حجت الاسلام دانشمند: کسی که به دین لطمه بزند به جنگ با خدا رفته است+گزارش تصویری

وارث: مراسم  شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان با حضور استاد سازگار و با سخنرانی حجت الاسلام دانشمند و مداحی حاج سید مهدی میرداماد در هیئت ذبیح العطشان، مجمع الذاکرین برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام مهدی دانشمند را می خوانید:

جنگ با خدا

خطاهای ما فقط آبرو از ما نمی برد بلکه آبرو از مکتب ما هم می برد لذا اگر کسی به دین لطمه ای بزند و آبروی اهل بیت علیهم السلام را ببرد جنگ با خدا را شروع کرده. چه بخواهیم چه نخواهیم مشکلات در زندگی مان چماقی بر سر تشیع شده است. دشمنان نقطه ضعفی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام و تربیت شده های درجه یک آنها ندارند، از سلمان، مالک اشتر و اباذر چه می خواهند بگویند؟ اما وقتی به خاکریز چهارم می رسد با دمش گردو می شکند و می گویند آمار طلاقشان، جوان های معتادشان، قاچاقچی ها، اختلاس ها و دزدی ها و ... را ببنیید.

اگر قرآن و اهل بیت علیهم السلام عرضه دارند بلد نیستند آدم درست کنند پس سلمان و ابوذر چوپان کجا تربیت شد؟ خرما فروش چطور میثم شد؟ روغن فروش چطور عمار شد؟ پس قرآن و اهل بیت علیهم السلام عرضه دارند تربیت کنند اگر من و امثال من تربیت نشدیم بی عرضگی من و امثال من است وگرنه ببینید چه افرادی را آنها تربیت کردند!

جایگاه مفضل نزد امام صادق(ع)

می خواهم از یکی از فرزندان مکتب ولایت نمونه بیاورم به نام مفضل که کتاب توحید مفضل شهرت دارد. روایاتی دیدم که به بهت رسیدم که چقدر یک انسان می تواند قشنگ تربیت شود چرا ما عقب افتادیم؟ اگر لیاقت نداشتیم از زیادی گِل اهل بیت علهیم السلام خلق نمی شدیم، خدا کار عبث انجام نمی دهد. کار مفضل به جایی رسید که امام صادق علیه السلام فرمود: من بعد از پدرم به مفضل به حکم پدری نگاه می کنم. تو به منزله ی پدر هستی برای من!

مدعیان دروغی همیشه بوده و هست محمد بن مقلاص شروع کرد به منحرف کردن مردم، امام صادق علیه السلام او را از سمت نمایندگی و وکلایی خلع کرد و کارش به جایی رسید که امام او را لعنت کرد. یک وقت کسی به قله سعادت می رسد اما نگه داشتن قله یک حرف دیگر است. داشتیم افرادی که به قله عرفان رسیدند اما سقوط کردند. عارف شدن یک چیز و عارف مادن یک چیز دیگر، هیئتی شدن یک چیز اما یک عمر در خانه ی امام حسین علیه السلام نوکری کردن یک چیز دیگر است.

امام صادق علیه السلام محمدبن مقلاص را از سمت وکلایی خلع کرد و مفضل را برای مردم تعیین کرد و فرمود: سخن او سخن من است جز حق چیزی نمی گوید. محمد بن مقلاص معروف به ابوالخطاب بود و پس از عزل شدن شروع به شیطنت کرد بر علیه مفضل و شایعه درست کرد.

لزوم هوشیار بودن مردم نسبت به شایعات دشمن

دشمن شیطنت می کند، دشمن شایعه درست می کند، می خواهد اذهان را خراب کند و فتنه می کند اما شما چرا باور می کنید؟! شما چرا آب به آسیاب دشمن می ریزید و کمک میکنید؟ چرا شایعات را پخش می کنید؟! مفضلی که امام صادق علیه السلام درباره اش فرمود: من تو را می بینم آرام می شوم؛ محمدبن مقلاص شایعه درست کرد که او شراب می خورد! راهزن و دزد و کبوترباز است! مفضلی که شاگرد اهل بیت علهیم السلام است.

کسی که تربیت شده ی مکتب اهل بیت علیهم السلام است خودش را ارباب مردم نمی داند، ازبالا به مردم نگاه نمیکند، با تبختر راه نمیرود و متواضع است. اهل بیت علیهم السلام به ما یادداده اند وقتی از خانه بیرون می آیید وهرکس را می بینید بگویید او از من درب خانه خدا آبرودارتر است.

مفضل هم اینچنین بود و به همه احترام می گذاشت، بعضی خرمقدس ها گفتند مفضل به جوانان لات احترام می گذارد، تعارفشان می کند، لبخند به آنها می زند، بعضی جوانان چشم چران و کبوترباز و اهل گناه هستند ای مفضل اف بر تو که به اینها سلام می دهی! کلمه خرمقدس را من نمیگویم حضرت امام می فرماید: آبرویی که خرمقدس ها از اسلام بردند اسرائیل نبرده است. مهربان و خوش اخلاق باشید، آی مومنین به داد جوان ها برسید ما محل نمی گذاریم زرتشتی ها، وهابی ها، مسیحی ها، بهایی ها، کوروشی ها و داریوشی ها بردند! دین فقط به نماز خواندن نیست مهربانی ات کو؟

کمک میلیاردی لات های کوفه

نامه ای بر علیه مفضل به امام نوشتند که او شأن موکل بودن را رعایت نمیکند! امام نامه ای برای مفضل نوشت و فرمود: نامه را به دست خود مفضل می دهید. آنها هم خوشحال نامه را گرفتند و وقتی به خانه مفضل وارد شدند دیدند همان خرمقدس ها در منزل او هستند. همه نشسته بودند تا خجالت کشیدن مفضل را ببینند. آقا نامه را گرفت و بوسه باران کرد وفرمود: امام صادق علیه السلام به من فرموده مقداری پول از ما مقدسین کوفه جمع آوری کنم و به مدینه بفرستم. پرسیدند آقا چیز دیگری ننوشته اند؟ مفضل نامه را به آنها داد تا ببینند. مقدسین گفتند امسال ما کشاورزی نکردیم و نمی توانیم پول بدهیم و نداریم، می توانیم برای سلامتی اش دعا کنیم!

مفضل غلامش را به بیرون از خانه فرستاد و بعداز مدتی به منزل بازگشت با پول و دینار. یک وقت دیدند رئیس کبوتربازان و لات ها به منزل آمد و عرض کرد: جناب مفضل سلام ما را به امام برسانید و بفرمایید فعلا پول موجود ما این قدر بود به ما فرصت دهند ولو خانه هایمان را بفروشیم تا حرف امام را اطاعت کرده باشیم. لات و لوت ها دوهزار دینار کامل و ده هزار درهم به جناب مفضل دادند علی الحساب! به پول الان سه ونیم میلیارد تومان امروز علی الحساب دادند! مفضل به مقدس ها فرمود: آن وقت شما به من می گویید احترام اینها را نکنم؟!