شعر/تمام عمر من با گریه پای روضه ات سر شد

کد خبر: 94892
فاطمه معصومی
وارث

 

بکش مانند میثم غرق در خون بر سر دارم

که پیش تو خجالت میکشم از این که سر ...دارم

شبم در پرتو مهر تو مثل روز روشن شد

خدا را شکر چون آفاق از نور تو سرشارم

توان وصف طوفانی که در جانم نهادی نیست

جز اینکه بین هر روضه شبیه ابر میبارم

بگو با دشمنم گر دست هایم قطع هم گردد

نخواهد آمد آن روزی که دست از دوست بردارم

تمام عمر من با گریه پای روضه ات سر شد

به شوق لحظه ای که سر به دامان تو بگذارم

 


دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.