حجت الاسلام هاشمی نژاد: بندگان خاص خدا در همه امور متواضع هستند+گزارش تصویری

کد خبر: 61708
بندگان خاص خداى رحمان آن كسانند که در زمین متواضعانه راه می روند و چون جهل پيشگان، خطابشان كنند سخن ملايم گويند. "یمشون" اشاره به خط زندگی انسان دارد نه اینکه فقط بر روی زمین متواضعانه راه می روند بلکه در همه ی امور عباد الرحمن متواضعانه راه می روند.

وارث: مراسم دهه سوم محرم با سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد و مداحی حاج محسن فرهمند در حسینیه مرحوم فاضل کاشانی برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد را می خوانید:   


حجت الاسلام هاشمی نژاد:


خداوند رحمان در آخر سوره ی فرقان درباره عباد الرحمن دوازده ویژگی نقل می کنند:

 و عباد الرحمن الّذين يمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما(63)

 و الّذين يبيتون لربهم سجدا و قياما(64)

 و الّذين يقولون ربّنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها كان غراما(65)

 انها ساءت مستقرا و مقاما(66)

 و الاذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما(67)

 و الّذين لا يدعون مع اللّه الها ءاخر و لا يقتلون النفس التى حرم اللّه الا بالحق و لا يزنون و من يفعل ذلك يلق اثاما(68)

 يضاعف له العذاب يوم القيمة و يخلد فيه مهانا(69)

 الا من تاب و ءامن و عمل عملا صالحا فاولئك يبدل اللّه سياتهم حسنات و كان اللّه غفورا رحيما(70)

 و من تاب و عمل صالحا فانه يتوب الى اللّه متابا(71)

 و الّذين لا يشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا كراما(72)

 و الاذين اذا ذكروا بآيات ربهم لم يخروا عليها صما و عميانا(73)

 و الّذين يقولون ربّنا هب لنا من ازوجنا و ذريتنا قرة اعين و اجعلنا للمتقين اماما(74)

 اولئك يجزون الغرفة بما صبروا و يلقون فيها تحية و سلاما(75)

 خالدين فيها حسنت مستقرا و مقاما(76)

 قل ما يعبوا بكم ربى لو لا دعاوكم فقد كذبتم فسوف يكون لزاما(77)

بندگان خاص خداى رحمان آن كسانند که در زمین  متواضعانه راه می روند و چون  جهل پيشگان، خطابشان كنند سخن ملايم گويند.(63)

و كسانى كه شب را با سجده و نماز براى پروردگارشان به روز آرند (64).

و كسانى كه گويند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان كه عذاب آن دائم است (65).

كه جهنم قرارگاه و جاى بدى است (66).

و كسانى كه چون خرج مى كنند اسراف نكنند و بخل نورزند و ميان اين دو معتدل باشند (67).

و كسانى كه با خداى يكتا خدايى ديگر نخوانند و انسانى را كه خدا محترم داشته جز به حق نكشند و زنا نكنند و هر كه چنين كند به زودى سزا بيند (68).

روز قيامت عذابش دو برابر شود و در آن به خوارى جاويدان به سر برد(69).

مگر آنكه توبه كند و مؤمن شود و عمل شايسته كند آنگاه خدا بدي هاى اين گروه را به نيكي ها مبدل كند كه خدا آمرزگار و رحيم است (70).

و هر كه توبه كند و عمل شايسته انجام دهد به سوى خدا بازگشتى پسنديده دارد (71).

و كسانى كه گواهى به ناحق ندهند و چون بر ناپسندى بگذرند با بزرگوارى گذرند (72).

و كسانى كه چون به آيه هاى پروردگارشان اندرزشان دهند كر و كور بر آن ننگرند (73).

و كسانى كه گويند پروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان، مايه روشنى چشم ما قرارده و ما را پيشواى پرهيزكاران بنما(74).

آنها به پاداش اين صبرى كه كرده اند غرفه بهشت پاداش يابند و در آنجا درود و سلامى شنوند(75).

جاودانه درآنند كه نيكو قرارگاه و جايگاهى است (76).

بگو اگر عبادتتان نباشد پروردگار من اعتنايى به شما ندارد شما كه تكذيب كرده ايد به زودى نتيجه اش را خواهيد ديد(77).

یمشون اشاره به خط زندگی انسان دارد نه اینکه فقط بر روی زمین متواضعانه راه می روند بلکه در همه ی امور عباد الرحمن متواضعانه راه می روند.

حضرت عیسی علیه السلام می فرمایند:اگر تکبر، تکبر تکوینی هم باشد مضر است، کوه ها نسبت به زمین های اطراف خود تکبر دارند، بارن که می بارد بر روی کوه ها سرازیر می شود چون درّه ها نسبت به زمین های اطراف خود تواضع دارند. بهترین محصول را کشاورزان از درّه ها بر میدارند.

اگر انسان در زندگی تواضع داشته باشد تمام فیوضات در او جمع می شود لذا در روایتی فرمودند: از جهت تواضع مثل زمین باش.

نشانه های انسان متواضع

امام صادق علیه السلام  می فرمایند؛ انسان متواضع چند نشانه دارد:

1- به هر کس برسد به او سلام می کند (تقدم در سلام)

پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمودند: چند چیز را تا آخر عمر ترک نخواهم کرد:

۱)غذا خوردن با بردگان بر روی زمین ۲)سوار شدن بر الاغ بی پالان ۳)دوشیدن شیر از پستان بز با دست خودم ۴)پوشیدن لباس پشمین ۵)سلام کردن بر کودکان

2- وارد مجلسی می شوند هر کجا شد می نشینند.

روزی شیخ عباس قمی در مسجد گوهر شاد به منبر رفتند و عموم علما آمدند و مرحوم شیخ عباس تربتی پدر مرحوم راشد وارد مجلس شدند، شیخ عباس قمی تا چشمش به ایشان افتاد از منبر پایین آمد و دست مرحوم مولا تربتی را گرفت و گفت: آقا جای شما روی منبر است. حق این است که شما بگویید و ما از منبر پر فیضتان استفاده کنیم این نوعی تواضع است.

3- دوست نداشته باشد او را بستایند و از او تعریف کنند.

یکی از وعاظ قدیم مشهد می فرمایند: در مجلس فاتحه ای بودند و منبر رفتند و از امام جماعت آنجا تجلیل کردند با نام حجت الاسلام والمسلمین و می گویند: بعد از منبر بر سر من داد کشید که بی سواد من آیت الله هستم تو شأن مرا پایین آوردی، می فرمایند: روز بعد در مجلس دیگری منبر رفتم و مرحوم میرزا جواد تهرانی تشریف آوردند و در آخر از ایشان تجلیل کردند. بعد از مجلس میرزا فرمودند: اگر یک بار دیگر نام مرا اینگونه بگویی تا آخر عمر پای منبرت نمی نشینم. من محمد جواد تهرانی هستم. این است تفاوت تواضع در انسان ها.

ما اسیر نفسیم و رشد معنوی نداریم یک عمر به مجالس امام حسین علیه السلام رفتیم اما حق مطلب را ادا نکردیم و چیزی نیافتیم.

4- متواضعانه بر روی زمین راه می روند.

هروقت احساس کردید کبر در نفس دارید برای خانواده خود خرید کنید.

مرحوم فلسفی بسیار مرد بزرگی بودند و تا آخر عمر نپذیرفتند که خادم داشته باشند و همه چیز را خودشان تهیه می کردند. حتی نوبت صف را هم رعایت می کردند و زودتر از نوبت خود خرید نمی کردند.

مرحوم آقای بهجت سرمایه دار معنوی بزرگی بودند و ایشان شاگرد شیح محمد حسین قرَوی اصفهانی مشهور به کمپانی بودند. مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی نقل می کند؛ روزی به مغازه میوه فروش رفتم و سیب زمینی پیاز خرید کردم و در حال رفتن که بودم ابایم از دستم رها شد و سیب زمینی پیاز ها به زمین افتاد و شروع به جمع کردن آن ها شدم تا اینکه دو نفر از شاگردانم رسیدند و کمکم کردند شاگردان ایشان دیده بودند ایشان لبخندی به لب دارند و از شیخ پرسیدند دلیل لبخندتان چیست؟ ایشان فرمود: در دوران جوانی ام در حرم امام علی علیه السلام مشغول زیارت بودم و تسبیحی که در دست داشتم دانه هایش عقیق یمنی بود (عقیق اولین سنگی است که در نظام آفرینش اقرار به ولایت علی ابن ابی طالب علیه السلام کرد و بعد از آن به ترتیب فیروزه، زمرد و زبرجد بودند و نیز اولین فلزی که گفت یا علی طلا بود و دومی هم نقره اما آهن هرگز اقرار به ولایت امام علی علیه السلام نکرد)

تا اینکه ناگهان تسبیح ایشان پاره شد و تمام دانه های عقیق بر زمین حرم ریخت، ایشان می گوید: هرچه سعی کردم خم شوم و دانه های عقیق را از روی زمین جمع کنم دیدم نفسم کِبر دارد و خجالت می کشیدم و کسر شأن می دانستم که در حضور دیگران خم شوم و دانه های تسبیح را جمع کنم، آن روز فهمیدم انسان متکبری هستم و از آن روز به بعد شروع کردم بر نفسم کار کردن تا بتوانم آن را تربیت کنم. امروز که این سیب زمینی های به نسبت بی ارزش نسبت به عقیق بر روی زمین ریخت خیلی راحت و بدون تکبر خم شدم و شروع به جمع کردنشان کردم، اکنون بر نفسم خندیدم که توانستم کبر خود را زمین بزنم.

 عزیز شمردن فقراء

سید الشهدا علیه السلام  از مسیری عبور می کردند و عده ای پیر غلام در مسیر نشسته بودند و به آقا تعارف کردند که با ما هم غذا شوید، سید الشهدا علیه السلام  از مرکب پیاده شدند و در کنار غلامان فقیر نشستند و فرمودند: "ان الله لا یحب المتکبرین" خداوند متکبرین را دوست ندارد.

بعد فرمودند: اگر غذای شما صدقه نبود و لذا چون صدقه بر ما حرام است، از غذای شما می خوردم ولی من دعوت شما را قبول کردم شما هم دعوت مرا بپذیرید و فردا مهمان من شوید. به همسرشان فرمودند: چند مهمان عزیز دارم غذای خوب فراهم کنید ( فقرا را عزیز می شمردند) غلام حضرت می گوید فردا که مهمانان آمدند خجالت می کشیدند غذا بخورند و می دیدند سید الشهدا علیه السلام  با دست خود لقمه می گیرند و در دهان مهمانان خود می گذارند. فرمودند: بهترین تواضع آن است که صاحب مقام و منزلتی باشی و تواضع داشته باشی.


حجت الاسلام هاشمی نژاد: