چرا حضرت فاطمه(س)، فاطمه ناميده شده است؟
از احاديث بر مى آيد كه نامگذارى فاطمه زهرا(عليها السلام) بوسيله حكيم على الاطلاق يعنى خداى عالم انجام گرفته است.
وارث:از احاديث بر مى آيد كه نامگذارى فاطمه زهرا(عليها السلام) بوسيله حكيم على الاطلاق يعنى خداى عالم انجام گرفته است.
از سوى ديگر «فاطمه» از ماده «فطم» (بر وزن حتم) به معناى بازگرفتن كودك از شير مادر است، سپس به هر گونه بريدن و جدايى اطلاق شده است.اكنون ببينيم روايات اسلامى در اين زمينه چه مى گويد؟
1ـ در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است كه فرمود: «اِنَّما سَمَّاهَا فَاطِمَة لاَِنَّ اللهَ فَطَمَها وَ مُحِبِّيها عَنِ النّارِ»(1)؛ (او را فاطمه نام نهاده، زيرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است).
از اين تعبير استفاده مى شود كه نامگذارى بانوى اسلام به اين نام، از سوى خداوند صورت گرفته، و مفهومش اين است كه خدا وعده داده است او و كسانى كه او را دوست دارند و در خط مكتب او باشند هرگز به دوزخ نروند.
2ـ در حديث ديگرى از على(عليه السلام) مى خوانيم كه رسول الله(صلى الله عليه وآله) به فاطمه(عليها السلام) فرمود: «يا فاطِمَةُ! اَتَدرينَ لِمَ سُمِّيتِ فاطِمَة»؛ (اى فاطمه! آيا مى دانى چرا فاطمه ناميده شده اى؟).
على(عليه السلام) مى گويد: من گفتم: اى رسول خدا! شما بفرماييد چرا نام او فاطمه است؟ فرمود: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ فَطَمَها وَ ذُرِّيَّتَها عَنِ النّارِ يَوْمَ الْقِيامَةِ»(2)؛ (خداوند بزرگ او و فرزندانش را از آتش دوزخ در قيامت باز مى دارد).
بديهى است منظور از فرزندان در اين جا فرزندانى است كه در خط اين مادر بزرگ باشند، نه همچون پسر نوح كه خطاب شد: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ»(3)؛ (او از اهل تو نيست).
و به همين دليل در بعضى از احاديث، «ذريّه» و «محبّان» هر دو با هم ذكر شده اند، و اين كه گمان كنيم مفهوم روايات فوق اين است كه اگر آنها مرتكب انواع گناهان شوند و حتى كافر و مشرك باشند از عذاب الهى در قيامت در امانند، اشتباه بزرگى مرتكب شده ايم كه با هيچ يك از معيارهاى اسلامى نمى سازد، زيرا خود پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه اصل اين شجره طيّبه است صريحاً در قرآن مجيد به اين خطاب مخاطب شده است: «لَئِنْ اَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ»(4)؛ (اگر (به فرض محال) مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى شود و از زيانكاران خواهى بود).
و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ»(5)؛ (اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست ما او را با قدرت مى گرفتيم سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم).
منبع:
(1). تاريخ بغداد، جلد2، صفحه331.
(2) . ذخائرالعقبي، صفحه26.
(3) . سوره هود، آيه46.
(4) . سوره زمر، آيه65.
(5) . سوره حاقّه، آيه44 تا 46.
كتاب زهرا(س) برترين بانوي جهان، حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي،ص 99.
انوارطاها