمی گردد؟» گفت: نه چنین نیستیم. امام (ع) فرمودند: «شما (در روابط اجتماعى) آنطور که من دوست دارم نیستید.»
*مولف: حجت الاسلام ناصر جهانیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
/1102101305