استاد انصاریان: ائمه مگر دنیایشان خراب بود؟
استاد انصاریان با اشاره به جایگاه والای شیعیان یمن در صدر اسلام اظهار کرد: پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را به یمن فرستاد، امیرالمؤمنین(ع) وقتی رفت یمن، بیست و چهار سالش بود، چه مردمی در کنار منبر امیرالمؤمنین و تعلیمات حضرت مولیالموحدین تربیت شدند. مالک اشتر نخعی، یک شیعه یمنی بود، یک کلمه درباره ایشان میگویم که وقتی خبر شهادتش به امیرالمؤمنین رسید، جمعیت در مسجد کوفه جمع شدند، حضرت علی(ع) رفت بالای منبر و به مردم فرمود: تا قیامت، زنی را خبر ندارم که مانند مالک را به دنیا بیاورد.
وارث: استاد انصاریان در جمعی از دوستداران اهل بیت(ع) مسجد حجتالاسلام گلپایگان با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) در کتاب کافی اظهار کرد: نوشتن کتاب «کافی» بیست سال طول کشیده است، و یکی از نزدیکترین کتابها به عصر امام حسن عسکری(ع) است، در غیبت صغری نوشته شده و نویسندهاش وجود مبارک کلینی است که در بین همه علمای شیعه از جایگاه خاصی برخوردار است.
وی ادامه داد: او یک بچه دهاتی بود، دهی که در آنجا به دنیا آمد، پایینتر از منطقه ری به نام ده کلین است، ولی ایمان، علم، تقوا و اشتیاق به اینکه بنده پروردگار باشد، او را به این جایگاه رفیع رساند. بسیاری از بزرگان دین ما با قلم خودشان نوشتند: «لم یرد مثله»، یعنی هنوز مانند کتاب کافی دیده نشده است، اگر کسی بخواهد خدا را به حقیقت بشناسد و نبوت، ولایت، عقل، ایمان، اخلاق و سیئات اخلاقی را بشناسد و بداند که ائمه ما از نظر علمی چه معجزه عظیمی داشتند، حداقل از ده جلد کتاب کافی، دو جلدش را باید بخواند.
این مفسر برجسته قرآن کریم یادآور شد: اصول کافی، حدود چهار هزار روایت دارد. من در حدود دو سال، با تعطیل کردن بسیاری از کارهایم این کتاب با عظمت را فقط و فقط به یاری و به توفیق خدا، ترجمه دقیق، عالمانه، روان و قابل فهم کردم که الآن در مرز چاپ شدن است و امید دارم، چهار پنج ماه دیگر این کتاب در آغوش عاشقان اهل بیت و فرهنگ ناب خالص پاک سازنده اهل بیت(ع) قرار بگیرد.
استاد انصاریان اضافه کرد: در این کتاب، راوی به امام صادق(ع) میگوید: یابن الرسول الله در این شهر مدینه، تعدادی هستند که از هیچ گناهی رویگردان نیستند و رها هستند، گناه پیش میآید با آغوش باز قبول میکنند، ما هم که در مکتب شما تربیت شدیم و دلسوز مردم هستیم، از باب امر به معروف و با زبان نرم، با زبان ادب، وقتی با اینها صحبت میکنیم که این گناهان را ترک کنند، جواب میدهند ما شیعه امام جعفر صادق(ع) هستیم و دلمان هم به او خوش است، قیامت هم دست ما را میگیرند و نجاتمان میدهند، هیچ کس هم جرأت ندارد ما را محاکمه و محکوم بکند و به جهنم ببرد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم تأکید کرد: راوی میگوید: امام صادق(ع) وقتی این را شنید، شکل نشستنش را عوض کرد - معلوم شد که خیلی دلگیر و ناراحت شدند - و فرمودند: من شیعه را به تو معرفی میکنم، هر جا خواستی شیعه واقعی ما را ببینی این خصلتها را اگر در او دیدی شیعه ماست.
وی افزود: امام صادق(ع) میفرماید: شیعه ما و اهل بیت(ع)، کسی است که لقمه حرام از دهانش به گلو و معدهاش پایین نمیرود، اصلاً شیعه ما با حرام سروکار ندارد، شیعه یعنی پیرو، شیعه یعنی مأموم امام، شیعه ما در دنیا زندگی میکند، حالا یا درآمدش خوب است یا متوسط است، یا در یک حد محدودی است، در هیچ کدام از این سه حالت هوس حرام نمیکند.
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: علت هم دارد چون شیعه این حقیقت را فهمیده که پروردگار مهربان عالم، او را نیازمند و محتاج به حرام خلق نکرده است، ما به حرامهای دیگر هم احتیاج نداریم، احتیاج اگر طبیعی و خلقتی باشد و دنبال جنس و کار برطرف کننده احتیاج برویم، آن کار یا آن جنس حلال است، اگر ثابت شود که ما نیازمند به این کار آفریده شدیم و این نیازمندی ما به مسائل را، قرآن باید بگوید.
استاد انصاریان عنوان کرد: خدا ما را نیازمند به حرام، به دزدی، به زنا، به رشوه، به بد دیدن، به فحش، به غیبت، به تهمت و به دروغ خلق نکرده است، انبیا خدا که به هیچ حرامی آلوده نبودند مگر دنیایشان خراب است؟ خیلی هم دنیای خوبی داشتند، ائمه مگر دنیایشان خراب بود؟
این استاد اخلاق حوزه علمی قم یادآور شد: امام صادق(ع) را زمان بنی عباس به زندان انداختند، زندانی برایش غذا آورد، فرمود: میل ندارم، گفت غذای آشپزخانه ماست، گفت: من نمیخواهم، یکی دو ساعت گذشت، آمد و گفت: گرسنهتان نیست، فرمود گرسنهام هست اما به غذای شما هیچ نیازی ندارم، بعد هم پیرزنی آمد دم در زندان، دو نان تازه حسابی پخته بود، به مدیر زندان گفت چه کسانی زندانی تو هستند؟ گفت تعدادی هستند که یکی از آنها امام صادق(ع) است، گفت این دو تا نان را ببر به حضرت صادق بده، اصلاً ما به حرام محتاج آفریده نشدیم.
وی افزود: لذا چون شیعه این را فهمیده، یعنی شیعه آدم با معرفتی است، آنکس که سروکار با اهل بیت(ع) و قرآن دارد، در حد خودش خیلی چیزها را میفهمد، هر چه را هم نفهمد هیچ خجالتی نمیکشد و میرود میپرسد، شیعه دنبال فهم است، یک رشته فهمش همین است که من نیازمند به هیچ گناهی آفریده نشدم، پس شیعه ما مال حرام از گلویش پایین نمیرود.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم در ادامه بیان ویژگیهای شیعه از زبان امام صادق(ع) اظهار کرد: شیعه ما دنبال ارضای لذت بدن و جنسی خودش به حرام نیست، حالا یا ازدواج میکند یا اگر نشد ازدواج کند، خودش را نگه میدارد. شیعه ما غریزه پیگیری زنا ندارد.
استاد انصاریان به ویژگی سوم اشاره کرد و گفت: سوم، «و عمل لخالقه»، این روایت هم سند دارد و در اصول کافی است، یعنی شیعیان ما در این دنیا، یک کارفرما بیشتر ندارند، که برای آن کار میکنند و آن کارفرمایشان هم پروردگار است، برای سازندهشان عملگی میکنند، نه عمله زنشان هستند، نه عمله بچهشان هستند، نه عمله رفیقشان هستند، نه عمله این و آن هستند، نه عمله دولت هستند، نه عمله صندلیدار و نه عمله وزیر و وکیل و استاندار و فرماندار و شهردار هستند، بلکه عمله یک کارفرما یعنی خداوند هستند.
این مفسر برجسته قرآن کریم یادآور شد: کارشان میزان است، اگر لله است و دستور در کنار کار است، انجام میدهند، اگر لله نیست و دستور هم در کنارشان نیست، گوششان به صدای فلک هم بدهکار نیست. یک دانه امید هم در دل شیعیان ما بیشتر نیست، آن هم امید به پاداش این کارفرماست، میگویند پنجاه شصت سال برایش عملگی کردیم او ابدا کار ما را ضایع و بیمزد نمیگذارد و واقعاً هم همینطور است.
استاد انصاریان با اشاره به جایگاه والای شیعیان یمن در صدر اسلام اظهار کرد: پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را به یمن فرستاد، امیرالمؤمنین(ع) وقتی رفت یمن، بیست و چهار سالش بود، چه مردمی در کنار منبر امیرالمؤمنین و تعلیمات حضرت مولیالموحدین تربیت شدند. مالک اشتر نخعی، یک شیعه یمنی بود، یک کلمه درباره ایشان میگویم که وقتی خبر شهادتش به امیرالمؤمنین رسید، جمعیت در مسجد کوفه جمع شدند، حضرت علی(ع) رفت بالای منبر و به مردم فرمود: تا قیامت، زنی را خبر ندارم که مانند مالک را به دنیا بیاورد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم در پایان گفت: یکی از شیعیان یمن، عابث ابن شبیب شاکری است که از نخبههای رده اول اصحاب ابی عبدالله(ع) در روز عاشورا بود، و با سنگباران و تیرباران کشته شد، یکی از چهرههای برجسته شیعیان یمن، اویس بود که از شهدای جنگ صفین است، پیغمبر را هم ندید. آمد مدینه، پیغمبر سفر بود، آنجا در خانه گفت: مادر من، نصف روز به من اجازه بودن در شهر را داده است بنابراین رفت. پیغمبر(ص) دو سه روز بعد که از سفر برگشتند، در خانه رویشان را به یمن کردند و فرمودند: «اشم رائحة الرحمان من طرف الیمن»، یعنی بوی خدا از یمن میآید.
منبع : پایگاه عرفان