شعر / مائیم گدای حضرت معصومه محتاج عطای حضرت معصومه

کد خبر: 96990
محمود مربوبی
وارث

اشعار وفات حضرت فاطمه معصومه(س) 

مائیم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون می ریزیم
در روز عزای حضرت معصومه
**
آمد ز مدینه تا که در قم باشد
در مملکت امام هشتم باشد
یعنی که خدا نخواست تا مرقد او
مانند مزار فاطمه گم باشد
**
در سَر هوس دیدن دلبر دارد
بر سینهء خود داغ برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد
**
زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت
از داغ برادرش مرتب می سوخت
هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد
می گفت: امان از دل زینب… می سوخت
**
با ناله دو چشمان ترش را وا کرد
تا سِیر کند دور و برش را، وا کرد
نومید ز دیدن برادر بود و
با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد
**
صد آه اگر بر جگرش افتاده
هر چند جدا ز دلبرش افتاده
کی بر بدن برادرش رقصیدند؟
کی دست کسی به معجرش افتاده
**
او خواهر یک امام بود و زینب….!
او شاهد احترام بود و زینب….!
که راهی شهر شام بود؟ و زینب
در مجلسی از حرام بود؟ و زینب

منبع : حلما


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.